گوش نکردن و سرپیچی کودک خردسال: چرا این اتفاق میافتد و چه باید کرد؟
سرپیچی کردن از والدین و گوش نکردن به حرفهای شما یکی از رفتارهای معمول کودکان خردسال است. اولین نقطهٔ آغاز برای یافتن راهحل هم این است که بدون شناخت و آگاهی از هر رفتار کودکتان عصبانی نشوید، چون اگر شما رفتار کودک را بشناسید و دلیلش را درک کنید، درگیر سریع عصبانی شدن نمیشوید و او هم فردا خودش را برای عصبانی شدن مدام از کودکش محق نمیداند. پس بیایید ببینیم سرپیچی و نافرمانی کردن از والدین چرا اتفاق میافتد و در مورد آن چه باید کرد. در این مطلب با علت سرپیچی بچههای خردسال و راههای برخورد با آن آشنا شوید.
چرا کودکان خردسال از والدین خود سرپیچی میکنند
اگر شما هم یک کودک خردسال دارید، احتمالاً دیدهاید که وقتی از او میخواهید که مثلاً وقت رفتن است، او از ترک خانهٔ یکی از دوستش امتناع میکند، یا درخواست شما برای کنار گذاشتن اسباببازیهایش را نادیده میگیرد و با وجود تذکرهای مکرر که اجازهٔ این کار را ندارد، باز هم چیزهای مختلفی را از پلههای خانه پایین میاندازد. اما واقعاً چرا او اینقدر سرکش است و به حرف شما گوش نمیدهد؟
حالا فرزندتان در مقایسه با زمانی که یک کودک نوپا بود وابستگی کمتری به شما دارد. او اکنون فردیت قویتر و مطمئنتری دارد و به همین دلیل حتی ممکن است رگهای از سرکشی نیز در او شکل بگیرد. طبق گفتهٔ روانشناسان کودک: «نافرمانی و سرکشی، روش یک کودک خردسال برای صریح، آشکار و واضح بیان کردن فردیت خودش است.»
چگونه با کودکی که از حرف شما سرپیچی میکند برخورد کنید
وقتی کودک شما به حرفتان گوش نمیکند و از انجام چیزی که از او خواستهاید سرپیچی میکند، باید چه کار کنید. راهکارهای زیر میتواند به شما کمک کند:
درکش کنید: وقتی از فرزند خردسال خود میخواهید که برای مثلاً خوردن ناهار بیاید و او فریاد میزند: «نمیام!» و بعد وقتی به هر حال او را مجبور به آمدن میکنید به گریه میافتد، لحظهای سعی کنید خود را جای او بگذارید. بهتر است او را در آغوش بگیرید و بگویید که میدانید ترک دوستان یا بازیاش دشوار است، اما الان ناهار آماده است و شما میخواهید با هم غذا بخورید. هدف این است که به او نشان دهید که شما نه بخشی از این مشکل فعلی، بلکه حامی، پشتیبان و اصطلاحاً طرف او هستید. سعی کنید عصبانی نشوید، حتی اگر در مقابل دیگران از رفتار او خجالت میکشید. وقتی میخواهید او را وادار و تشویق به آمدن برای انجام کاری کنید، باید با مهربانی قاطع باشید، نه با زور و ترس و تهدید!
محدودیت تعیین کنید: بچههای خردسال به محدودیتهای مشخصی نیاز دارند و حتی خواهان آنها هستند. بنابراین، محدودیتها و مرزهایی تعیین کنید و مطمئن شوید که فرزندتان میداند آنها چه هستند. برایش روشن کنید: «ما کسی رو نمیزنیم. اگه عصبانی هستی، با کلمهها به دوستت بگو که اسباببازیت رو میخوای.» یا «یادت باشه، تو پارکینگ همیشه باید دست من رو بگیری.» اگر فرزند شما هم مثل هر کودک خردسالی با رعایت قوانین مشکل دارد، روی پیدا کردن راهحلها کار کنید. به عنوان مثال، اگر او خواهر کوچکش را میزند، چون احساس میکند در حال حاضر کمتر به او توجه میشود و او کنار گذاشته شده است، اول بگذارید او در مراقبت از خواهرش کمک کند، سپس راهی بیابید که زمان اختصاصی برای وقتگذرانی با شما داشته باشد و اگر مثلاً او از تختش خارج میشود، زیرا از تاریکی میترسد، به او یک چراغقوه بدهید تا آن را کنار تختش بگذارد.
به رفتار خوبش توجه کنید: به جای اینکه فقط زمانی به فرزند خود توجه کنید که بدرفتاری میکند، سعی کنید وقتی رفتار مناسبی دارد او را مورد توجه قرار دهید. از جملههای سادهای مثل «متشکرم که کفشهات رو گذاشتی توی جاکفشی!» یا «خیلی کار خوبیه وقتی اسباببازیت رو با خواهرت شریک میشی!» استفاده کنید تا ببینید چقدر این روش تأثیر زیادی در ترغیب کردن فرزندتان به انجام کارهای مشابه خواهد داشت و اگرچه ممکن است وقتی فرزندتان درگیر رفتارهای کمتر خوب و کمتر مطلوب میشود، وسوسه شوید که او را به صورت کلامی سرزش کنید، اما بیایید قبل از صحبت کردن بیشتر فکر کنید، چون این مهم است که مطمئن شوید خطاب حرفهای شما به آن رفتار خاص است و از شخصیت فرزندتان انتقاد نمیکنند. پس از گفتن جملههایی مثل اینها خوداری کنید: «خیلی دست و پا چلفتیای!» یا «همیشه دردسر درست میکنی!» و یادتان باشد جلوی بچهها این جملهها را به دیگران و به ویژه همسرتان هم نگویید!
کنترل کردن خود را آموزش دهید: وقتی بچهای بدرفتاری میکند، خودش احساس خیلی بدی از کارش دارد، پس چطور این فکر به ذهن برخی افراد میرسد که برای بهتر کردن رفتار کودکان، ابتدا باید کاری کنند که آنها از رفتار بدشان احساس بدی پیدا کنند؟ انجام این کار فقط ممکن است رفتار نامطلوبتری در بچهها ایجاد کند. این را هم به خاطر بسپارید که تأدیب و تربیت بچههای خردسال به معنای کنترل کردن او نیست، بلکه به معنای آموزش او برای کنترل خودش است. تنبیه کردن ممکن است باعث شود که او در کوتاهمدت خوب رفتار کند، اما فقط به این دلیل که از خوب رفتار نکردن میترسد. بهترین حالت این است که کودک شما به این دلیل خوب رفتار کند که خودش میخواهد، زیرا این باعث میشود آن روز برایش مفرحتر شود یا باعث میشود احساس خوبی داشته باشد.
به قدرت و توانمندی کودک کمک کنید: فراهم آوردن فرصتهایی برای فرزندتان که برای خودش انتخاب کند و تصمیم بگیرد، به او اجازه میدهد تا استقلال تازه بهدستآمدهٔ خودش را در شرایطی کنترلشده اعمال کند. برای مثال، به جای اینکه از او بخواهید شلواری را که شما برایش انتخاب کردهاید بپوشد، به او اجازه دهید بین دو شلواری که جلویش گذاشتهاید یکی را انتخاب کند. از او بپرسید که کنار بشقاب شام خود، نخودفرنگی دوست دارد یا لوبیا سبز؟ یا از دو کتاب قصهٔ خاص کدام یک را برای شنیدن قبل از خواب میخواهد. یک راه دیگر برای کمک به فرزند کوچکتان برای داشتن احساس کنترل و تسلط بیشتر این است که به جای گفتن کارهایی که نمیتواند انجام دهد، کارهایی را که میتواند انجام دهد برشمارید. بنابراین، به جای اینکه بگویید: «نه! توپت رو تو خونه شوت نکن!» بگویید: «بیا بریم بیرون توپبازی کنیم.» یا اگر قبل از شام بستنی خواست، به او بگویید که میتواند بعد از شام نوع و شکل بستنی را خودش انتخاب کند یا یک میانوعدهٔ مناسبتر به او پیشنهاد کنید که او را تا زمان صرف غذا راضی نگه دارد.
از نبردهای احتمالی کم کنید: چه ضرری دارد اگر فرزند شما میخواهد بلوز راهراه سبز خود را با شلوارک گلدار صورتی اش بپوشد؟ آیا واقعاً مهم است اگر گاهی کودکتان برای ناهار نان و پنیر و گوجه میخواهد و برای صبحانه فقط یک عدد سیب؟ و شاید گاهی راحتتر و بهتر است که وقتی در راه بازگشت به خانه او پایش را در یک گودال پر از آب و گل میکوبد، یا وقتی عروسک یا لباس خود را به جای قرار دادن در جای مخصوص آن، زیر تختش پنهان میکند، خودتان را به ندیدن بزنید، حواسش را پرت و ذهنش را به چیز دیگری مشغول کنید. هدف این است: «تا جای ممکن از موقعیتهایی که باعث تحریک جرقهٔ سرکشی و نافرمانی فرزندتان میشود، دوری کنید.» مثلاً وقتی میتوانید دوستتان را در پارک ملاقات کنید، چرا ریسک رفتن به یک رستوران را متقبل شوید؟ واقعاً چقدر واقعبینانه است که از یک بچهٔ خردسال انتظار داشته باشیم در فروشگاه لباس درست رفتار کند یا در طول یک جلسهٔ یک ساعته از گفتوگوی شما با خواهرتان ساکت بنشیند؟
اگر میبینید در موقعیت تحریککنندهای گیر کردهاید، از حواسپرتی برای جلوگیری از برخوردهای ناجور و تنشزا با کودکتان استفاده کنید. مثلاً اگر در حال چرخیدن در یک مرکز خرید هستید و یک فروشگاه اسباببازی را میبینید که معمولاً باعث دیوانه شدن کودک شما میشود، سریعاً او را به سمت دیگری هدایت کنید یا توجهش را به چیز جدید و جالبی آن اطراف منحرف کنید و مسیرتان را تغییر بدهید.
به سن و مرحلهٔ رشد او احترام بگذارید: وقتی از فرزند خردسال خود میخواهید تختش را مرتب کند یا کفشهایش را توی کمد بگذارد، قبلش باید مطمئن باشید که او میداند چگونه باید این کار را انجام دهد. پس وقت بگذارید تا این کارها را به او یاد دهید و تا وقتی او واقعاً در آن کارها ماهر میشود، آنها را با هم انجام دهید. گاهی اوقات آنچه سرپیچی و نافرمانی به نظر میرسد، در واقع ناتوانی از انجام مسئولیتی است که برای کودک زیادی سخت است. در نهایت، به دنیای منحصربهفردی که فرزند خردسال شما در آن زندگی میکند احترام بگذارید، به ویژه به این موضوع که چه درکی از زمان دارد یا حتی ندارد! به جای اینکه از او انتظار داشته باشید که مثلاً در پارک فوراً از سر بازی بلند شود تا سوار ماشین شما شود، از چند دقیقه قبل به او اطلاع دهید تا فرصت داشته باشد خودش را آماده کند. مثلاً بگویید: «آریو، ما تا پنج دقیقه دیگه میریم، پس لطفاً بازیت رو کمکم تموم کن.»
همچنین هیچ ضمانتی وجود ندارد که او بدون شکایت از سرگرمی خود جدا شود، حتی احتمالاً در تمام راه تا خانه هم غر بزند اما تا زمانی که شما صبور و ثابتقدم باشید، در نهایت فرزندتان خواهد آموخت که سرپیچی و سرکشی راه به دست آوردن آنچه میخواهد نیست.
از وقفههای تربیتی به شکل مثبت استفاده کنید: وقتی میبینید که فرزندتان در حال عصبی شدن است و آمادهٔ از کوره در رفتن است، چون نمیتواند حرفش را به کرسی بنشاند، آن فعالیت را متوقف کنید و به او کمک کنید آرام شود. به جای یک وقفهٔ تنبیهی در این مرحله، او را به یک مکان و خلوتگاه امن خانه یا گوشهای محبوبش در خانه ببرید تا مثلاً روی یک کاناپهٔ راحت بنشانید و بتواند آرام شود. اگر برای پیشگیری از رفتار نامطلوبش خیلی دیر شده است، به او هشدار بدهید که در صورت ادامهٔ آن کار، یک وقفه میگیرد و روی حرف خودتان هم بمانید. وقفههای تربیتی موارد خاصی هستند که فقط در صورت شناخت کامل شما از مفهوم میتوانید آنها را به کار ببرید. برای استفاده از وقفهها فراموش نکنید که کودکتان باید بداند «وقفه» چیست و زیاد از آن استفاده نکنید و مهمتر اینکه وقفهها را جایگزین حرف زدن با کودک یا هر توضیحی نکنید! همچنین از قبل به کودکتان بگویید که کدام رفتارهای خاص قطعاً وقفه میگیرند، این مورد خیلی لازم و مهم است و به او کمک میکند و احتمالاً لازم است که به بچههای خردسال چند بار یادآوری شود این رفتارها کدامند تا واقعاً در ذهنشان جا بیفتد.
محل مخصوص گذراندن وقفههای فرزندتان هم باید دور از افراد دیگر و دور از فعالیتهای تفریحی، مانیتور و نمایشگرها باشد، اما در جایی باشد که شما بتوانید او را زیر نظر داشته باشید. تنظیم تایمر برای طول مدت وقفه میتواند مفید باشد. آکادمی طب اطفال امریکا توصیه میکند برای طول وقفه سن کودک را به علاوهٔ یک کنید. بنابر این اصل، برای یک کودک سه ساله وقفهای چهار دقیقهای و حتی کمی هم کمتر کافی است.