راهکارهای رفع تروما در کودکان: اهمیت و نقش والدین برای کنار آمدن کودک با تروما
همه میدانیم که مادر و پدر از مهمترین افراد زندگی هر کودک هستند، به خصوص زمانی که کودکان نیاز به کمک برای حل اتفاقات و تجربههای سخت و دشوار دارند. وقتی شما بدانید اتفاقات آسیبزا چگونه روی کودکتان اثر میگذارد، درک احساسات و رفتارشان و در نتیجه کمک به آنها آسانتر خواهد بود. در این مطلب با اهمیت نقش والدین در برخورد با تروما در کودکان و اصول اولیه در درمان ترومای کودک آشنا شوید.
اهمیت نقش والدین در ترومای کودکان
مغز به تجربههای ناراحتکننده با تولید هورمونهای استرس واکنش نشان میدهد، که بدن را در حالت آماده باش قرار خواهند داد. این اتفاق به ما کمک میکند تا به سرعت فکر و به سرعت حرکت کنیم. بنابراین، ما میتوانیم در شرایط تهدیدکنندهٔ حیات زنده بمانیم. حالا اگر تجربهای بسیار شدید و طولانیمدت باشد، مغز و بعضی اوقات بدن، در حالت آمادهباش باقی میماند، حتی زمانی که وضعیت تهدیدکنندهٔ حیات به پایان رسیده است و از همینجاست که مشکل شروع میشود. کودکان به شیوههای مختلف به صدمات روحی واکنش نشان میدهند. واکنشهای معمول کودکان به تروما عبارت است از:
- مشکل در تمرکز
- مشکل در یادگیری چیزهای جدید
- رفتار پرخاشگرانه نسبت به دیگران
- رفتار پرخاشگرانه نسبت به خود
- دلدرد، سردرد و سرگیجه
- غم و انزوا
- بازیهای خستهکننده یا شدید
- فعالیت غیرطبیعی و متفاوت با گذشته
- گریه کردن زیاد و فریاد زدن زیاد
- چسبیدن به پدر یا مادر خود
- بیدار شدن از خواب در شب
- کابوس و خوابهای بد تکرارشونده
- ترس از تاریکی
- ترس از صداهای بلند
- ترس از تنها بودن
اثر تجربهها و آسیبهای مورد بحث ما که در روانشناسی به آنها تروما میگویند، میتواند روی کودکان مخربتر از بزرگسالان باشد. دلیلش هم این است که دنیای کودک هنوز برای درک این تجربیات و کنار آمدن با آنها وسعت لازم را پیدا نکرده و دایرهٔ واژگانی کودک به حدی نرسیده است که بتواند هر چیزی را که تجربه میکند مثل احساسات، عواطف و هیجاناتش، به والدین یا درمانگر خود انتقال دهد.
از سوی دیگر، اضطراب و افسردگی پیامدهایی قابل پیشبینی برای کودک هستند. اضطراب در کودکان معمولاً به صورت انزواطلبی خود را نشان میدهد و از آنجا که بچهها کمتر برای این نوع موارد درخواست کمک خواهند کرد، درست همینجاست که نقش آگاهی والدین یا مراقبان کودک، بیشتر از همیشه اهمیت خواهد داشت.
این را هم بدانید که صدمات روحی میتوانند مسری باشند. صدمات روحی، یک واکنش طبیعی به حوادث غیرطبیعی مثل مرگ پدر، مادر یا دیگر اعضای نزدیک خانواده، مشاهدهٔ جنگ و ستیزها، حضور در میدان جنگ، مشاهدهٔ خشونت یا تهدید، فرار از خانه و کشور خود، غیبت و دوری طولانی از خانواده، آسیب فیزیکی و تجربهٔ فقر در نتیجه جنگ است. همچنین کودکانی که در کنار والدین که با صدمات روحی درگیر هستند رشد میکنند، ممکن است دچار مشکلاتی شوند. در واقع صدمات روحی میتوانند تمام افراد خانواده را درگیر کنند. در واقع، کودکان ممکن است دچار همان علائم شوند که والدین دارای آسیبهای روانی دچار آن هستند، حتی با اینکه کودک آن وضعیت ناراحتکننده را تجربه نکرده باشد.
در زندگی هر کس ممکن است اتفاقهایی بیفتد که به آسیبهای جدی روحی و روانی در آینده منجر شود. وقایعی که ممکن است در سنهای مختلف واکنشهای گوناگون و متفاوتی به دنبال داشته باشد. پس هیچکس در این مسیر تنها نیست و این اتفاق فقط برای شما و کودکتان نیفتاده است، موضوع مهم الان این است که آگاهانه برای رفع مشکلات از افراد آگاه و متخصص کمک بگیرید.
برای تسلط بر خودمان و مدیریت شرایط بحرانی، باید از قبل آگاهی خود را افزایش دهیم.
راهکارهای والدین برای درمان ترومای کودک
راهکارها و اصول اولیهای وجود دارد که والدین میتوانند با کمک آنها، کودک را درک و کمک کنند تا بحران ناشی از آسیب روانی یا ترومایی را که پشت سر گذاشته است التیام ببخشد. برای شروع راهکارهای زیر را بدانید:
دادن حس آرامش به کودک
در تجربهٔ این آسیبها، نخستین اقدامات میتوانند سادهترین و مهمترین باشند. القای حس آرامش به کودک و محبت بیقید و شرط از جمله همین اقدامات است. تصور کنید کودک تجربه یک تصادف رانندی شدید را به عنوان یک تروما پشت سر گذاشته باشد. نیاز کودک در این مورد، نیاز به احساس امنیت است. امنیتی که از والدین یا مراقبان خود میگیرد. امنیت به کودک احساس ثبات میدهد و به او یاری میرساند تا تعاملش با دنیای اطراف را از دست ندهد.
تروما و سوانح آسیبزا مملو از استرس هستند. استرس در کودکان حتی میتواند به صورت آسیبهای بدنی جدی مانند اگزما و آسم بروز پیدا کند. همانطور که گفته شد، ممکن است کودک به دلیل ناتوانی در انتقال مفاهیم، در مورد مشکلاتش چیزی نگوید، اما این موضوع دلیل رفع اضطراب و استرسی که تجربه کرده است، نخواهد بود.
بهترین راه مقابله با این استرس، بازگرداندن نظم زندگی روزانه است. نظم نقطهای است که استرس را کاهش میدهد. با ایجاد برنامهٔ منظم روزانه، کودکتان احساس امنیت و کنترل بر شرایطش را مجدداً به دست خواهد آورد. تکرار این حس امنیت و نوازش کلامی از سوی والدین یا مراقبان کودک به کاهش اثرهای تروما کمک میکند.
درک احساسات کودک
به دلیل تکامل نیافتن قسمتهای شناختی مغز، ممکن است کودک درکی از احساسات خود نداشته باشد. شناخت احساسات به درک و کنترل آنها کمک میکند. به عنوان مثال، کودک پس از یک سانحه رانندگی شدید ممکن است احساساتی مانند ناامیدی را تجربه کند که با گذر زمان و تشخیص ندادن آن، احساساتش را در قالب احساس خشم در مدرسه و میان همسالانش نشان دهد. این موضوع پیامدهای بد و ناخوشایندی را در مدرسه به همراه داشته باشد.
لزوماً صحبت در مورد احساسات ضروری نیست. بلکه آموزش آن میتواند از طریق بازی یا فعالیتی مشابه آن باشد. به عنوان مثال، دادن یک عروسک یا پتو به عنوان ابزار انتقال احساسات میتواند مفید باشد. از کودک خود در زمانهای گوناگون در مورد احساس عروسکش سؤال میکنید و جوابها، همان چیزهایی است که از درون کودک و احساساتی که تجربه میکند بیان میشود. البته به یاد داشته باشید تمام این موارد باید تحت نظر یک متخصص آگاه انجام شود.
به یاد داشته باشید کودک آسیبدیده در مرحلهٔ اول، نیاز به توجه و اطمینان از حضور شما دارد و استقلال داشتن پلهٔ بعدی خواهد بود. پس برای برقراری ارتباط مناسب از تماس چشمی به صورت مرتب استفاده کنید. لحنتان کاملاً گرم و صمیمی و در عین حال اطمینانبخش باشد و از تکرار کلمات آرامبخش و نوازش کودک دریغ نکنید. در ضمن، نگران احساس خودکفایی در او نباشید، زیرا در این مرحله القای حس اطمینان و امنیت از هر چیزی واجبتر است.
حرف زدن با کودک
با کودکتان صحبت کنید. بسیاری از والدین کودکان را از صحبتهای بزرگسالان در مورد تجارب ناراحتکننده و احساسات دشوار کنار میگذارند. با انجام این کار، والدین بر این باور هستند که از فرزندان خود حفاظت میکنند اما کودکان خیلی بیشتر از آن چیزی که ما از آن آگاه هستیم احساس میکنند و مخصوصاً زمانی که چیزی از آنها مخفی نگه داشته میشود، آنها کنجکاو و نگران میشوند. بنابراین بهتر است با کودکان در مورد تجربهها و احساسات خود و آنها صحبت کنید. در مورد چگونگی شروع حرف زدن با کودکان بدانید.
صدمات روحی مسری هستند و میتوانند تمام افراد یک خانواده را درگیر کنند.
قوی و قدرتمندتر بودن از کودک
در چنین مواقعی درمانگر ممکن است توانایی تقابل والدین با اتفاق پیش آمده را در نظر بگیرد. اگر والدین یا مراقبان کودک اعتماد به نفس، ثبات و توانایی بالایی نشان میدهند، درمانگر میتواند درمان را به سمت کودک معطوف کند. در غیر این صورت، والدین نیز باید همراه با کودک روند درمان را طی کنند تا بتوان به نتیجهٔ مطلوبی رسید. مسئلهٔ مهم برای والدین این است که یاد بگیرند چگونه نارحتیهای کودک خود را تحمل کنند، بدون اینکه خودشان دچار آسیبهای جدی مانند استرس شوند.
یکی از اهداف اصلی آموزش والدین در بهبود ترومای کودک آموزش آنها با هدف ارزیابی اثربخشی و ضعفهایشان در رابطه با تربیت است. هنگامیکه کودکان میتوانند درک کنند و بفهمند والدینشان قدرتمند و قادر به پذیرش مسئولیتشان هستند، احساس امنیت را تجربه خواهند کرد. داشتن چنین احساسی برای بهبود کودک ضروری است. گاهی ممکن است کودک بیش از اندازه خود را مسئول بداند و حتی در نقش کمک به والدین نیز برآید. اینجاست که والدین یا مراقبان منفعل بیشترین آسیب را به کودک وارد میکنند، زیرا باید پذیرفت کودک هنوز برای بهبود آمادگی لازم را ندارد و اضافه شدن نقش والدی برای او، خارج از چارچوب تواناییهای ذهنی و روحیاش خواهد بود.
بهترین روش مقابله والدین در چنین شرایطی این است که کاری کنند تا کودک آنها را بزرگتر، قویتر و داناتر ببیند. والدین باید نقش خود را به بهترین نحو انجام دهند و مسئولیتپذیری خودشان را به کودک نشان دهند تا او احساس امنیت کند.
مراقبت از خود یا خودمراقبتی خودتان
به عنوان والدین به یاد داشته باشید که مراقبت از خودتان یک گزینه نیست، بلکه یک ضرورت است. شما باید مطمئن شوید که از زندگی خود لذت میبرید و تمام وقت خود را صرف مراقبت از دیگران نمیکنید. استراحت، خواب، بازی، غذا خوردن و ورزش، اجزای زندگی سالم هستند. اگر شخصاً قوی نباشید، نمیتوانید به فرزندان خود نیز کمک کنید.
روی ارتباط عاطفی با فرزند خود تمرکز کنید. کودکان آسیبدیده اغلب از روابط ترس دارند. وظیفهٔ شما اطمینان و حفظ ارتباط عاطفی سالم با فرزندتان است.
حتماً از تماس چشمی با کودک خود استفاده کنید. این کار باید هر روز و در هر مکالمه انجام شود. به کودک خود بیاموزید که هنگام صحبت به شما نگاه کند و اطمینان پیدا کنید که هر زمان کودک خود را مخاطب قرار میدهید، با او ارتباط چشمی برقرار میکنید. این کار، ایمنی و امنیت را در کودک ایجاد میکند.
طبیعی است که در این مسیر و در اتفاقات ناگواری که ممکن است رخ دهند، شما به عنوان والدین خشم را تجربه کنید. اما کنترل خشم مهارتی است که به آن شدیداً نیاز دارید. کودک آسیبدیده ممکن است حساسیتهای شما را فعال کند، اما شما میتوانید به جای عصبانیت، خلاقیت به خرج دهید. بیاموزید که به غیر از عصبانیت، به یک نتیجه یا گزینهٔ هوشمندانه برای تقابل با کودک خود دست یابید. بیشتر از اینکه بخواهید او را مجازات کنید، روی ارتباطتان متمرکز شوید.
در مورد نوجوانان، مذاکره به عنوان یک شیوهٔ صحیح برای حل مشکلات ناشی از تروما، بیشتر توصیه میشود. نوجوان باید بداند که والد حضور دارد و با عشق و محبت کامل در کنار او ایستاده است.