آیا کودکان هم به تنهایی نیاز دارند؟
شما میتوانید هر قدر که میخواهید با کودکتان بازی کنید. تعامل و برقراری ارتباط با کودک یکی از نیازهای اصلی بچهها برای رشد است و به هر حال، شما دوست و همراه محبوب او هستید. همچنین شما میتوانید با نگاه کردن به مطالب بخش بازی با کودکان، فعالیتها و بازیهای جذاب زیادی را یاد بگیرید تا بتوانید با کودکتان بازی و فعالیت مناسب داشته باشید. اما کودکان به تنهایی هم نیاز دارند تا به تدریج بتوانند بفهمند که مستقل و جدا از شما هستند و این نکتهای است که نباید فراموش شود. در این مطلب به چگونگی این موضوع پرداخته شده است.
چطور و چقدر کودکمان را تنها بگذاریم؟
به دنبال فرصتهایی باشید که کودکتان را در گوشهای امن و راحت روی یک پتو یا زیرانداز بگذارید و چند اسباببازی نرم هم در دسترسش بگذارید. او را مدت کوتاهی آنجا تنها بگذارید تا محیط اطرافش را کشف و بررسی کند و یاد بگیرد که بتواند در بازههای کوتاهی تنها بماند و خودش را سرگرم کند.
اما خودتان هم در گوشهای او را زیر نظر داشته باشید، به عنوان مثال در آشپزخانه، اما هرگز او را رها نکنید و برای مدت طولانی به اتاقی دیگر یا حمام نروید، به ویژه اگر کودکتان شروع به چهار دستوپا رفتن کرده است یا کاملاً توانایی راه رفتن را دارد و خانهٔ شما هم ایمنسازی نشده است. طی چند هفته، سعی کنید مدتی را که تنها میماند بیشتر کنید و همچنان هوشیار باشید و به واکنشهایش توجه و سعی کنید قبل از اینکه به گریه بیفتد یا شروع به بهانهگیری کند او را در آغوش بگیرید.
فعالیتهای مشخص برای کودک بهتر است یا بازیهای آزادانه و بدون برنامهریزی؟
پرسیدن این سؤال شبیه این است که کسی از شما بپرسد «شما با آموزش مستقیم بهتر یاد میگیرید یا اگر خودتان سعی کنید چیزی را یاد بگیرید؟» شما احتمالاً پاسخ میدهید که هر دوی اینها برای یادگیری مهم هستند، درست است و همین پاسخ هم در مورد کودکان شیرخوار و نوپا صدق میکند. بنابراین، هم بازی ساختارمند و هم بازی آزادانه و خودانگیخته و هر کدام به اشکال متفاوتی سهم قابل توجهی در تکامل کودکان دارند.
فعالیتهای ساختارمند به آشنایی کودکان با ایدههای جدید کمک میکنند. وقتی به کودکی نشان داده میشود که چگونه اسباببازیها، مثلاً وقتی حلقههای چیدنی را روی هم بچیند، میتواند مفهوم بزرگتر و کوچکتر و همچنین مفهوم ترتیب را به کودک یاد بدهد. اما برای فهم واقعی این مفاهیم، کودک باید خودش کشف کند که وقتی شکلهای مختلفی از چیدن حلقهها را امتحان میکند چه اتفاقی میافتد. او میتواند از تماشای کار شما و امتحان کردن آن یاد بگیرد و بیاموزد.
موضوع مهمتر در درازمدت این است که کودکان فرصت زیادی برای بازی داشته باشند و بزرگسالان خیلی در مدیریت بازی دخالت نکنند. اگرچه نشان دادن ایدههای جدید به کودکان سرگرمکننده است اما کودکتان باید بتواند تصمیم بگیرد که با اطلاعاتی که به او میدهید چه کاری انجام دهد. برای مثال، حلقههای چیدنی میتوانند به عنوان النگو یا کلاه برای عروسکها استفاده شوند یا چیزی باشند که کودک در وانت اسباببازیاش بار میزند. کودکان از بازی برای فهم بهتر مفاهیم و ایدههایی که به نظرشان جالب است استفاده میکنند. آنها بهترین داور برای تصمیمگیری در مورد روش بازیشان هستند.
چطور باید به یک کودک خجالتی برای اجتماعیتر شدن کمک کنیم؟
خجالتی بودن کودکان در سن شیرخوارگی طبیعی است. یک به این دلیل که کودک شما ممکن است سرشتی خجالتی داشته باشد که هرگز یک ایراد محسوب نمیشود و دوم اینکه ممکن است او یکدفعه خجالتی شده باشد که میتواند به دلیل مرحلهٔ اضطراب جدایی در کودکان باشد.
کودکان یک ساله که پیش از این اجتماعی و برونگرا بودهاند میتوانند به مادر یا پدرشان بسیار وابسته شوند و در کنار غریبهها یا اطرافیان خجالتی و خوددار باشند. بد نیست اگر به جدول زمانبندی رفتارهای اجتماعی کودکتان هم نگاهی بیندازید. اضطراب جدایی اغلب در فاصلهٔ هفت تا ۱۸ ماهگی به اوج خود میرسد و از انتهای سال دوم رو به کاهش میرود.
برای کمک به فرزندتان برای اینکه بر خجالتش غلبه کند و در حضور دیگران راحت باشد، بهتر است خیلی آرام و آهسته او را در موقعیتهایی قرار دهید که با کودکان و افراد دیگر تعامل داشته باشد اما اجازه دهید با سرعت و میل خودش با آنها ارتباط برقرار کند، چون کودکان از تعامل با دیگران برخلاف میل خودشان لذتی نمیبرند و حتی ممکن است بدتر شوند، پس به جای اینکه او را به میان یک گروه بچه هل بدهید یا وادراش کنید با بچههای دیگر بازی کند، اجازه دهید هر وقت آماده بود به بازی با آنها ملحق شود.