چگونه در مورد وقایع خشونتآمیز و ترسناک اخبار با کودکتان صحبت کنید
زمانی که یک رویداد خشونتآمیز دیگری در اخبار اعلام میشود، توضیح آنچه اتفاق افتاد برای کودکان خردسال، پیشدبستانی یا دبستانی میتواند دشوار باشد. اما برای شروع بدانید که مهمترین کار این است که به فرزند خود اطمینان دهید که او در امان است. برای اینکه برخورد با کودک در چنین موقعیتهایی برای شما آسانتر شود، در این مطلب با راهنماییها و پاسخهایی برای جواب دادن به سؤالات متداول بچهها بعد از شنیدن یک خبر بد از اخبار آشنا شوید.
اخبار و کودک
اول ببینید فرزندتان چه اطلاعاتی در مورد خبر دارد
اینکه بدانید کودک خردسال، پیشدبستانی یا دبستانی شما در مورد یک واقعهٔ خشونتبار مانند یک تیراندازی چقدر میداند، تا حدودی به میزان مواجههٔ او با پوشش رسانهای آن خبر ارتباط دارد. کودکان در تمایز و فرق گذاشتن بین خیال و واقعیت دقیق نیستند و برخی از آنها ممکن است فکر کنند یک واقعهٔ ترسناک هر بار که آنها شاهد پخش مجددش از تلویزیون هستند، دوباره در حال تکرار شدن است. خود ما هم شاید این گونه نباشیم ولی اثر بارها شنیدن و دیدن یک خبر بد برایمان کمتر از این هم نیست!
دیدن اخبار میتواند بچههای کوچک را بترساند و گیج کند، زیرا آنها نیاز دارند که جهان را به عنوان جایی امن و قابل پیشبینی ببینند، به خصوص در مکانهایی مانند مهدکودک، پیشدبستانی یا دبستان که آنها به طور مرتب در آن وقت میگذرانند.
سن فرزندتان نیز در میزان آگاهی او از آن واقعه تأثیر خواهد داشت. یک کودک خردسال ممکن است در معرض اخبار ترسناک قرار نگیرد یا آنقدر از آن نفهمد که بترسد. یک بچهٔ دبستانی که ممکن است بیشتر در معرض تولیدات رسانهها قرار داشته باشد و صحبتهای بیشتری را در زمین بازی بشنود، احتمال بیشتری دارد که بداند اتفاقی جدی رخ داده است.
اگر فرزند شما کلاً بیخبر است و هیچ نشانهای از اضطراب نشان نمیدهد، پس نیازی به صحبت کردن با او دربارهٔ یک واقعهٔ خشونتبار نیست. اما اگر او از آن آگاه است، ببینید چقد راز موضوع مطلع است تا بعد بتوانید هر گونه تصور غلطی را از بین ببرید.
در مورد راه و روش حرف زدن با کودک بخوانید.
واکنش شما نسبت به اخبار خشونتبار چه تأثیری روی کودک دارد
بچهها در هر سنی که باشند، حتی زیر یک سال، متوجه جو عاطفی و حال و هوای حاکم بر خانه خواهند شد و آن را منعکس میکنند. بنابراین، حتی اگر فرزندتان آنچه را که اتفاق افتاده است دقیقاً نفهمد، تحت تأثیر واکنش شما قرار خواهد گرفت.
اگر آرام باشید، ممکن است فرزندتان به سرعت رویداد پیشآمده را فراموش کند. اما اگر ناراحت باشید، احتمالاً فرزندتان نیز احساس ناراحتی خواهد کرد، حتی اگر دلیل آن را نداند. اگر بزرگسالان اطرافش به شکلی متفاوت رفتار کنند، مهم است که برای اطمینان خاطر دادن به او و دادن توضیحاتی متناسب با سن کودک آمادگی داشته باشید.
چطور باید کودکان خردسال را از اخبار دور نگه دارید
بچههای خردسال در تشخیص خیال از واقعیت زیاد دقیق نیستند. برخی از بچهها فکر میکنند یک واقعه، هر بار که آن را از تلویزیون میبینند، دوباره و همان زمان در حال اتفاق افتادن است. همچنین کودکتان ممکن است این واقعیت را درک نکند و متوجه نشود اتفاق بدی که افتاده، در مدرسهای خیلی دور از مدرسه یا پیشدبستانی خودش است و در پیشدبستانی یا مهدکودک او نیست. بهترین راهکار این است که از قرار گرفتن فرزندتان در معرض محتواهای خشونتآمیز از طریق اخبار، برنامههای تلویزیونی یا فیلمها، تا حد ممکن جلوگیری کنید.
هنگامی که فرزند خردسال، پیشدبستانی یا دبستانیتان در جایی از خانه است که صدای اخبار را میشنود، اخبار نگاه نکنید، نشنوید، دنبال نکنید یا در مورد یک رویداد خشونتبار با بزرگسالان دیگر بحث نکنید. روزنامهها یا مجلات حاوی تصاویر پرجزئیات را دور از دسترس نگه دارید و وقتی فرزندتان در همان نزدیکی است، اخبار را روی هیچ ابزار و رسانهای تماشا نکنید.
کارشناسان طب اطفال توصیه میکنند تمام نمایشگرها را در اطراف کودکان کمتر از ۱۸ ماه خاموش نگه دارید، برای کودکان نوپای بزرگتر زمان تماشای نمایشگرها را بسیار محدود کنید و برای بچههای دو ساله و بزرگتر هم بیشتر از یک ساعت زمان تماشای نمایشگر در روز نداشته باشید.
علائمی که نشان میدهد اخبار اثر بدی روی کودک داشته است
کارشناسان طب اطفال به والدین توصیه میکند که به دنبال علائم غیرکلامی زیر باشند که نشان میدهد فرزندشان پس از انعکاس خبر یک واقعهٔ غمانگیز دچار مشکل شده است و خوب با آن کنار نیامده است:
مشکلات خواب: ممکن است کودک شما از خوابیدن بترسد، خوابهای بد ببیند یا بیدار شدن برایش سخت باشد.
شکایتهای جسمی: ممکن است فرزند شما از سردرد، دلدرد یا خستگی شکایت کند. اشتهای او هم ممکن است افزایش یا کاهش یابد.
تغییر در رفتار: فرزندتان ممکن است پسرفت کند و بچگانهتر از سنش رفتار کند، مثلاً ناله کند، در استفاده از توالت و دستشویی پسرفت کند یا پرتوقع شود، بی قراری کند و مدام به شما بچسبد.
مشکلات عاطفی: فرزندتان ممکن است افسرده، مضطرب، ترسیده یا بیدلیل غمگین باشد. علائم دیگر ممکن است تحریکپذیری، کنارهگیری اجتماعی یا بازی وسواسی، مانند اجرای نمایش یک رویداد تکاندهنده که آن را شنیده یا دیده است، به طور مکرر باشد.
اگر فرزندتان در کنار آمدن با موضوع مشکل دارد، سعی کنید با هر روشی که مخصوص خانواده و کودک شماست، او را آرام کنید و دلداری دهید. اما اگر با وجود تلاشهایتان برای تسکین ترسهایش، هنوز نگرانید یا فرزندتان هر یک از علائم بالا را تا چند روز همچنان نشان داد، با پزشک او یا یک متخصص بهداشت روان صحبت کنید.
چطور در مورد وقایع خشونتباری که کودک در اخبار شنیده است با او حرف بزنید
«کودکان نباید اخبار بد و ترسناک را بشنوند و ببینند» بله، این را همهٔ ما میدانیم، اما اگر کودکان شما اتفاقی اخبار بد و خشونتباری را شنیده یا دیدهاند، توصیهها و راهنماییهای زیر میتواند کمک زیادی به شما کند:
تعداد افراد خوب در جهان بسیار بیشتر از افراد بد است: برای بچههای خردسال خیلی معمول است که فرض کنند رویدادی که در جایی دیگر اتفاق افتاده میتواند بعداً برای آنها پیش بیاید، پس اگر او اتفاقی این اخبار بد را شنید، تأکید کنید که اتفاقاتی از این دست فوقالعاده نادر است و اینکه تعداد افراد خوب در جهان بسیار بیشتر از افراد بد است و یادتان باشد که این گفته دروغ نیست!
به کودک اطمینان دهید که او و خانوادهٔ شما در امان هستند: مهمترین کار این است که به فرزندتان یادآوری کنید که افراد زیادی مثل شما، معلمها، مأموران آتشنشانی و آدمهای خوب برای حفظ امنیت او تلاش میکنند. دربارهٔ کارهای انجامشده برای ایمن نگه داشتن او در مکانهایی که باید برود با جزئیات توضیح دهید. خاطرنشان کنید که غریبهها به مدرسه یا مهدکودک او راه داده نمیشوند و در خانه هم شما شبها درها و پنجرهها را قفل میکنید. همچنین به او اطمینان دهید دیگرانی که برای او مهمند نیز در امان هستند. اگر او بپرسد: «مامانبزرگ حالش خوبه؟» بگویید: «بله، مامانبزرگ حالش خوبه و از جایی که اون اتفاقات بد افتاده هم خیلی دوره. دوست داری بهش زنگ بزنی و باهاش صحبت کنی؟»
توضیحات خود را ساده و محدود به موضوع کنید: شما میتوانید اطلاعات کلی، از جمله آنچه اتفاق افتاده است و محل وقوع آن را به کودک بگویید، اما توضیحات خود را خلاصه کنید و از تشریح جزئیات خودداری کنید. از کلماتی استفاده کنید که کودکتان معنی آنها را میداند اما از عنوان و کلمات مبهم خودداری کنید. مثلاً میتوانید بگویید: «یه آدم بد به بعضی از افراد آسیب زده، ولی قانون به حفظ امنیت بقیهٔ مردم خیلی زیاد دیگهای کمک کرد.» اگر فرزندتان میخواهد بداند که چرا این اتفاق افتاده است، برای مثال میتوانید بگویید: «من نمیدونم چرا این اتفاق افتاده، شاید آدمی که این کار رو کرده خیلی خیلی عصبانی بوده و این عصبانیت رو سر آدمهای دیگه خالی کرده.»
راستگو ولی منطقی باشید: صادق باشید، اما جواب خود را با سن فرزندتان مطابقت دهید. این میتواند وسوسهانگیز باشد که ترسهای فرزندتان را با دروغ گفتن برطرف کنید اما بهتر است حقیقت را به شکلی متناسب با سنش بیان کنید. برای مثال، اگر کودک خردسال شما سؤال کند که آیا همان واقعهٔ خشونتبار ممکن است در محل زندگی شما اتفاق بیفتد، میتوانید بگویید: «فکر نمیکنم اینجا اتفاق بیفته.» و مجدداً تأکید کنید که هر روز افراد زیادی به حفظ امنیت او کمک میکنند. اما در مقابل یک دانشآموز دبستانی میتوانید صادق باشید و بگویید که میتواند در منطقهٔ شما اتفاق بیفتد، اما تأکید کنید که چقدر احتمالش کم است و کمک کنید تا آن واقعه را با دیدی واقعبینانه و در مقیاسی کلی ببیند، یعنی بگویید: «این نوع حوادث زیاد اتفاق نمیافته، برای همینه که وقتی اتفاق میافته تبدیل به خبر میشه.» باز هم به اقدامات ایمنی مانند درهای قفلشده یا دوربینهای امنیتی در مدرسه اشاره کنید یا اگر فرزندتان مثلاً بپرسد: «بابا چرا گریه میکنی؟» صادقانه جواب دهید: «من ناراحتم ،چون بعضی آدمها خیلی آسیب دیدن.»
احساسات فرزندتان را به رسمیت بشناسید: از فرزندتان بپرسید که آیا سؤالی در مورد آن خبر دارد یا نه. این به او نشان میدهد که شما به آنچه او فکر و احساس میکند احترام میگذارید و صادقانه اما مختصر پاسخ دهید. بچههای خردسال ممکن است ترسهای خود را از طریق بازی، نقاشی یا برونریزیهایی مثل افزایش المشنگهها، مقاومت یا چسبیدن و وابسته شدن به والدین انتقال دهند. بچههای دبستانی معمولاً از ترکیب صحبت کردن و بازی برای بیان احساسات خود استفاده میکنند.
اجازه دهید حس ترس را بشناسد: بگذارید فرزندتان بداند که داشتن احساساتی متفاوت، مانند ترس هم طبیعی است. او را تشویق کنید که به شما بگوید چه احساسی دارد. میتوانید با گفتن اینکه شما از آنچه اتفاق افتاده است احساس ناراحتی میکنید به او یک الگو بدهید. استفاده از کارهای هنری، مثل کاردستی یا نقش بازی کردن میتواند برای بچهها راهی مناسب برای بیان احساساتی باشد که بیان آنها به شکل کلمات برایشان دشوار است.
مراقب ترسهای جدید باشید: نیاز فرزندتان به اطمینان خاطر ممکن است از اخبار مربوط به این رویداد فراتر برود. ممکن است ترسهای شبانهٔ جدیدی مانند موجودات خیالی ترسناک یا ترس از تاریکی ایجاد شود، یا ممکن است فرزندتان از غریبهها یا سایر ناشناختهها توی کمد، پشت پنجره و زیر تختش بترسد. یکی از کارهایی که میتوانید انجام دهید این است که به فرزند خود اطمینان دهید که: «هیچکس زیر تختخواب تو یا توی کمد وجود نداره، بیا با هم نگاه کنیم.» بیشتر مواقع کودک شما فقط میخواهد مطمئن شود که امشب توی اتاقش امنیت خواهد داشت.
برنامهٔ روزانهاش را تغییر ندهید: بعد از یک اتفاق ترسناک ممکن است وسوسه شوید از کودک خود بیش از حد محافظت کنید. اما اینکه همه چیز طبیعی و نرمال باشد به فرزندتان کمک میکند تا بیشتر احساس امنیت کند. اگر روال روتین فرزندتان رفتن به مدرسه یا مهدکودک است، او را به آنجا بفرستید و به ادامهٔ رفتن به مکانهایی مانند پارک، باشگاه و کلاسهایش هم ادامه دهید.
به کودکتان دلگرمی بدهید: کودک خود را در آغوش بگیرید، بازی مورد علاقهاش را با هم انجام دهید یا کتابی را که حس خوبی به او میدهد در تخت با هم بخوانید.
همچنین مراقب بروز تغییرات هم باشید و اگر علائمی که نشان میدهد فرزندتان خوب با واقعه کنار نیامده است همچنان ادامه داشت، بهتر است از یک مشاور کودک کمک بگیرید. اگر پیش آمد که فرزندتان در مورد چیزی مثل مرگ سؤال میکند، میتوانید از واقعهٔ پیشآمده به عنوان زمینهای برای صحبت دربارهٔ مرگ استفاده کنید، اما نگرانی اصلی او در واقع فقط همین این است که «آیا من در امانم؟» دوباره به او اطمینان دهید که هیچ خطری تهدیدش نمیکند و شما و بقیهٔ خانواده نیز در امنیت هستید. اما اگر کودکتان در رابطه با موضوعی مثل مرگ از شما سؤال میپرسد، بهتر است مطلب پاسخ به سؤالات کودک در رابطه با مرگ را نگاه کنید.