گستاخی و حاضرجوابی در کودکان: سه تا چهار سال
گستاخی، بددهانی، بدزبانی و حاضرجوابی، برخی از صفتهایی است که گاهی رفتار کودکان در ذهن ما روشن میکند. آیا کودکان خردسال ما بدزبان شدهاند؟ آیا آنها برای همیشه گستاخ میمانند؟ چرا این اتفاق میافتد و در مورد آن چه باید کرد؟ در این مطلب با علل گستاخی و حاضرجوابی بچههای سه تا چهار سال و نحوهٔ برخورد با آن آشنا شوید.
چرا کودکان حاضرجوابی و گستاخی میکنند
شما هم مثل خیلی از والدین دیگر ممکن است از کودک خردسال خود بخواهید که اسباببازیهایش را از روی میز آشپزخانه بردارد تا بتوانید شام را بکشید و او پاسخ میدهد: «نه، نه، نمیخوام!» آیا این نمود رفتاری به معنای این است که شما سالها بددهنی و گستاخی در پیش دارید؟
نه الزاماً. هنگامی که یک کودک گستاخانه پاسخ میدهد، آنچه که واقعاً ابراز میکند خشم، سرخوردگی، ترس یا آسیب است. البته سخت است که به اینطور حاضرجوابیهای پاسخ خشمگینانهای ندهیم، اما بسیار عاقلانهتر این است که سعی کنید بفهمید چه چیزی کودک شما را آزار میدهد، سپس به او یاد بدهید که احساسات ناراحتکنندهٔ خود را به روش قابل قبولتری بیان کند. بنابراین به این شکل فکر کنید که مشکل موجود، احساسات کودک شما نیست، نحوهٔ بیان آنها است که مسئلهساز میشود.
در مورد گستاخی و حاضرجوابی کودکان چه باید کرد
آیا گستاخی، بددهانی یا بدزبانی کودکان قابل پیشگیری است؟ چطور باید با کودکان خردسال در مورد بددهانی و حاضرجوابیهای گستاخانه برخورد کرد؟ برخی از پیشنهادهای کارشناسان شامل موارد زیر است:
دلیل اصلی را پیدا کنید: بررسی کنید ببینید اگر موقعیتهای خاصی وجود دارد که تقریباً همیشه باعث میشود کودکتان گستاخانه پاسخ دهد، آیا میتوانید به او کمک کنید تا از قبل مشکلش را حل کند؟ به عنوان مثال، اگر وقتی به او گفته شده است باید چیزی را تمیز کند، عصبانی میشود چون در میانهٔ بازی یا کاری دیگر است، دفعهٔ بعد که نیاز دارید او اسباببازیهایش را بردارد، پنج دقیقه قبلش به او هشدار بدهید، شاید نتیجه تغییر کند! یا شاید او هر شب از رختخواب خارج میشود، نه به این دلیل که «من نمیرم بخوابم، چون تختم خراب شده»، آنطور که خودش میگوید، بلکه به این دلیل که او در واقع از حرکت سایههای برگ درختها یا نور ناشی از حرکت ماشینهای بیرون روی دیوار میترسد. در این صورت، به او یک چراغ قوه بدهید تا نزدیک خود نگه دارد، یا برای مسدود کردن سایههای شبحوار، پردههای ضخیمتر یا کرکرهای نصب کنید.
اولویتهای رفتاری را مشخص کنید: یا سادهتر این نبردهای ناگزیر کوچک را هوشمندانه انتخاب کنید. اگر لباسهایی را که کودک باید آن روز بپوشد آماده کردهاید و او انتخاب شما را قبول نکرده است، آیا این مسئله برای جر و بحث کافی است؟ راهحل دیگر میتواند این باشد که با خونسردی بگویید: «اگه این پیرهن رو دوست نداری، میتونی یکی دیگه انتخاب کنی، اما مهمه که با من خوب صحبت کنی.»
نقش کارآگاه را بازی کنید: از خود بپرسید آیا ممکن است او از رفتاری که در فیلمها یا تلویزیون دیده است تقلید کند. در سریالهای کمدی گاهی وقتی بچهها گستاخانه جواب میدهند باعث خندهٔ مخاطبان میشوند. روی سریالهایی که کودکتان تماشا میکند نظارت کنید تا مطمئن شوید پیام اشتباهی را دریافت نمیکند.
به دنبال الگوهای احتمالی باشید: ببینید آیا الگویی در بددهنی و پاسخهای گستاخانهٔ فرزندتان وجود دارد یا نه. آیا این رفتار معمولاً هنگام خستگی یا وقتی بیش از حد تحریک شده است بروز میکند؟ شاید او در فعالیتهای بیش از حدی درگیر شده است یا بعد از آمدن از پیشدبستانی برای استراحت یا آرام شدن به زمان سکوت و نداشتن فعالیت نیاز داشته باشد.
محدودیتها را از قبل مشخص کنید: اطمینان حاصل کنید که کودک شما میداند چه چیزی پذیرفته است و چه چیزی نیست. بنابراین اگر استفاده نکردن از کلمهٔ «اَه» سر میز شام یک قانون خانوادگی است، آن را به وضوح تصریح کنید، یا اگر از پاسخ عصبانی و رنجیدهٔ او به توضیحی جدی خوشتان نمیآید، به او یادآوری کنید که «ما اینطوری حرف نمیزنیم. لطفاً با من خوب حرف بزن.» همچنین به کودک خود بیاموزید که لازم نیست هر فکری را که به ذهنش میرسد، بیان کند. لازم نیست به مادربزرگ گفته شود كه غذایش آبکی است، هر قدر هم که مؤدبانه گفته شود و سرایدر خانه نیازی به توصیهٔ یک کودک پیشدبستانی در مورد این موضوع که باید وزن کم کند ندارد.
آرامش خود را حفظ کنید: به بدزبانی فرزندتان واکنش بیش از حدی نشان ندهید یا در مورد انتخاب نوع کلماتی که به کار میبرد یا تن صدایش بحث و جدل نکنید، چون در نهایت، بازندهٔ این نحوهٔ برخورد، چه الان و چه در آینده خود ما هستیم! پس اگر بزرگسال هستیم، واقعاً مثل یک بزرگسال رفتار کنیم.
هرگز به شیوهٔ خود کودک پاسخ ندهید: بهترین راه برای آموزش محترمانه صحبت کردن به یک کودک خردسال یا پیشدبستانی این است که خودتان آن کار را انجام دهید. به عنوان مثال در برخورد با یک جملهٔ ناپسندش به او بگویید: «من فکر میکنم تو میتونی روش خیلی بهتری برای گفتن این جمله پیدا کنی.» یادمان باشد برخوردهای واکنشی مثل «با من اینطوری صحبت نکن، پسر بیادب!» الگوی خیلی خوبی برای کودکتان ایجاد نمیکند و تنها کلافگی و سرخوردگیاش را افزایش میدهد.
احساساتش را معرفی کنید: هنگامی که کودک شما گستاخی میکند، به او بگویید که شما به احساسات او اهمیت میدهید، حتی اگر طرز بیان او را تأیید نکنید. والدین گاهی اوقات این مرحلهٔ بسیار مهم را جا میاندازند و مستقیماً به سرزنش یا تنبیه کودک میپردازند، اما مهم است که به کودک خود نشان دهید میفهمید او عصبانی یا سرخورده است و حتی به او کمک میکنید تا روی این احساساتش اسمهای واقعیشان مثل «خشم» یا «ترس» را بگذارد. اگر کودکتان فکر میکند شما احساسش را درک نمیکنید، ممکن است واکنش خود را شدت بدهد تا به شما نشان دهد که چقدر ناراحت است. از طرف دیگر، تصدیق احساسات او مثل گفتن: «وای، از این بابت واقعاً عصبانی به نظر میای!» اغلب شما را از نقش خصمانه خارج میکند. اگر بتوانید از لحن او چشمپوشی کنید، میتوانید روی پیامی که او سعی در انتقالش دارد تمرکز کنید. اگر کودک میتواند در مورد آن با آرامش صحبت کند، سعی کنید به مصالحهای برسید که برای هر دوی شما پذیرفتنی باشد. برای مثال، شاید او بتواند نقاشی خود را تمام کند و سپس جورابهایش را در سبد مخصوص لباسهای کثیف بگذارد.
گزینههایی پیشنهاد دهید: اگر کودک شما روی برنامههای روزمرهٔ خود تا حدی کنترل داشته باشد، کمتر احتمال دارد که به ابراز وجود به روشهای زننده احساس نیاز کند. پس به او فرصتهای مناسبی برای انتخاب کردن به میل خودش بدهید. اما با اجازه دادن به او برای تصمیمگیری در مورد همه چیز، او یا خودتان را گیج نکنید. به جایش، بگذارید او در مورد چیزهایی که برایش مهمتر از همه است تصمیمگیری کند. این سؤالها را امتحان کنید: «میخوای امروز دامن سبزت رو بپوشی یا قرمز؟» یا «امروز بعدازظهر دوست داری بری پارک یا کتابخونه؟» همچنین ممطئن شوید که گزینههای قابل قبولی ارائه میکنید و به چیزهایی که کودکتان انتخاب میکند احترام بگذارید. اگر در واقع میخواهید فرزندتان به عنوان دسر میوه بخورد، حق انتخاب بین بستنی و میوه را به او ندهید. اما دادن گزینههایی برای انتخاب با رشوه دادن یکی نیست. بنابراین اگر به او بگویید: «اگه کفشهات رو بدون بهانهگیری بپوشی بعداً میتونی بستنی بخوری»، فقط دارید به خاطر بدرفتاری نکردن به او جایزه میدهید.
مراقب تلهٔ «خوب» یا «باشه» باشید: شاید فکر کنیم طبیعی است که بگوییم: «بیا الان برای خوابیدن آماده بشیم، خوب؟» یا «وقتشه که کفشهات رو بپوشی، باشه؟» اما این میتواند بچههای خردسال را گیج کند و باعث شود فکر کنند حق «نه» گفتن دارند. پس در این مورد که چه چیزی انتخابی است و چه چیزی نیست، واضح و روشن باشید. مثلاً بگویید: «وقت آماده شدن برای خوابه. میخوای لباس خواب ورزشیت رو بپوشی یا لباس خواب قرمزه رو؟»
بدانید چه موقع بحث نکنید: اگر کودک شما از یک «نه» گفتن ساده فراتر رفته است و رفتارش زننده شده یا المشنگه به پا کرده است، مذاکره نکنید، مصالحه نکنید، یا حتی در مورد نظری که دارد با او بحث نکنید. این فقط رفتار او را تقویت میکند. برای مثال، اگر خوش و خرم در حال بازی هستید و او ناگهان میگوید: «من زمین خوردم، احمق!» به او بگویید که تا وقتی خوب صحبت نکند با او بازی نخواهید کرد. اگر به گستاخی خود ادامه داد، به حرفتان عمل کنید و بلافاصله بازی را خاتمه دهید، فرصت دوبارهای ندهید و دیگر بحثی نکنید. از اتاق بیرون بروید و به او بگویید: «وقتی آماده بودی که خوب رفتار کنی حرف میزنیم.»
اما غیر از خانه در بیرون از خانه با این شکل رفتارها چه کنید؟ به عنوان مثال، اگر او بخواهد شما را برای خرید یک آبنبات در یک فروشگاه تحت فشار بگذارد، نمیتوانید او در صف صندوق فروشگاه رها کنید و بروید. هنگامی که در جای عمومی با این رفتارها مواجه شوید، نه باید بترسید و زود تسلیم شوید و نه باید سختگیر و بیرحم باشید. به طور خلاصه و با آرامش به کودک بفهمانید که تندی و بدرفتاری در هر جا و به هر دلیل، او را به چیزی نمیرساند. پس جایی ساکت پیدا کنید و به او بگویید که اگر دوباره این کار را انجام دهد، عواقبی خواهد داشت، مثلاً حق تماشای برنامهٔ تلویزیونی مورد علاقهاش را از دست میدهد یا پس از خرید به زمین بازی نخواهید رفت. اگر به فرزندتان نشان دهید که شما بیشتر از آن به خودتان احترام میگذارید که اجازه دهید با شما این گونه رفتار کنند، هم احترام را برای او الگوسازی میکند و هم احترام او را به دست میآورید.