متلها یا قصههای پریان را برای کودکان بخوانید یا نخوانید؟
کتاب خواندن برای کودکان همیشه مفید است. در این مورد زیاد خوانده و شنیدهاید اما قصههای پریان چطور؟ قصههای پریان از کجا میآیند و آیا برای کودکان مفید هستند؟ قبل از شروع هم بد نیست بگوییم که اسطوره (Myth)، افسانه (Legend) و قصههای پریان یا همان مَتَل (Fairy tale) با یکدیگر تفاوتهایی دارند که در اینجا از قصههای پریان و کودکان صحبت شده است. در این مطلب با اهمیت قصههای پریان در رشد کودکان آشنا شوید.
قصههای پریان
از قصهٔ پریان تعریفهای زیادی شده است. برخی به فراطبیعی بودن موجودات و شخصیتهای این گونه قصهها اشاره کردهاند و میگویند: «قصههای پریان، روایتهای نقلشدهای هستند که در آنها موجودات فراطبیعی نقش اصلی را بازی میکنند.» یا «گونهای از ادبیات قومی دربارهٔ پریان، جادوگران، غولها و دیوها و عوامل خارقالعادهٔ دیگر در رابطه با جهان و مردم عادی است.» برخی دیگر نیز روی حوادث و دنیای غیرواقعی آن تأکید میکنند: «داستانی که در جهانی غیرواقعی رخ میدهد، مکان و شخصیتهای معنای مشخصی ندارد و سرشار از رخدادهای شگفت و باورنکردنی است.»
آنچه در تمام این تعریفها مشترک است، تأکید روی عنصر جادویی و شگفتی است. پس قصهٔ پریان قصهای است که سحر و جادو در آن نقشی اساسی دارد. این قصهها به کمک خیالپردازیهای اغراقآمیز، آرزوهای دیرین آدمی را به تصویر میکشد. این نوع قصه زبانی نمادین دارد و از این نظر شبیه رؤیاست، با این تفاوت که رؤیا برخاسته از ناخودآگاه فردی و نشانگر آرزوهای سرکوبشدهٔ فرد است اما قصههای پریان، آرزوها و دغدغههای بشر را از آغاز تا امروز در خود معنکس میسازد.
اهمیت قصههای پریان برای کودک
طبق اصلی در روانشناسی کودکان، یک کودک باید بتواند بر مشکلات روانی و فشارهای شدید درونی ناشی از رشد که با آن روبهروست چیره شود و برای اینکه کودک بتواند بر این مشکلات غلبه کند، بر یأسهای ناشی از بیارزش پنداشتهشدن چیره شود و بر ترس از مرگ و عشق به زندگی، همچنین بتواند از وابستگیهای کودک برهد و ارزش خود و مفهوم تعهد اخلاقی را درک کند، باید دریابد در خودآگاهش چه میگذرد تا بتواند با آنچه در ناخودآگاهش میگذرد مقابله کند.
با کمک قصهها کودک میتواند به این آگاهی دست یابد و به همراه آن توان مقابله با مشکلاتش را پیدا کند، اما نه از طریق درک عقلانی ماهیت و محتوای ضمیر ناخودآگاهش، بلکه با شناختن آن از طریق خیالپردازی، با تعمق دربارهٔ عناصر واقعه، از نو نظم بخشیدن به آن عناصر و ساختن تصاویر خیالی از آنها که همه واکنش اوست به فشارهای ضمیر ناخودآگاه و قصههای پریان دربارهٔ فشارهای شدید درونی کودک به گونهای سخن میگویند که او ناخودآگاه درکشان میکند و بیآنکه جدیترین کشمکشهای درونی و ناشی از رشد او را خوار بشمارند، برای حل مشکلات او راهحلهایی عرضه میکنند. اینجاست که قصههای پریان ارزشی والا مییابند، زیرا به تخیل کودک ابعاد تازهای میبخشند که ممکن نیست خود او به تنهایی همهٔ دقایق ان را کشف کند. از آن مهمتر، صورت و ساختار قصههای پریان تصویرهای ذهنی در اختیار کودک میگذارد که به کمک آنها میتواند خیالبافی کند و با آنها جهت بهتری به زندگیاش بدهد.
همچنین شخصیت قصههای پریان دوگانه نیستند، برخلاف زندگی واقعی که هر شخص ممکن است در آن واحد هم خوب باشد و هم بد. این نکته متناسب با ذهن کودک است، زیرا ذهن او جز این را متوجه نمیشود، چون او هنوز یک کودک است و آدمها برای بچهها یا خوب هستند یا بد و حالت بینابینی وجود ندارد.
تردیدهای والدین در خواندن قصههای پریان
روزی روزگاری، مردم وقتی دور آتش نشسته بودند شروع به قصهگویی کردند. داستانهایشان به همان اندازهٔ جنگلهایی که حیوانات سخنگو، دیوها، پریها و شخصیتهای افسونگر دیگر در آن زندگی میکردند، عمیق و تاریک بود. پس از مدتی، این داستانها جمعآوری و نوشته شدند و بعد از گذشت سالها بسیاری از آنها به فیلم تبدیل شدند و امروز والدین شروع به پرسیدن سؤالهایی کردند که قضیهٔ این داستانهای خیالی چیست؟ آیا آنها برای کودکان، بیش از حد خشن و ترسناک نیستند؟ آیا زیبای خفته، سفیدبرفی و سیندرلا الگوهای خوبی هستند؟
اما این سؤالها باعث نشد قصههای پریان فراموش شوند. هر قدر هم که داستان نامادریهای بدجنس، دوشیزههای مضطرب و پیرزنهای آدمخوار از ملاحظات اخلاق جمعی دور باشند، داستانهای پریان آمدهاند که بمانند و کارشناسان و روانشناسان کودک میگویند که این چیز بدی نیست! قصههای پریان بسیاری از اضطرابهای شخصی و فرهنگی را ابراز میکنند، اما این کار را به شکلی امن، مثلاً با قید زمان «یه روزی» یا عنوان آرامبخش «یکی بود، یکی نبود» انجام میدهند. قصههای پریان نقشی واقعی در آزادسازی تخیل کودکان دارند و هر قدر هم که خشونتآمیز باشند، قهرمان داستان همیشه زنده میماند.
در واقع، با وجودی که بسیاری از این داستانها برای والدین ترسناک به نظر میرسد، بسیاری از محققان آنها را برای کمک به کودکان در مواجهه و حل و فصل اضطرابهایی که هنوز نمیتوانند ابراز کنند، مفید میدانند. قصههای پریان برای رشد کودکان مهم هستند، زیرا شخصیتهای اصلی که بسیاری از آنها خود کودک هستند، شهامت و توانایی غلبه بر سختیها را در دنیای غولها و بزرگسالان بیرحم از خود نشان میدهند.
اما آیا دنیای خشن و زمختی که در بسیاری از داستانهای پریان تصویر میشود، برای کودک شما خیلی ترسناک خواهد بود؟ هرچند والدین معمولاً بهترین داور در مورد توانایی فرزندشان برای هضم داستانها هستند، اما بیشتر کودکان هیچ مشکلی با داستانهای کتابها یا فیلمهای فانتزی ندارند، زیرا میدانند که واقعی نیستند. شما همچنین میتوانید داستانها را قبل از خواندن برای فرزندتان، یک دور برای خودتان بخوانید. برخی از داستانهای آشنا عناصری دارند که در فیلمهای مثلاً دیزنی که بیشتر مردم میشناسند وجود ندارد.
اگر تصمیم دارید به جای نسخهٔ اصلی سیندرلا، که در آن پرندگان چشمهای خواهران نانتی بیرحم را درمیآورند، یک نسخهٔ مدرن از آن را برای فرزندتان بخوانید، نگران نباشید که مبادا او چیزی را از دست بدهد. بسیاری از نسخههای بهروزشدهٔ داستانهای کلاسیک، کشمکش و تعارض نسخههای قدیمی را حفظ کردهاند و در عین حال قهرمانانی جسور و ماجراجو را به تصویر میکشند. به دنبال نسخههایی باشید که برایتان جذابند و آنها را در حین خواندن اصلاح کنید. به عنوان مثال، شما میتوانید داستان زیبای خفته که زن است را به مرد جذاب خفته تبدیل کنید یا در مورد معنای انتظار کشیدن صحبت کنید. ما باید آنها را آگاهانه تغییر دهیم، چون روزی روزگاری نیاکان این داستانها را دور هم در کنار آتش تعریف کردهاند و هرگز قرار نبوده است که هیچگاه هیچ تغییری نکنند.
مطمئناً، آزمون واقعی برای هر داستان کودکانه این نیست که آیا تابآوری و مقاومت روانی را تقویت میکند یا نه، یا آیا ریشه در تاریخ ادیان دارد، بلکه آزمون واقعی این است که آیا مخاطبانش را شیفتهٔ خود میکند و باعث میشود که برای شنیدن داستانهای بیشتر خواهش کنند یا نه! بیشتر داستانهای پریان بچهها را جادو میکنند و تخیلات آنها را به شکلی درگیر میکنند که نویسندگان دنیای مدرن ما فقط میتوانند خوابش را ببینند.
در مورد کتاب خواندن با بچهها بیشتر بدانید.