کودکانی که پس از گم شدن به خانه برمیگردند
دختربچۀ کوچکی خندان میان گلها نشسته است و اطراف را نگاه میکند. پسربچۀ دیگری برقی در چشمهایش دارد. موهایش روی پیشانیاش ریخته و با لبخند دوربین را نگاه میکند. دختر دیگری با لباس مدرسه به دوربین لبخند میزند. اینها عکسهایی است از کودکانی که روزانه در سراسر ایران گم میشوند و والدین آنها فضای مجازی را به عنوان راهی برای پیدا کردن گمشدۀ خود انتخاب میکنند. عکسها دستبهدست میچرخد. آدمها از یکدیگر درخواست کمک و همراهی میکنند تا بالاخره قلب لزران مادری و چشم نگران پدری با دیدن کودکشان آرام بگیرد. گم شدن کودکان هرچند تازگی ندارد، اما مسئلهای است که به دلیل شایع شدن در فضای مجازی نگرانیهای پدر و مادران را تشدید کرده است.
هر دو دقیقه دلی میلرزد
مفقود شدن کودکان نه تنها در ایران که در سراسر دنیا شیوع بسیار زیادی دارد. کودکان توسط کسی ربوده میَشوند، راه خانه را گم میکنند، بدون همراه اقدام به مهاجرت میکنند یا به قصد فرار از خانه خارج میشوند. همۀ اینها را میتوان مصادیق مفقود شدن کودکان دانست. به گزارش یورو نیوز، هر دو دقیقه یک کودک در اروپا مفقود میشود؛ یعنی سالانه بیش از ۲۵۰ هزار مورد گزارش گم شدن کودکان به ثبت میرسد که کمتر از پنج درصد آن توسط جنایتکاران صورت گرفته است.
جنگ و فقر از بزرگترین عوامل مفقود شدن کودکان هستند. کودکانی که درگیر جنگ هستند به تنهایی یا با خانواده اقدام به مهاجرت میکنند و بسیاری از کودکان در مسیر مهاجرت خانوادههای خود را گم میکنند. این در حالی است که دزدیده شدن کودکان توسط قاچاقچیان انسان و گروهکهای تروریستی در این کشورها بسیار رایج است. با ورود موج پناهجویان به اروپا در سال ۲۰۱۶، حدود ۱۰ هزار کودک پناهجو در اروپا ناپدید شدند و به گزارش گاردین، به نقل از رئیس پلیس اتحادیهٔ اروپا، شواهدی دال بر بهرهبرداری جنسی از آنها به دست آمد. هفتۀ پیش هم روزنامۀ ایندیپندنت اعلام کرد بیش از ۱۰۰ کودک پناهجو بعد از ورود به بریتانیا ناپدید شدهاند و نگرانیهای زیادی نسبت به سوءاستفادۀ جنسی یا کاری از آنها وجود دارد.
در ایران اما آمار دقیقی از تعداد کودکانی که روزانه گم میشوند، به صورت رسمی، اعلام نشده است. آنچه ما شاهد هستیم اخباری است که از قربانی شدن کودکان پس از گم شدن خبر میدهند. روی دیگر سکه کودکانی هستند که بعد از گم شدن به هر طریقی پیدا میشوند و به زندگی کنار خانوادهشان ادامه میدهند.
بازگشت به مسیر خانه
وقتی کودکی ناپدید میشود خانوادۀ او پس از اطلاع دادن به پلیس، با چاپ کردن اعلامیه، انتشار عکس کودک در روزنامه و فضای مجازی به دنبال رد و نشانی از او میگردند. خوشبختانه بسیاری از کودکان پس از گم شدن به خانه برمیگردند. اما این بدان معنا نیست که زندگی این کودکان مانند قبل ادامه خواهد یافت. بسته به سن کودک و نحوۀ گم شدن، کودک حسهای متفاوتی تجربه میکند و اثرات متفاوتی بر او باقی میماند.
آتنا حالا کلاس دوم است، اما خاطرۀ زمانی را که گم شده بود به یاد دارد. او میگوید: «وقتی بچه بودم خانۀ خالهام روبهروی خانۀ مادربزرگم بود. من از خانۀ مادربزرگم بیرون آمدم که بروم خانۀ خاله لیلا، اما هر کاری کردم یادم نیامد که ساختمان آنها کدام است. هر جا را نگاه کردم هیچ ساختمانی شبیه آن نبود. خانۀ مادربزرگم را هم گم کردم. هیچکس را نمیشناختم. خیلی ترسیده بودم. خیلی دلم برای مامانم تنگ شده بود. داشتم گریه میکردم که یک خانم آمد و مرا به مسجد برد.»
آرشین هم سه ساله است و یک ماه پیش در یک مرکز خرید چند دقیقه گم شده بود. او خاطرۀ گم شدنش را یادش مانده و میگوید: «مامانی و بابایی گم شدند. خیلی ترسیدم. ترسیدم. خاله من خیلی ترسیدم.» کودکانی که به سن حرف زدن رسیدهاند کمابیش میتوانند اتفاقی را که برایشان افتاده تعریف کنند. هرچند ممکن است این داستان با تخیلات کودکانه همراه باشد. اما کودکانی که زیر سن یک سالگی این حس را تجربه میکنند ممکن است آسیبهای دیگری ببینند.
به همین دلیل به مهتا قزوینی، کارشناس ارشد روانشناسی و فعال در حوزۀ فرزندپروری، مراجعه کردم. او در مورد نحوۀ برخورد والدین با موضوع گم شدن و پیدا شدن کودک زیر یک سال اینطور توضیح میدهد: «ما امیدواریم مدتزمانی که کودک نیست مادر کودک علاوه بر اقداماتی که برای پیدا شدن کودک انجام میدهد، برای کنترل اضطرابها، از یک متخصص کمک بگیرد. پس از پیدا شدن کودک هم بسیار مهم است که مادر و کودک حتماً به درمانگران مراجعه کنند. کودکان زمانی که دور از خانواده قرار میگیرند اضطرابهایی را تجربه میکنند که میتواند تأثیر مستقیمی روی آینده و بزرگسالی آنها داشته باشد. متخصص میتواند کمک کند که این مشکلات حل شود و از تأثیرات بعدی آن جلوگیری کند.» در ادامه از این روانشناس خواستم که نکات مهم در مورد مراقبت از کودکان در این سن را به صورت کلی ذکر کند. او گفت: «اولویت ما در یک سال اول تولد تأمین کامل همهٔ نیازهای جسمی و روانی کودک است. یک مادر خوب به انواع گریههای بچه توجه نشان میدهد و میتواند گریۀ گرسنگی را از گریۀ عوض کردن پوشک تفکیک کند. مراقب اولیه یا مادر خوب کسی است که نسبت به نیازهای کودک حساس و نسبت به او بسیار خردمند و مهربان باشد؛ یعنی هم نیاز کودک را تشخیص میدهد، هم نیاز را به شکل صحیح تأمین میکند.
اگر مادر به نیازهای کودک خوب رسیدگی کند، حس امنیت و اهمیت به کودک منتقل میشود. اخیراً خیلی بر موضوع رابطۀ دلبستگی کودک با مادر تأکید شده. دلبستگی یک رابطۀ ایمن است که بچه با مادر یا مراقب اولیه و اصلیاش برقرار میکند و در دو سال اول زندگی اتفاق میافتد. نشانههای دلبستگی از زمانی که کودک به سن یک سال و نیم برسد نمایان میشود. مثلاً ما میبینیم که کودک وقتی غریبهای میبیند به سمت مادرش میرود. پس در مجموع کودک زیر یک سال مراقبت دائم میخواهد و بسیار مهم است که ما ثبات رفتاری در برخورد با او داشته باشیم؛ این حس را به کودک بدهیم که من همیشه تمام نیازهای تو را برطرف میکنم و هر بار به صورت جدیدی با تو برخورد نمیکنم. بچه نیاز دارد که حس مهم بودن را از ما بگیرد و ارتباط دلبستگی با ما داشته باشد. تحقیقات نشان داده بچههایی که با پدر و مادر ارتباط خوبی برقرار میکنند سریعتر حرف میزنند و رشد جسمی و عاطفی بیشتری دارند.»