حل شدن ۱۰ معضل تربیتی برتر در مورد کودکان
از سختترین چالشهای تربیتی والدین سؤال شد و ظاهراً گفتنیها بسیار بود. به نظر میرسد بیشتر والدین اغلب درگیر و در حال مبارزه با بدرفتاری بچهها هستند و اغلب به جایی نمیرسند. برخی از مشکلات بارها و بارها و در همهٔ سنها و مراحل تکرار میشوند. در این مطلب با 10 مشکل شایع و راه حلهای مناسب از سوی متخصصان و کارشناسان تربیت کودک برای رفع آنها آشنا شوید.
۱. بچهٔمن به دیگران زور میگوید
پسر دو سالهٔ من قلدر است. اگر به چیزی که میخواهد نرسد، کسی را که هدف پرخاشگری او قرار گرفته میزند، به او چنگ میزند، موهایش را میکشد و اشیا را به سمتش پرتاب میکند. هدف پرخاشگریاش هم معمولاً برادر چهار سالهاش است، که بچهای بسیار خوب، آسانگیر و بدون خشونت است. اگر این پسر بزرگترم چیزی را که پسر کوچکم میخواهد داشته باشد، پسر کوچکم آنقدر او را میزند تا اینکه شیء را تحویل دهد و گاهی اوقات اصلاً بدون هیچ دلیلی او را اذیت میکند.
راهکارهایی که امتحان کردهایم:
- خواستیم از کارش دست بردارد.
- با صراحت و چشم در چشم به او گفتیم: «نه»!
- وقفهٔ تربیتی دادیم.
- اسباببازیهایش را از او گرفتیم.
- با اکراه و آرام روی باسنش زدیم.
وضعیت ما: هیچ چیز کارساز نیست. ما یک نوزاد جدید داریم و نگرانیم این الگو ادامه پیدا کند.
راه حلهای کارشناسان
روی نکات مثبت تمرکز کنید: کار درستی میکنید که پس از یک اپیزود پرخاشگرانه به کودکتان وقفه میدهید. او قانون شماره یک دعواهای خانوادگی، یعنی ایمن بودن را نقض میکند، بنابراین باید او را از بقیه جدا کنید تا آرام شود. اما شما باید این تمایزها در مورد کودک خوب و کودک بد را از سرتان بیرون کنید، زیرا این فکر روی نحوهٔ فرزندپروری شما تأثیر میگذارد و بچهها مطابق برچسبهایی که به آنها میزنید، رفتار خواهند کرد. همچنین، به رفتار خودتان هم نگاهی بیندازید، آیا کاری انجام میدهید که باعث برانگیختن رفتار او شود؟
شما به ضربه زدن به باسن اشاره کردید. ضربه زدن به باسن، تأدیب با دستهای «عصبانی» و کنار کشیدن خشونتآمیز کودک، این پیام را میدهد که اگر بزرگتر و قویتر باشی یا نتوانی همکاری کسی را به روش دیگری جلب کنی، ضربه و کتک زدن ایرادی ندارد. چنین تنبیههای بدنی فقط رفتاری را که نمیخواهید تقویت میکند.
بر اساس سرنخهای ابتدایی رفتار کودکتان اقدام کنید: کودک دو ساله به عمد به کودک دیگری آسیب نمیرساند. پسر کوچکتان کنترل اندکی روی تکانههایش دارد و احتمالاً اکنون که کودک نورسیده دارید اوضاع بدتر میشود، زیرا حسادت او بیشتر خواهد شد و شما وقت کمتری برای نظارت خواهید داشت. برای حفظ سلامت روان خود، تا جایی که ممکن است از هر اسباببازی دو تا دم دست داشته باشید. همچنین فضایی را مهیا کنید که در صورت نیاز هر کودک بتواند به آن عقبنشینی کند.
مراقب نشانههای شروع پرخاشگری مانند دندانقروچه هم باشید و قبل از ارتکاب جرم او را از صحنه دور کنید. شما همچنین میتوانید با کودک چهار سالهتان کار کنید، چون به نظر میرسد او به کمی آموزش قاطعیت نیاز داشته باشد. از اجرای نمایش و نقش بازی کردن هم برای آموزش مهارت تقسیم کردن و نوبت گرفتن به پسر کوچکترتان استفاده کنید.
از آموزش دادن در مورد مفاهیم قلدر-قربانی به کودکتان خودداری کنید: از لحاظ تکاملی این رفتاری نرمال برای کودک دو ساله است. او چیزی را که میخواهد، میخواهد، حالا هر وقت اراده کند! اما شما فکر میکنید انگار کاری حسابشده و عمدی است، ولی اینطور نیست. هرچند این واقعیت به معنای قابل قبول بودن رفتارش نیست! اما برای جلوگیری از پدیدهٔ قلدر-قربانی، یعنی وقتی پسر کوچکتان برچسب قلدر میگیرد و پسر بزرگتر به عنوان قربانی احساس «خاص» بودن میکند، شما باید با هر دو کودک یکسان رفتار کنید. مثلاً اگر بر سر اسباببازی دعوا شود، هر دو باید به گوشههای جداگانهای بروند تا آرام شوند.
به کودک بفهمانید که احساسش را درک میکنید: همچنین باید به کودک کوچکترتان بفهمانید که احساسات او را درک میکنید، یعنی میدانید او عصبانی است اما نمیتوانید اجازه دهید او برادرش یا شخص دیگری را آزار دهد. به او راهی یاد بدهید تا بتواند عصبانیت خود را به شکل ایمن ابراز کند.
برای اطلاع از راهکارهای دقیقتر حتماً مطالب زیر را هم ببینید:
- وقتی کودکتان به خواهر یا برادرش زور میگوید چه کار کنید
- کنترل خشم را به کودک یاد بدهید
- دعواهای خواهر و برادر: بچههای من دائم با هم دعوا و مشاجره دارند
- روابط خواهر و برادرها: چطور حس رقابت خواهر و برادرها را مدیریت کنید؟
- چطور ناسازگاری بین کودک کوچکتر و کودک بزرگتر را حل کنید
- زدن به باسن، تحقیر، سرزنش و داد زدن سر کودک
- تنبیه بدنی و آزار کلامی کودکان
۲. فرزندم حرف مرا نشنیده میگیرد
بچهٔ هفت سالهٔ دبستانی من باهوش و فعال است و مشکل زیادی در تمرکز کردن دارد. لباس پوشیدن صبح نیاز به دهها بار یادآوری دارد. مسواک زدن نیاز به تغییر مسیرهای متعدد از فعالیتهای دیگر دارد. همین صحنه برای بیرون آمدن از خانه و آماده شدن برای خواب نیز اجرا میشود. برای انجام هر کاری باید بالای سر او بمانم. کار معمولاً انجام میشود، اما نه بدون یک یا دو جنجال و المشنگه!
راهکارهایی که امتحان کردهایم:
- یادآوریها
- تغییر مسیر
- تنبیه
وضعیت ما: از سر گذراندن هر روزهٔ این روال واقعاً خستهکننده است.
راه حلهای کارشناسان
بیرون از چارچوب فکر کنید: زمانی آرام و دلپذیر را انتخاب کنید تا با هم در مورد کارهایی که هر دو میتوانید برای مقابله با مشکل انجام دهید همفکری کنید. گیر افتادن در یک روتین ثابت آسان است، اما گزینههای دیگری وجود دارد. برای اینکه صبحها راحت بگذرند، میتوانید زودتر بلند شوید یا میتوانید شب قبل مقدماتی را آماده کنید. مثلاً لباسهایش را از کمد بیرون بگذارید، مسواک او را آماده کنید و کفش، کت و کیفش را کنار در خانه بگذارید. همچنین از او نظر بخواهید که: «چه کاری رو میتونیم متفاوت انجام بدیم تا تو بهموقع از در بیرون بری؟»
بگذارید یک فهرست به جای شما صحبت کند: خود را جای کودکتان بگذارید. او بهترین کاری را که در توانش است انجام میدهد. برای هماهنگی با او ممکن است لازم باشد سرعت انجام کارها را کمتر کنید یا زمان بیشتری به او بدهید. شما در یک جنگ قدرت گیر افتادهاید که در آن پیروز نخواهید شد. از او بخواهید فهرستی از تمام کارهایی که باید برای آماده شدن برای مدرسه انجام دهد، تهیه کند. یک کودک پیشدبستانی هم میتواند همین کار را با تصاویر یا عکسها انجام دهد. سپس اجازه دهید مسئولیت را به عهده بگیرد. پس بیشترین چیزی که باید بگویید این است: «لیستت رو چک کردی؟»
تایمر بگذارید: غر زدن صرفاً به بچهها یاد میدهد که گوش ندهند. بگذارید عواقب طبیعی به شما کمک کنند. میتوانید یک تایمر تنظیم کنید و به کودک خود اطلاع دهید که برای انجام وظایف خانگی خود چقدر زمان دارد. اطمینان حاصل کنید که زمان کافی را در اختیارش قرار میدهید تا فرزندتان مجبور به انجام کارهای روتین صبح به شکل عجلهای نشود. این ممکن است مستلزم زودتر خوابیدن یا زودتر بیدار شدن او باشد. پس از آن، وقتی زمان بیرون رفتن از در است، اگر لباس نپوشیده باشد، فقط میتواند لباسهایش را در ماشین بپوشد. احتمالاً بعد از چند روز یاد میگیرد که سریع لباس بپوشد.
برای اطلاع از راهکارهای کامل و دقیقتر حتماً مطالب زیر را هم ببینید:
- ترغیب کودک یک تا دو ساله برای گوش دادن به حرف شما
- چرا یک کودک دو ساله به حرفتان گوش نمیدهد و چه باید کرد؟
- آموزش حرفشنوی به کودک سه تا چهار ساله
۳. بچهٔ من داستانهای دروغ به دوستانش میگوید
پسر هشت سالهٔ من دائماً در مورد خودش داستانهای دروغ میبافد. او به دوستانش میگوید که در کاراته کمربند سیاه دارد، درحالیکه در واقعیت از پنج سالگی به بعد ورزش رزمی انجام نداده است یا در این مورد که چه نوازندهٔ گیتار خوبی است لاف میزند، درحالیکه هرگز آموزش گیتار ندیده است. من نگرانم که او دوستانش را به این دلیل از دست بدهد.
راهکارهایی که امتحان کردهایم:
- اشاره به لاف و گزافها و نادرستی آنها
- اشاره به بیاعتمادی دوستانش به او
وضعیت ما: او همچنان حقیقت را میپیچاند و من با شنیدن آن از خجالت سرخ میشوم.
راه حلهای کارشناسان
به جای انتقاد همدلی کنید: به نظر میرسد کودک شما عزت نفس پایین و تصور نازلی از خود دارد. بنابراین، به جای انتقاد از او برای دستکاری حقیقت، همدلی با او را امتحان کنید. مثلاً بگویید: «کمربند مشکی تو کاراته. این یه هدف عالیه. دوست داری اون رو به واقعیت تبدیل کنی؟» یا «گیتاریست چیز فوقالعادهایه که بخوای باشی. چطور میتونیم عملیش کنیم؟» قبل از اینکه رفتار فرزندتان را تصحیح کنید، با او ارتباط برقرار کنید و در برابر وسوسهٔ سرزنش و دلسرد کردن یا تمسخر او، که فقط باعث میشود احساس بدتری نسبت به خودش پیدا کند، مقاومت نکنید.
منتظر ترک آن بمانید: شاید لازم باشد یک رابطهٔ دوستی را به خاطر فخرفروشی از دست بدهد تا متوجه شود. ممکن است شنیدنش برای شما دشوار باشد، اما برخی از بچهها باید چیزها را به روش سختش یاد بگیرند.
عزت نفس کودک را تقویت کنید: طبیعی است که بخواهد احساس کفایت، مهم بودن و ارجمندی کند. ممکن است مسئله این باشد که فرزندتان با همسالان خود مشکل دارد و فکر میکند تحت تأثیر قرار دادن آنها باعث میشود دلشان را به دست بیاورد. تمرکز خود را بر تمام کارهایی که واقعاً خوب انجام میدهد بگذارید تا عزت نفسش را تقویت کنید. حتماً به پسرتان بفهمانید که او را دقیقاً همانطوری که هست دوست دارید، حتی اگر کاراته بلد نباشد.
برای اطلاع بیشتر حتماً مطلب زیر را هم ببینید:
چگونه به کودک دبستانی خود یاد بدهید دست از فخرفروشی به بچههای دیگر بردارد؟
۴. فرزندم دائم از ما سرپیچی میکند
پسر سه سالهٔ من بسیار نافرمان است. او کارهایی را انجام میدهد که ما به طور خاص به او میگوییم نکند، مانند کوبیدن یک اسباببازی به دیوار یا پرتاب عروسکش و اگر به چیزی که میخواهد نرسد، خواه اجازهٔ تماشای تلویزیون باشد یا خوردن تنقلات خاصی، المشنگه به پا میکند.
راهکارهایی که امتحان کردهایم:
- تعیین عواقب مانند نرفتن به گردش بیرون از خانه
- روش جادویی تربیتی 1-2-3، شامل کنترل رفتار منفی، تقویت رفتار مثبت و استحکام ارتباط فرزند و والد
وضعیت ما: در کوتاهمدت رویکرد ما مؤثر است، اما هر کاری که میکنیم در طولانیمدت بیفایده است. دیگر هیچ راه حلی به ذهنمان نمیرسد.
راه حلهای کارشناسان
انتظارات خود را واضح اعلام کنید: اگر فرزندتان نمیداند باید چه کاری را متفاوت انجام دهد، راهکارهای شما در طولانیمدت جواب نمیدهند. انتظارات خود را با آرامش، قاطعیت و با به کار بردن کلماتی هر چه کمتر بیان کنید: «تو نباید خرست رو پرتاب کنی». یک گزینهٔ منطقی یا مصالحهای ارائه دهید: «میخوای تو حیاط توپ پرتاب کنی یا با خرست داخل خونه بازی کنی؟» اگر او هنوز سرکشی میکند، پیامدی متناسب با جرمش تعیین کنید، مانند: «اگه دوباره خرست رو پرت کنی، من برش میدارم». هر بار پیامدی را که تعیین کردید بلافاصله و بدون مذاکره، التماس یا هشدار عملی کنید تا او ارتباط بین آنها را ببیند.
از کودک دعوت به همکاری کنید: شما یک راه حل طولانیمدت ندارید. فرزندتان ممکن است لحظهای دست از کارش بردارد، مثل وقتی مجبور میشود هزینهٔ رفتار بدش را بپردازد، سپس کمی بعد با انجام دوبارهٔ آن کار تلافی میکند. این فرصتی برای دعوت او به همکاری است. به جای کنترل یا تنبیه، بپرسید: «دوست داری دوباره امتحان کنی؟» برخی از بچههای جسور و مستقل قبل از اینکه بتوانند همکاری کنند، به آموزش بیشتری نیاز دارند، به خصوص اگر از خواستههای والدینشان احساس خفقان پیدا کنند.
با همدلی صحبت کنید: با هم به دنبال راه حلهایی برای حل مسئله باشید و با همدلی و احترام با پسرتان صحبت کنید. حتی وقتی محدودیتی تعیین میکنید، به او نشان دهید که احساسش را درک میکنید: «من میدونم الان چقدر اون بستنی یخی رو میخوای، اما نمیتونم اجازه بدم قبل از شام بخوریش. اگر گرسنه هستی، چرا شامت رو شروع نمیکنی؟ بستنی یخی رو هم برای دسر نگه میداریم.» تا وقتی آرام شود به تسکین و دلداری او ادامه دهید، اما تسلیم نشوید و در مورد موضوع بحث و جدل نکنید.
برای اطلاع بیشتر حتماً مطالب زیر را هم ببینید:
۵. فرزند من مردم را میزند
پسر شش سالهٔ من وقتی به چیزی که میخواهد نمیرسد، دیگران را میزند. وقتی دوستش بازی ویدیوییایش را به او نداد، گردنش را فشار داد. کاملاً بیمقدمه و بیدلیل خواهر 20 ماههاش را از روی کاناپه پایین انداخت و بعد از خاموش کردن تلویزیون، من را میزند. او نسبت به سنش تنومند و قوی است و من نگرانم که واقعاً به کسی صدمه بزند.
راهکارهایی که امتحان کردهایم:
- صحبت با او و گفتن اینکه به جای زدن از کلمات استفاده کند.
- وقفهٔ تربیتی
- پیامدها، مانند حذف تماشای تلویزیون
- زدن پشت کودک به عنوان آخرین راه چاره!
وضعیت ما: شوهرم فکر میکند زدن دیگران یک رفتار نرمال پسرانه است و پسرمان وقتی بزرگتر شد، آن را پشت سر خواهد گذاشت. اما من چنین نظری ندارم. چگونه میتوانم به کودکم بفهمانم که زدن دیگران درست نیست؟
راه حلهای کارشناسان
زدن به باسن را جا بیندازید: این تنبیه اینجا جواب نمیدهد. تنبیه بدنی در واقع برای تخلیهٔ خشم والدین است، نه دلسرد کردن یک بچه از رفتار بد! اما کار درستی میکنید که او را با وقفهٔ تربیتی از بقیه جدا میکنید؛ برای حفظ ایمنی افراد و برای اینکه همه بتوانند آرام شوند. پس از وقفه، با او در این مورد که در آینده به جای کتک زدن و بدرفتاری چه کاری میتواند انجام دهد، صحبت کنید.
راهنماییاش کنید تا با کلمات بیان کند: بچهها وقتی به خواستهشان نمیرسند، احساس تحریکشدگی میکنند. شما باید به او بیاموزید که چگونه عصبانیت را به شیوهٔ درست ابراز کند. وقتی به نظر میرسد ممکن است از کوره در برود، دستهایش را بگیرید تا نتواند کسی را بزند و به او کمک کنید تا احساساتش را به زبان بیاورد و بگوید: «میشه لطفاً منم یه نوبت بازی کنم؟» او را به خاطر بیان خواستش به شکل صحیح ستایش و سپس کمکش کنید تا مشکل را حل کند. وقتی دیگر ناراحت نیست، از او را به خاطر آرام شدن تمجید کنید.
به او کمک کنید تا راه بهتری پیدا کند: کودک شما برای سرخوردگی و عصبانیت خود خواستار یک روش تخلیهٔ مناسب است. در فرصتی آرام، بدون وقفه و با حضور پدرش، سیاست تحمل نکردنتان در مورد زدن دیگران را اعلام کنید. برای والدین داشتن جبههای متحد مهم است. همچنین کودک شش سالهٔ شما آنقدر بزرگ شده است که بتواند عواقب محتمل را بشنود. مثلاً کسی ممکن است صدمه ببیند، ممکن است از مدرسه تعلیق شود، میتواند شهرت بدی پیدا کند یا دوستانش را از دست بدهد.
به او کمک کنید تا راههایی برای ابراز احساسات شدید خود پیدا کند. او میتواند به یک کیسه بوکس مشت بزند، از گزارهای شامل «من» استفاده کند و بگوید: «من میخوام اون اسباببازی رو پس بدی»، احساسش را بگوید: «من عصبانیام که اسباببازی منو گرفتی»، جایی برای آرام شدن پیدا کند، یا صحنه را ترک کند.
به او کمک کنید تا رویکردی را انتخاب کند، سپس آن را بارها و بارها تا زمانی که یاد بگیرد با هم تمرین کنید. با اولین علامت دردسر، احساسات پسرتان را شناسایی و به او یادآوری کنید برای مدیریت آنها چه کاری میتواند انجام دهد. مثلاً بگویید: «به نظر میرسه که واقعاً عصبانی هستی. میخوای بری بیرون تا یه کم آروم بشی؟»
برای اطلاع بیشتر حتماً مطالب زیر را هم ببینید:
- وقتی کودکان دیگر فرزند شما را اذیت میکنند چه کار کنید
- گاز گرفتن در کودکان: چرا اتفاق میافتد و چه باید کرد
- پرخاشگری در کودکان چه علتی دارد و چه کار باید کرد
- اصول اولیهٔ تربیت کودک
- چطور به یک کودک پنج ساله بگویید از زدن همبازیاش دست بردارد؟
- وقتی کودک دو سالهتان شما را میزند چه کار کنید؟
۶. فرزندم موقع تماسهای تلفنی وسط صحبتم میپرد
پسر سه سالهٔ من، وقتی شوهرم یا من با تلفن حرف میزنیم خیلی بیتاب میشود. او با استفاده از صدای خود یا بازی با اسباببازیهای پر سروصدا، هر کاری از دستش برمیآید انجام میدهد تا مکالمهٔ ما را قطع کند. ما اهل صحبت طولانی پای تلفن نیستیم. در واقع الان دارم در مورد تماسهای کوتاه و کاربردی مثل وقت گرفتن از پزشک صحبت میکنم!
راهکارهایی که امتحان کردهایم:
- توضیح رفتار باملاحظهای که از او انتظار میرود.
- اطلاع دادن به او از قبل در مورد تماس تلفنی، مدتزمانی که طول میکشد و اطمینان دادن که بعد از آن به او توجه میکنم.
- دادن کاری به او قبل از برداشتن تلفن
- ارائهٔ روشهای کمتر مزاحم برای جلب توجه ما، مانند بلند کردن دستش
- مرور عواقب قطع کردن صحبت ما قبل از تماس گرفتن
- تعریف و تمجید از او وقتی به میان صحبتمان نمیپرد.
وضعیت ما: به نظر میرسد که پیشرفت بسیار کمی داریم.
راه حلهای کارشناسان
اتاق را ترک کنید: به خاطر گنجینهٔ تکنیکهای تربیتی مثبتتان تبریک میگوییم، اما به نظر میرسد این از آن مواردی است که کلمات قادر به قانع کردن کودکتان نیستند و زمان آن رسیده است که عملاً اقدام کنید. توصیه میکنیم هنگام تماس تلفنی جدایی فیزیکی ایجاد کنید، یعنی درحالیکه کودکتان مشغول کاری است، برای تماس به اتاق دیگری بروید. به او بگویید درست به محض اتمام تلفن به او ملحق خواهید شد. در ابتدا ممکن است کمی سروصدا کند، اما یاد میگیرد که تحمل این جداییهای کوتاه را در خود ایجاد کند.
بچهها اغلب نمیخواهند برای جلب توجه والدین خود با کسی رقابت کنند، اما کودک شما باید در مورد خشنودی سپردهشده یا همان رضایت معوق بیاموزد، یعنی یاد بگیرد و متوجه شود که تأخیر انکار نیست، فقط تأخیر است.
به او کمک کنید صبر کردن را یاد بگیرد: شما برای این هدف سخت تلاش میکنید، اما به نظر میرسد چیزهای زیادی را امتحان میکنید و به هیچکدام از آنها به اندازهٔ کافی نمیچسبید تا ببینید آیا جواب میدهند یا نه. چند هفته طول میکشد تا کودک یک رفتار جدید را بیاموزد و اغلب اوقات قبل از بهتر شدن اوضاع، ابتدا همه چیز کمی بدتر میشود. آنچه واقعاً با آن سر و کار دارید کودکی ناشکیبا و بیتحمل است. شما میتوانید با تصدیق حضور او کمکش کنید یاد بگیرد صبر کند؛ با اعمال، نه با کلمات! مثلاً برای تصدیل حضورش به آرامی به پشت او بکوبید، او را یک لحظه بغل کنید یا با انگشت علامت «یک دقیقه بیشتر» بدهید.
بچههای خردسال درک محدودی از مفهوم زمان دارند، بنابراین دادن یک ساعت شنی یا تایمر را امتحان کنید تا این پیام را به او انتقال دهید که باید صبر کند. به او کاری بدهید که در حین صحبت شما با تلفن، انجام دهد و سپس وقتی خودکنترلی خوبی نشان داد، او را غرق و تعریف و تمجید کنید. یادتان باشد ثبات رویه در تربیت کودکان کلیدی است.
جعبهٔ مخصوصی ایجاد کنید: هرچند این یک رفتار کاملاً نرمال برای کودک سه ساله است اما یکی دیگر از راهکارها این است شما میتوانید یک جعبهٔ مخصوص تهیه کنید که فقط هنگام تماسهای تلفنی بیرون بیاید و آن را پر از چیزهای سرگرمکنندهای کنید که کودک در انتخابشان کمک کرده باشد. اگر این وسیلهٔ حواسپرتی نتوانست کاری بکند، تلفن را به دستشویی ببرید و در را ببندید و فقط بگذارید کودکتان در آن لحظه هر احساسی میخواهد داشته باشد.
او را درگیر فرایند حل مشکل کنید: با گفتن «جعبهٔ تلفنت کجاست؟» یا «وقتی من پای تلفنم تو باید چی کار کنی؟» به او کمک کنید بفهمد چگونه باید راهی برای آرام کردن خودش پیدا کند. این باعث میشود کودکتان درگیر فرایند حل مسئله شود.
برای اطلاع بیشتر حتماً مطالب زیر را هم ببینید:
- راهکارهای حرف زدن با کودک: چطور با کودکان حرف بزنیم
- چطور به کودک یاد بدهید وقتی با تلفن صحبت میکنید حرفتان را قطع نکند؟
- چطور رفتار خوب پشت تلفن را به کودکتان یاد بدهید
۷. کودک ما گستاخی میکند
پسر پنج سالهٔ من میتواند واقعاً باوقار و برازنده باشد، اما دهانش از کنترل خارج شده است. وقتی میخواهیم او را در موردی تأدیب کنیم یا از او بخواهیم دست بردارد، به ما فحش میدهد، حاضرجوابی میکند و کینهتوزانه رفتار میکند و این رفتارش فقط در خانه نیست. وقتی حاضر نشد اسباببازیهایش را جمع کند من همهشان را برداشتم و او هرگز درخواست پس دادن آنها را نکرد. ما به شوخی میگوییم که او یک وکیل، مبلغ مذهبی یا سیاستمدار خواهد بود، اما صادقانه بگویم، او نیاز به یادگیری مرزها و احترام گذاشتن دارد.
راهکارهایی که امتحان کردهایم:
- وقفه دادن
- گرفتن وسایلش
- ضربه زدن به باسن
وضعیت ما: هیچ چیز واقعاً برای مدت طولانی جواب نمیدهد. دیگر نمیدانم با او چه کنم و از آنچه آینده در چنته دارد میترسم.
راه حلهای کارشناسان
به این رفتار برچسب بزنید: هر زمان که حرف نامحترمانهای از دهان کودک بیرون آمد، همان جا واکنش نشان دهید: «نمیتونی به من فحش بدی. این غیرقابل قبوله». صدا و زبان بدن خود را خونسرد و خنثی نگه دارید، بدون غیظ و چشم غره رفتن و تا زمانی که بددهانی متوقف نشود، از هر گفتوگویی خودداری کنید.
همچنین میتوانید چیزی مثل این بگویید: «تمومش کن. اینکه به من بگی احمق، بیاحترامیه. وقتی تونستی خوب صحبت کنی میتونیم با هم حرف بزنیم». اگر بددهانی ادامه پیدا کرد، یک پیامد روشن تعیین کنید که مستقیماً به بیادبی کودک مربوط باشد و تسلیم نشوید! برای مثال پیامدش میتواند ۱۰ بار تکرار پاسخ مؤدبانه با لحنی محترمانه باشد.
شما اشاره کردید که او میتواند خیلی رفتار برازندهای داشته باشد، بنابراین هر زمان که مؤدبانه ارتباط برقرار کرد، حتماً او را تشویق کنید: «ممنونم که به این شکل خوشایند و مؤدبانه صحبت کردی».
در برابر تلهها مقاوم باشید: تمام رویکردهایی که ذکر کردید تنبیهی است. این موارد کودکتان را عصبانی و کینهدار خواهد کرد و باعث میشود بخواهد با جوابهای گستاخانهتر از شما انتقام بگیرد. در عوض، پیامدهای منطقی را امتحان کنید و از افتادن در دامی که او تنیده است اجتناب کنید. به عنوان مثال، به لحن سرسری و طبیعی بگویید: «وظیفهٔ توئه که اسباببازیهات رو جمع کنی. میتونی الان این کار رو انجام بدی یا چند دقیقه تو اتاق خودت بمونی و آمادهٔ انجامش بشی. دوست داری چی کار کنی؟»
اگر بددهانی کرد، از واکنش متقابل و درگیر شدن در جنگ قدرت اجتناب کنید و فقط او را با یک تایمر به اتاقش بفرستید و با خوردن زنگ تایمر او را دعوت کنید برگردد. اگر مجدداً محدودیت شما را زیر پا گذاشت، این روند را آنقدر تکرار کنید تا متوجه شود شما مرزی تعیین کردهاید که از جایش تکان نمیخورد.
پرسیدن سؤال را امتحان کنید: برخی از بچهها اگر احساس کنند بزرگسالان سعی در کنترل آنها یا دستور دادن دارند، مبارزه میکنند. به جای گفتن، سوال کردن را امتحان کنید و مثلاً بگویید: «وقتی بازیت تموم شد، اسباببازیهات کجا میرن؟»
همچنین میتوانید سعی کنید به جای بیاحترامی، ابتدا روی احساسات کودکتان تمرکز کنید. با گفتن جملاتی مانند این: «تو الان به وضوح عصبانی هستی. وقتی اینطوری صحبت میکنی من ناراحت میشم. بذار بعداً صحبت کنیم، وقتی حالت بهتر بود. دوست دارم بدونم از چی کلافه شدی؟» بعد از آرام شدن همه، میتوانید سعی کنید با هم مسئله را حل کنید: «میتونی راه بهتری برای بیان احساساتت پیدا کنی؟»
حس شوخطبعی را امتحان کنید: به عنوان مثال بگویید: «من احتمالاً اشتباه شنیدم. فکر میکنم تو قصد داشتی بگی مامان، میشه لطفاً اسباببازیهای من رو برداری، چون من الان تنبلتر از اونیام که خودم این کار رو بکنم!»
برای اطلاع بیشتر حتماً مطالب زیر را هم ببینید:
۸. فرزند من اصلاً همکاری نمیکند
پسر من که تقریباً سه ساله است، ظاهراً شنوایی انتخابی دارد. اگر به او بگویم وقت آن است که از پارک برویم، فرار میکند و فقط به کاری که میکند ادامه میدهد و از من دور میماند. وقتی در ماشین را باز میکنم یا برادر کوچکترش را روی صندلی ماشینش میگذارم، با اینکه به او گفتهام نزدیکم بماند، در میرود. میتوانم بارها به او بگویم که اسباببازیهایش را بردارد و انگار اصلاً نمیشنود اما اگر بگویم «شکلات»، بلافاصله پاسخ میگیرم.
راهکارهایی که امتحان کردهایم:
- درخواست کردن با لحن مهربان و به کرات
- تغییر مسیر
- لغو کردن امتیازاتش
- بستن مچبند به دستش
- تمیز کردن با هم، خواندن آهنگ تمیزکاری، مسابقه برای تمیز کردن
وضعیت ما: احساس میکنم دیگر طاقتم طاق شده است.
راه حلهای کارشناسان
مسئولیت را به عهدهٔ کودک بگذارید: پسر شما بسیار سرسخت و خودسر به نظر میرسد و بچههای خودسر به عواقب منفی واکنش خوبی نشان نمیدهند و پیامدها فقط آنها را عصبانی میکنند. به جایش، جدولی برای پاداشدهی به رفتار خوب ایجاد کنید. راهکار پاداشدهی این پیام را میدهد که کودک شما کنترل زندگی خود را در دست دارد و اینکه انتخابهایش با پیامدهایی همراه هستند.
اولویتبندی کنید: راه حلی ساده برای کشمکشهای مربوط به سوار شدن در ماشین این است که او را قبل از برادر کوچکش روی صندلی بگذارید. در اینجا موضوع سلامت و ایمنی در میان است که او هیچ انتخابی دیگری ندارد. بجز آن، شما باید نبردهای خود را انتخاب و اولویتبندی کنید. ابتدا چیزی که برایتان مهمتر از همه است مانند جمع کردن اسباببازیها را انتخاب کنید تا رویش کار کنید. با صدایی مهربان اما قاطع به او بگویید که چه انتظاری دارید و اینکه جدی هستید. درک کنید که ممکن است در همان لحظهای که به او میگویید، آمادهٔ جمع کردن اسباببازیهایش نباشد، بنابراین از قبل به او هشدار دهید تا بتواند به آن فکر عادت کند.
همکاری کودک را جلب کنید: در مورد وظایف خانگی، او را به همکاری دعوت کنید. هیچکس به درخواست آمرانه یا احساس کنترل شدن، خوب پاسخ نمیدهد. بگویید: «قبل از شام چه کاری باید انجام بدی؟ خودت میتونی این کار رو انجام بدی یا به کمک من احتیاج داری؟ تصمیم با خودت».
۹. کودک من نسبت به تنبیه مصون است
من دوقلوهایی سه ساله دارم. یکی سربهراه و دیگری قانونشکن است. این دومی مطلقاً هیچ اهمیتی به تنبیه شدن نمیدهد. مثلاً اگر لباس پرنسسی محبوبش را مثلاً به خاطر پریدن روی مبلمان از او بگیرم، کلاه لباس را برایم میآورد و میگوید: «مامان اینو یادت رفت.» و اگر غذا را اتفاقی روی زمین بریزد و من از او بخواهم آن را تمیز کند، میگوید: «نه، تو تمیزش کن». میگویم به او کمک خواهم کرد اما اگر پاکش نکند بستنی نمیگیرد. او این کار را نمیکند، بستنی را از دست میدهد، گریه میکند و به زودی همه چیز فراموش میشود.
راهکارهایی که امتحان کردهایم:
- تعیین عواقب
- داد زدن
وضعیت ما: احساس میکنم هیچ مجازاتی تأثیر ندارد و این مرا از عصبانیت دیوانه میکند.
راه حلهای کارشناسان
دادن و همچنین گرفتن را به او بیاموزید: همانطور که کشف کردهاید، گرفتن چیزها از این کودکتان فقط به او قدرت میدهد. بچهها باید یاد بگیرند که چگونه عضوی از یک خانواده باشند و باید به او بیاموزید که شما کارهای خاصی را برای او انجام میدهید و در عوض او هم کارهای خاصی را برای شما انجام میدهد. به جای محروم کردن او از بستنی، بگویید: «حتماً، تو میتونی بستنی بخوری. ولی اول کاری که باید انجام بدی اینه که...». یادتان باشد با بچههایی شبیه این کودک شما نباید هیچ چیز را به طور خودکار به او بدهید. اگر چیزی میخواهد، ابتدا باید کاری انجام دهد.
ارتباط برقرار و سپس تصحیح کنید: لازم است برچسبهایی را که روی دوقلوهای خود زدهاید از ذهنتان پاک کنید، در غیر این صورت مطابق با آنها رفتار خواهند کرد. ممکن است همین کودکتان به این دلیل به دنبال انتقامگیری باشد که به اندازهٔ خواهرش احساس دوست داشته شدن نکند. قبل از اصلاح، ارتباط برقرار کنید. دفعهٔ بعد که او غذا را ریخت، یک لحظه بغلش کنید و سپس بگویید: «میدونم که اتفاقی بود. برای تمیز کردنش باید چه کار کنی؟» شاید غافلگیر شوید وقتی ببینید درخواست کردن از او برای انجام کاری بسیار مؤثرتر است تا اینکه به او بگویید چه کاری انجام دهد. دستور دادن او را به عصیان دعوت میکند. درخواست کردن اغلب فکر کردن و همکاری را ترغیب میکند.
او را غرق عشق و محبت کنید: شاید زمان آن رسیده است که با او به شکلی دیگر رابطه برقرار کنید. هر زمان کاری را درست انجام داد، حتماً به آن اشاره و از او تعریف کنید. به او بفهمانید که دوستش دارید و به خاطر او شکرگزار هستید. بیشتر بچهها واقعاً میخواهند خوشایند پدر و مادرشان باشند. برخی تسلیم میشوند و دست از تلاش برمیدارند، چون احساس میکنند دائماً مورد انتقاد قرار میگیرند. این کودک شما باید بشنود کارهایی انجام میدهد که شما دوست دارید و از آنها قدردانی میکنید.
برای اطلاع بیشتر حتماً مطلب زیر را هم ببینید:
۱۰. ناله کردن فرزندم مرا دیوانه میکند
پسر پنج سالهام از وقتی که یادم میآید نقنقو بوده است. به نظر میرسد که درست قبل از رسیدن به یک نقطه عطف رشد، مانند یادگیری خواندن، بدتر میشود اما هر وقت ناراحت یا کلافه باشد این کار را انجام میدهد. گریه میکند، به ما میچسبد و با صدای زیری که ما نمیتوانیم بفهمیم صحبت میکند.
راهکارهایی که امتحان کردهایم:
- درخواست صحبت کردن با صدای معمولی
- فرستادن او به اتاقش برای آرام شدن
- توضیح اینکه من نمیتوانم حرفش را بفهمم
وضعیت ما: در کوتاهمدت میتوانیم او را واداریم از نالیدن دست بردارد، اما همیشه دوباره برمیگردد. نالیدن او شوهرم را دیوانه میکند و صدایش باعث میشود که من بخواهم سر خود را به دیوار بکوبم.
راه حلهای کارشناسان
نالهکننده را نادیده بگیرید: کودکان برای جلب توجه ناله میکنند و کودکی که به طور معمول ناله میکند احتمالاً یاد گرفته است این رفتار تحریککننده باعث میشود والدینش تسلیم شوند. پس تسلیم نشوید! هنگامی که کودک شما شروع به استفاده از صدای زیر و نالان خود میکند، رک و راست از گوش دادن خودداری کنید. با اولین زاری فقط بگویید: «نکن! من به نالیدن گوش نمیکنم. با صدای معمولیت به من بگو چی میخوای». در صورت ادامه دادن، کودک خود را نادیده بگیرید. موضوع اصلی این است که به نمایش او واکنش نشان ندهید.
نالیدن را به تخلفی که وقفه میگیرد تبدیل کنید: با اولین صدای بهانهگیری، مویه، نق زدن یا نالیدن بگویید: «اگه به ناله کردن ادامه بدی، باید مدتی رو تو اتاق بگذرونی تا آمادهٔ حرف زدن نرمال بشی». اگر فوراً اطاعت نکرد، او را به اتاق خودتان هدایت و تایمر را تنظیم کنید تا منظور شما را بگیرد. نکتهٔ اصلی در اینجا اعمال کردن این پیامد به شکل مداوم و پیوسته است.
یک علامت یا سیگنال انتخاب کنید: به نظر میرسد شما خوب میدانید چه چیزی باعث برانگیختن نالههای پسرتان میشود، یعنی سرخوردگی و رسیدن به نقاط عطف. ممکن است کمی «مراقبت توأم با دلسوزی» بیشتر در این مواقع کمک کند. با اولین صدای ناله، میتوانید پسرتان را روی پایتان بگذارید و تا وقتی که حال هر دویتان بهتر شود در آغوشتان نگه دارید، بدون اینکه در مورد نالیدن اصلاً چیزی بگویید.
سپس، در موقعی شاد و بدون نالیدن، با همکاری هم سیگنالی پیدا کنید که وقتی پسرتان شروع به نالیدن میکند، آن را به او نشان دهید. این سیگنال میتواند کشیدن لالهٔ گوشتان باشد، یا میتوانید انگشتان خود را در گوشتان بگذارید و لبخند بزنید، چون شوخی میتواند کمک کند و با این کار به کودک خود یادآوری کنید که فقط به صدای طبیعی او گوش میدهید. اگر کودکتان آن سیگنال را انتخاب کند، نتیجهٔ بهتری دارد.
برای اطلاع بیشتر حتماً مطالب زیر را هم ببینید:
- عادت ناله کردن در کودک
- چطور با ناله کردن کودک برخورد کنید
- تجربیات والدین از راه حل تمام شدن ناله و زاری کودک