راهکارهایی برای بزرگ کردن یک کودک شاد و خوشبخت
چیزی که کودکان را شاد میکند ممکن است شما را متعجب کند. کارشناسان رشد کودک که این موضوع را بررسی میکنند میگویند شادی چیزی نیست که شما به کودک بدهید بلکه چیزی است که به کودک میآموزید. بهترین عوامل تعیینکنندهٔ شادی و خوشبختی درونی است نه بیرونی و لازم نیست شما کارشناس روانشناسی کودک باشید تا قدرت درونی و خرد و دانشی را که برای تحمل پستی و بلندیهای زندگی لازم است به کودکتان آموزش دهید. با داشتن صبر و انعظافپذیری، هر پدر و مادری میتواند مقدمه و زیرساخت یک زندگی شاد را برای کودکش فراهم کند. در این مطلب میتوانید با برخی از راهکارهایی که کودکان را شاد بزرگ میکند آشنا شوید.
احساسات کودک را حدس بزنید
همچنان که کودکتان تا شش ماهگی از یک نوزاد به کودکی اجتماعیتر تبدیل میشود، به خوبی میتواند به شما بفهماند که چیزی او را خوشحال یا ناراحت کرده است. وقتی وارد اتاق میشوید صورتش با لبخندی که دلتان را آب میکند روشن میشود یا وقتی کسی اسباببازی محبوبش را از او دور میکند جیغ میکشد و شما احتمالاً متوجه شدهاید فاصلهٔ بین خنده و گریهٔ او از گذاشتن یک پستانک در دهانش کوتاهتر است.
اگر به نظر میرسد که کودکتان وقت بیشتری را به گریه کردن میگذراند تا به خندیدن، به این دلیل است که کودکان در واقع ناراحتی را زودتر از خوشحالی تجربه میکنند. گریه کردن و حالتهای ناراحت چهره به همین دلیل است که وجود دارند. آنها به عنوان علائم خطر عمل میکنند تا به شخص مراقب بفهمانند مشکلی وجود دارد که باید حل شود.
اما وقتی کودک گریه میکند از کجا بفهمید که احساس درد دارد، گرسنه است یا فقط حوصلهاش سر رفته است. مادران میتوانند معنای انواع مختلف گریه و حالات چهرهٔ کودک را بفهمند. ابروها، دهان و صداها همگی برای کودک سیستمهای علامتدهی هستند. برای مثال، کودکی که ناراحتی فیزیکی دارد هنگام گریه گوشههای لبش را به پایین خم میکند و ابروهایش در وسط قوس میخورند. هنگام عصبانیت، صورت کودک سرخ شده و ابروهایش پایین آمده است، فکش را به هم فشار میدهد و فریادش را بیرون میدهد.
کودکتان احتمالاً روشهای خود را برای نشان دادن ناراحتیاش به شما دارد. برخی کودکان گریه میکنند و برخی دیگر به شما میچسبند. وقتی خلقوخوی کودکتان را بشناسید، علائم نارضایتی او و این که مشکلی وجود دارد را بهتر میفهمید.
با کودکتان بازی کنید
هیچ چیزی غیر از خود شما برای خوشحالی کودکتان لازم نیست. کودکتان با شما بیش از هر چیز دیگری خوشحال میشود، پس با کودکتان ارتباط برقرار کنید و با او بازی کنید، زیرا بازی کردن ایجاد شادی میکند و باور کنید که اگر شما از بودن در کنار کودکتان لذت میبرید او هم به قدر کافی لذت میبرد.
همچنین و مهمتر اینکه از طریق بازی کردن است که کودک مهارتهای ضروری برای شادی و خوشبختی آیندهٔ خود را میآموزد و وقتی بزرگتر میشود بازی کردن به او امکان میدهد که بفهمد انجام چه کارهایی را دوست دارد و علاقههایش چیست.
به کودک کمک کنید مهارتهای جدیدی یاد بگیرد
آدمهای خوشبخت اغلب آنهایی هستند که مهارتی را آموختهاند. برای مثال، وقتی کودکتان یاد میگیرد که چطور قاشق را در دهانش بگذارد یا آن اولین قدمهای لرزانش را برمیدارد، از اشتباهتش میآموزد، استقامت و انضباط را یاد میگیرد و سپس شادی موفق شدن به خاطر تلاشهای خودش را تجربه میکند.
او همچنین با تشویقهای دیگران برای مهارت جدیدش پاداش میگیرد. از همه مهمتر، کودک یاد میگیرد که روی زندگیاش کمی کنترل دارد و اگر تلاش کند موفق میشود. احساس کنترل داشتن از طریق مهارت و استادی، عامل مهمی در تعیین خوشبختی یک بزرگسال است. همچنین به یاد داشته باشید که کودکان هم مانند بزرگسالان باید علایق خودشان را دنبال کنند وگرنه هیچ لذتی از موفقیتشان نخواهند برد.
عادتهای سالمی در کودک ایجاد کنید
خواب کافی، ورزش و رژیم غذایی سالم در خوشبختی و آسایش هر کسی، به ویژه کودکان مهم است. فضا دادن به کودک برای تخلیهٔ انرژیاش چه از طریق لگد زدن در هوا و چه چهار دستوپا رفتن به سمت یک توپ یا بارها و بارها عقب و جلو رفتن، روحیه و خلق کودک را شادتر میکند. به نیاز کودکتان برای داشتن نظم و ترتیب توجه کنید، گرچه برخی کودکان خیلی آسان میگیرند اما بیشتر آنها با داشتن یک برنامهٔ روزمره بهتر شکوفا میشوند و آرامش بیشتری هم دارند.
اجازه بدهید خود کودک هم تلاش کند
در شش ماههٔ اول زندگی کودک، مهم است که والدین به تکتک نیازهای کودکشان پاسخ بدهند اما پس از شش ماهگی، اگر شما با هر سکسکهٔ کودک به سمتش بدوید، یک فرصت یادگیری مهم را از او میگیرید. بهطورکلی، تا وقتی که در بقیهٔ اوقات علاقه و توجه زیادی به کودک نشان میدهید، ایرادی ندارد که اجازه دهید کمی هم گریه کند. کودکان باید یاد بگیرند که مقداری ناراحتی و ناشادی را هم تحمل کنند. اجازه دهید تلاش کنند و خودشان چیزها را بفهمند، زیرا این کار به آنها امکان میدهد که یاد بگیرند از عهدهٔ شرایط بربیایند.
در سال اول زندگی کودکتان، او در حال یادگیری چیزهای بسیار زیادی مثل نشستن، چهار دستوپا رفتن، برداشتن اشیا، راه رفتن و صحبت کردن است. هر کدام از این پیشرفتها به او اعتماد به نفس و احساس رضایت از دستاوردش را میدهد. بنابراین برای برداشتن جغجغهای که کودک انداخته است یا عروسکی که سعی میکند به آن برسد عجله نکنید، بلکه به او فرصت بدهید و تشویقش کنید که خودش این کار را انجام دهد.
آزمودن و از سر گذراندن طیفی از تجربهها، حتی تجربیات دشوار یا کلافهکننده به کودک کمک میکند که آن قدرت درونی را که به خوشبختی میانجامد در خود ایجاد کند. خواه یک کودک هفت ماهه باشد که سعی میکند چهار دستوپا برود و خواه کودک هفت سالهای که سعی میکند جمع و تفریق را یاد بگیرد، زیرا او تنها با گلاویز شدن با سختیهاست که در مواجهه با آنها موفق میشود.
تقسیم کردن با دیگران و اهمیت دادن به آنها را به کودک یاد بدهید
پژوهشها نشان میدهد افرادی که در زندگیشان معنایی دارند کمتر احساس افسردگی میکنند. همچنان که کودکتان رشد میکند میتوانید به او بیاموزید که کمک کردن به دیگران، حتی کمکهای کوچک چقدر رضایتبخش است.
حتی از همان ۱۰ ماهگی هم میتوانید لذت دادن و گرفتن را به کودکتان بیاموزید. برای مثال اگر به کودکتان یک تکه موز دادید، اجازه دهید که او همان کار را انجام دهد و یک تکه موز در دهان شما بگذارد. اگر مویش را شانه زدید، به او فرصت بدهید که موهای شما را برس بکشد و بعد به او نشان دهید که بخشندگیاش چقدر شما را خوشحال کرده است.
این کارهای کوچک و لحظات کوتاه میتواند حساسیت روحی نسبت به تقسیم کردن با دیگران و اهمیت دادن به آنها را در کودک پرورش دهد. وقتی فرزندتان به دورهٔ نوپایی میرسد، انجام کارهای سادهٔ خانگی مثل گذاشتن لباسهای کثیفش در سبد یا چیدن سفره یا میز ناهار به او این احساس را میدهد که در حال کمک کردن است.