با بدرفتاری کودک دیگران چطور باید برخورد کرد
بیشتر والدین در یادآوری آداب معاشرت به بچههای خود مشکل چندانی ندارند. اما وقتی بچهٔ دیگران بدرفتاری میکند، مسئله سختتر و متفاوت میشود. به گستاخی چگونه باید پاسخ دهید؟ اگر پدر و مادر آن بچه آنجا باشند اما مسئولیتی به گردن نگیرند، چه واکنشی باید داشت؟ در چنین موقعیتهایی سعی کنید احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید. میتوان حتی به گستاخانهترین رفتار نیز مؤدبانه پاسخ داد. در این مطلب با چند موقعیت متداول که با آنها روبهرو خواهید شد و راههای مدیریت آنها به شکل مناسب آشنا شوید.
برخورد با بدرفتاری کودکان با کودک شما
موقعیت انتظار و تماشا
هنگامی که کودک دیگری به فرزند شما توهین میکند، وسوسهانگیز است که برای دفاع از فرزند خود از جا بجهید. اما اچند لحظه صبر کنید، وقت بگذارید و موقعیت را با دید بازتری ببینید تا اوضاع را بهتر ارزیابی کنید. فرزندتان با این توهین چگونه برخورد میکند؟ آیا به شدت ناراحت شده یا به نظر میرسد خونسرد و آرام با آن برخورد کرده است؟
بچهها راه و رسم زندگی را با به عهده گرفتن مسئولیت امور یاد میگیرند. وقتی قبل از اینکه نیازی باشد مداخله میکنید، پیامی که میدهید این است که فرزندتان به شخص دیگری نیاز دارد تا مشکلات او را حل و فصل کند. بنابراین یک دقیقه تماشا کنید تا ببینید آیا کودکتان به جای ضربه زدن یا توهین متقابل، به شکلی که شما مناسب میبینید پاسخ میدهد یا نه. اگر چنین است، بعداً او را کنار بکشید و از رفتارش تعریف کنید. به طور مشخص بگویید که چه چیزی را در برخوردش دوست داشتید. مثلاً بگویید: «تو خیلی خوب برخورد کردی وقتی به شاهین گفتی که تو رو احمق خطاب نکنه و همینطور حرف بدی هم بهش نزدی».
لحظههای آموزش
وقتی شاهد رفتارهای نادرست کودک دیگران هستید، همین قانون «انتظار و تماشا» که در بالا گفته شد صدق میکند. مثلاً وقتی یک بچه، کاردستی کودک دیگری را خراب کند یا در رستوران کودکی دور میزها میدود و پدر و مادرش او را نادیده میگیرند. اگر فرزند شما آنجاست و در حال دیدن رفتار کودک دیگر است، شاید شما هم نمیخواهید فکر کند که این رفتار مشکلی ندارد، اما بسیاری از اوقات، شما قادر به جلوگیری از آن اتفاق نیستید، چون شما مسئولیت کل دنیا را بر عهده ندارید، ولی میتوانید تقریباً از هر چیزی به عنوان لحظهٔ آموزشی استفاده کنید.
اگر به نظر میرسد هیچکس دیگری ناراحت نشده است، فقط به کودک خود توضیح دهید که چرا آن رفتار را ناپسند میدانید؛ البته دور از صدارس آن خانوادهٔ دیگر! مثلاً بگویید: «اون بچه که اونجاست، پاهاش رو روی صندلیها میذاره. وای من که خیلی بدم میاد از اینکه بعداً روی اون صندلی بشینم و کثیف بشم».
یا شاید چند بچه را به گردش بردهاید و یکی از آنها حرف زشتی به شما میزند. اینجا هم سعی کنید احساسات جریحهدارشدهٔ خود را کنار بگذارید و موقعیت را تا آنجا که میتوانید با آرامش و خونسردی ارزیابی کنید. اگر جرم او خفیف است، یک تصحیح ساده ایرادی ندارد. بهتر است کودک دیگر را در مقابل فرزند خود تحقیر نکنید. فقط او را کنار بکشید و بگویید: «میدونی سپهر، وقتی تو میگی غذای خونهٔ شما از غذای خونهٔ ما بهتره، من ناراحت میشم».
گاهی ممکن است کودک دیگر حتی از آزاردهنده بودن حرفهایش آگاه نباشد. شاید در خانهٔ خودشان میتواند هر چیزی که میخواهد در مورد غذا بگوید و نمیداند که شما شکایت از غذای سروشده را بیادبانه میدانید. یک توضیح بدون قضاوت و پیشداورانه مقتضی و بجاست. مثلاً بگویید: «وقتی به من میگی که این کتلت بدمزهس، ناراحت میشم». در ادامه درخواست کنید که دیگر آن را انجام ندهد: «تو مجبور نیستی چیزی رو که دوست نداری بخوری، اما لطفاً از غذایی که بهت میدم شکایت نکن».
دخالت در اوضاع خارج از کنترل
از طرف دیگر، در صورت بالا گرفتن مشکل، کسی باید مداخله کند، به ویژه اگر کودکان درگیر زیر چهار سال هستند. اگر والد کودک خاطی در آن نزدیکی است، او را در موقعیت دخالت بدهید. به او نگویید که بچهاش نباید این یا آن کار را انجام دهد، زیرا این به معنای آن است که او پدر یا مادر بدی است، پس فقط به گفتن آنچه اتفاق افتاده اکتفا کنید و منتظر واکنش او بمانید.
ابتدا آنچه را که اتفاق افتاده است تا جای ممکن به لحنی بیطرف و خنثی توصیف کنید. مثلاً بگویید: «امید به فرزانه گفت احمق. من فقط فکر کردم که باید بهت بگم». سپس صبر کنید تا ببینید او چه میگوید یا چه میکند. در بیشتر موارد والدین درمورد آنچه فرزندشان گفته، با او صحبت میکنند و کار شما تمام است.
با این حال، تعداد کمی از والدین وقتی به آنها گفته میشود که فرزندشان رفتار نامناسبی از خود نشان داده است، به شکل خودکار حالت دفاعی به خود میگیرند. اگر این اتفاق افتاد، معمولاً بهتر است سعی کنید برآشفتگی خود را کنترل کنید و فقط به لحنی خنثی تکرار کنید که: «فکر کردم میخوای بدونی». در صورت امکان، شاید بهتر است کودک خود را از آن موقعیت خارج کنید.
اگر والدین کودک در این حوالی نیستند و شرایط مستلزم مداخله است، مثلاً یک کودک به کودک دیگری که نزدیک شماست بد رفتار میکند یا زورگویی میکند، رویکرد مفید دیگر این است که از افراد مسئول در آنجا کمک بخواهید. به عنوان مثال، مسئول سالن ورزشی یا مربیها.
اگر همهٔ راههای دیگر به شکست منجر شد، فقط به کودک دیگر بگویید کاری که او انجام داد نامناسب بود و چرا: «وقتی به کسی میگی بوگندو، اون خیلی ناراحت میشه». بهطورکلی، حضور یک بزرگسال هوشیار کافی است تا حتی گستاخترین کودک نیز از بیادبی خود بکاهد.
اما مگر اینکه از شما خواسته شده باشد قیم یا سرپرست کودک دیگری باشید، در غیر این صورت، عاقلانه است که کودک را با وقفهٔ تربیتی یا مجازاتهای دیگر تنبیه نکنید. اگر اوضاع غیرقابل تحمل است و فرد بزرگسال دیگری نیز مسئول و حاضر است، به جای اینکه بچهٔ فرد دیگری را مجازات کنید، با کودکتان آنجا را ترک کنید.