رازهای داشتن یک کودک باهوش
کودک شما هرچه باشد یک انسان منحصربهفرد است که نباید با هیچ کودک دیگری مقایسه شود، اما والدین میتوانند با مراقبتها و انجام برخی کارهای بسیار ساده به رشد ذهنی فرزندشان کمک کنند و نیازی هم نیست که شما یک روانشناس یا نابغه باشید تا به کودکتان کمک کنید توانایی و پتانسیل ذهنیاش را تحقق ببخشد و شکوفا کند، بلکه فقط کافی است یک مادر یا پدر عاشق و کوشا باشید. در این مطلب میتوانید با چند راه ساده و سرگرمکننده برای تشویق میزان هوشمندی فرزندتان آشنا شوید.
نگاه کردن به چشمهای کودک
شما میتوانید ساعتهایی طولانی عاشقانه به کودکتان نگاه کنید. با این کار رشد مغزی کودکتان را افزایش میدهید. پژوهشها نشان میدهد که کودکان از سه یا چهار ماهگی شروع به تشخیص حالت چهرهٔ والدینشان میکنند و در پنج ماهگی آنها میتوانند احساسات ظاهرشده روی چهرهٔ افراد غریبه را درک کنند.
احساسات یکی از اولین راههای برقراری ارتباط کودکان با ما است و یادگیری فهم حالات چهره اصل و پایهٔ داشتن مهارتهای ارتباطی غیرکلامی قوی است که کودک شما را برای عملکرد بهتر در کارهای گروهی، کمتر دعوا و پرخاشگری کردن و روابط بلندمدت عمیقتر در بزرگسالی آماده میکند.
همچنین مراقب علائم تحریک بیش از حد کودک باشید. مغز کودک هم مثل بزرگسالان به استراحت نیاز دارد، پس مراقب نشانههای خستگی مثل رو برگرداندن او باشید و اگر علاقهای نشان نمیدهد اصرار نکنید. به جای آن، به کودکتان چند دقیقه فرصت بدهید تا آنچه را یاد گرفته است پردازش کند.
ایجاد حس امنیت در کودک
مغز عضوی از بدن است که به شکل طبیعی طوری طراحی شده که به دنبال امنیت باشد و اگر مغز احساس امنیت نکند نمیتواند چیزی یاد بگیرد. به همین دلیل است که ایجاد حس امنیت در کودکان بسیار مهم است. راهکارهای زیر میتواند به شما در ایجاد این احساس امنیت در کودک کمک کند:
برقراری پیوند عاطفی با کودک: تماس پوست با پوست، نگاه کردن مستقیم به چشمهای کودک، ماساژ کودک، صحبت کردن با کودک و حمل کردن او در یک آغوشی، به ایجاد این حس امنیت کمک میکند.
رابطهٔ خوب یا همسر: وقتی تازه بچهدار شدهاید و در نبرد و کشمکش با بیخوابی، انزوای اجتماعی و وظایف زیاد احتمالاً ناعادلانهای نسبت به همسرتان در رابطه با نگهداری از نوزادتان هستید، ایجاد آن حس امنیت میتواند مشکل باشد. اما لازم است بدانید که داشتن یک رابطهٔ عاطفی قوی با همسرتان یکی از راههای ایجاد حس امنیت در کودکتان است. بد نیست اگر کارها و وظایف روزانهتان را روی یک کاغذ بنویسید و بر سر تقسیم آنها با همسرتان توافق کنید. همچنین با هم توافق کنید که در لحظات دشوار و پرفشار از یکدیگر حمایت و پشتیبانی کنید.
پرهیز از مشاجرهها: سعی کنید از دعوا و مشاجرهها دور باشید. اما اگر خیلی اتفاقی جلوی کودک شیرخوار خود با همدیگر مشاجرهای کوتاه داشتید نیازی نیست خیلی نگران شوید، فقط لازم است با آشتی کردن جلوی کودکتان، حس امنیت را به او برگردانید. درست است که کودکان کلمات را نمیفهمند اما حتماً تحت تأثیر احساسات بین شما و همسرتان قرار میگیرند.
حرف زدن با کودک
مغز کودکتان غیر از امنیتخواه بودن، عضوی الگوخواه نیز هست، یعنی به دنبال پیروی از یک الگوست. پس هرچه بیشتر الگوهای زبان را بشنود یادگیری زبان برایش آسانتر میشود و کارشناسان هم توصیه میکنند که با کودکتان زیاد صحبت کنید. بر اساس یک پژوهش، ضریب هوشی کودکانی که با آنها بیشتر صحبت شده است در سه سالگی، یک و نیم برابر بیشتر از کودکانی است که با آنها کمتر صحبت شده است. این کودکان وقتی به مدرسه بروند نیز مهارتهای خواندن و نوشتنشان بسیار قویتر خواهد بود. بهطورکلی، سه عنصر کلیدی تنوع و پیچیدگی کلمات، تعداد کلمات و شکل بیان آنها وجود دارد که میتوان با استفاده از آنها بذرهای این رشد زبانی قوی را در کودک کاشت که در زیر به آنها اشاره شده است:
تنوع و پیچیدگی کلمات: روزتان را برای کودک تعریف کنید. تمام روز افکار مختلفی در سر شما میچرخد که معمولاً همهٔ این افکار را با دیگران در میان نمیگذارید، اما بیان این جریان پیوستهٔ اطلاعات با کودکتان، قدرت ذهنی او را به شدت افزایش میدهد. با تعریف کردن اتفاقات روز، شما به طور طبیعی از انواع کلمات استفاده خواهید کرد و با به کار بردن عبارتهایی مثل «ماشین قرمز» و «غذای خیلی خوشمزه» در واقع واژههایی را که به کودک میگویید متنوع میکنید.
تعداد کلمات: به خاطر کودکتان سعی کنید پرحرف باشید، چون صحبت کردن والدین با کودکان به طور قطع یادگیری زبان را برای آنها آسانتر میکند. برخی والدین اگر کودکشان شروع به غان و غون نکرده باشد معمولاً کمتر با او حرف میزنند، اما اجازه ندهید که سکوت فرزندتان مانع از صحبت کردن شما با او شود، پس بهتر است تعداد کلماتی را که با فرزندتان حرف میزنید افزایش دهید.
شکل بیان کلمات: تن صدای شما هم مهم است. همهٔ افراد اغلب زبان بچگانه را که والدین به طور غریزی استفاده میکنند میشناسند و آن را بلدند. همان صدای زیر و مصوتهای اغراقآمیزی مثل «سلاااام عزززززیزم» و پژوهشگران آن را زبان والدین مینامند که راهی عالی برای کمک به مغز کودک در یادگیری زبان است، زیرا در این نوع صحبت کردن، هر مصوتی واضحتر و شفافتر است. تن صدا به نوزادان کمک میکند که صداها را به گروههایی دستهبندی کنند که تقلید صدای زیر نیز برای آنها آسانتر است. اما یادتان باشد وقتی کودک شروع به حرف زدن کرد، از شکل درست کلمات برای حرف زدن با او استفاده کنید.
آزاد گذاشتن کودک
کودکان زمان بیش از حدی را در کالسکه، صندلی مخصوص کودک یا توی صندلی ماشین و موارد مشابه، یعنی هر چیزی که حرکات کودک را از لحاظ حرکتی محدود میکند میگذرانند. بسیاری از کودکان حتی هر روز ساعتهای زیادی را در صندلی ماشین کودک میگذرانند حتی زمانی که در ماشین نیستند. گذاشتن کودک در صندلی ماشین هنگام رانندگی کار درست و بجایی است، اما محدود کردن کودک و نشستن زیادش در انواع صندلیها خارج از ماشین کار درستی نیست، زیرا کودکان باید بتوانند آزادانه به محرکهای اطرافشان پاسخ بدهند و برای این کار باید بتوانند آزاد و راحت حرکت کنند و به روبهرو، پشت سر و اطرافشان نگاه کنند.
آنها نیاز دارند سیگنالهایی که از گوش و چشمشان میگیرند و سیگنالهایی که به آنها احساس خطر میدهند را دنبال کنند. این اولین مرحلهٔ گسترش بازهٔ توجه کودک است که خیلی زود شکل میگیرد و زیربنای داشتن توانایی تمرکز بیشتر را در آینده فراهم میکند.
اشاره به اشیا با انگشت
پژوهشها نشان میدهد که اگر هنگام گفتن اسم چیزی به خود آن شیء هم اشاره کنید کودکان زودتر زبان را یاد میگیرند، پس با انگشتتان به اشیا اشاره کنید. در ابتدا هنگام اشاره کردن، کودک به خود شما نگاه میکند، اما وقتی کمی بزرگتر میشود ممکن است به انگشت اشارهٔ شما هم توجه کند. از حدود ۹ ماهگی، بیشتر کودکان انگشت شما را دنبال میکنند و به چیزی که به آن اشاره میکنید توجه خواهند کرد.
در حدود ۹ یا ۱۰ ماهگی، کودکان اشیایی را برای نشان دادن به شما میآورند. این تعامل مشترک، «توجه اشتراکی» نامیده میشود. این به معنای آن است که کودک شما در حال توسعهٔ توانایی تعریف کردن چیزی برای شماست؛ چیزی و کسی غیر از خود شما.
برای پرورش این مهارت در کودک، لازم است به اشاره کردن به اشیا و صحبت کردن دربارهٔ آنها ادامه دهید. کودکتان ممکن است چیزهایی که به او میگویید را نفهمد، اما برقراری ارتباط شما با او به تدریج پیچیدهتر میشود. برای مثال، شما میتوانید به باغوحش بروید و آنجا هر دو، توجهتان را به چیزی مثل یک خرس یا روباه بدهید. با انگشت به آن اشاره کنید، دربارهٔ آن صحبت کنید و آن را توصیف کنید.