چطور معنویت را به کودکان یاد بدهیم
بچههای کوچک ظرفیت خارقالعادهای برای داشتن احساس شگفتی و تکریم جهان دارند؛ آنها ذاتاً موجوداتی معنوی هستند. همچنین این را بدانیم که معنویات همیشه با دین و مذهب تعریف نمیشوند، بلکه میتوانند غیرمذهبی هم باشند. اما برای پرورش معنویت در فرزندتان چه کارهایی میتوانید انجام دهید و چطور میخواهید خدا یا خوبیهای این دنیا را به کودکتان معرفی کنید؟ در این مطلب با قدم به قدم راههایی برای شروع آموزش معنویات به کودکان آشنا شوید.
کودکتان را بیشتر بشناسید
اگرچه کودکان خردسال برای درک مفاهیم انتزاعی خیلی کوچک هستند، اما مهارتهای دیگری دارند که از جنبهٔ معنوی به آنها خدمت میکند. به عنوان مثال، آنها به طور طبیعی نسبت به دنیا کنجکاو هستند، هیچ مشکلی در معتقد بودن به چیزهایی که نمیتوانند ببینند، ندارند و تقریباً به طور کامل در لحظه زندگی میکنند.
گرچه کودک نوپای شما برای آموختن جدی معنویت کوچک است، اما میتوانید از جهات دیگر پرورش جنبهٔ معنوی او را شروع کنید. در حال حاضر، شما فقط میتوانید او را تشویق کنید که با دیگران مهربان باشد یا وقتی به سؤالات کیهانی او پاسخ میدهید، به ایمان خودتان اشاره کنید.
تلاشهای شما در حال حاضر هر قدر هم که جزئی باشد، در ایجاد زیربنایی که بعدها میتواند در طول سختیهای زندگی به او کمک کند، مفید هستند. وقتی فرزندتان بزرگتر میشود، داشتن پیوندهای مستحکم با خانواده و اجتماع، هدف داشتن و همچنین این احساس که در دنیا نقشی دارد میتوانند او را در برابر سختیها مقاومتر کنند. ادیان، این نیاز را برای بسیاری از افراد برآورده میکند، اما ما این را هم میدانیم که برای داشتن یک زندگی معنوی حتماً لازم نیست فردی مذهبی باشیم.
بچههای پیشدبستانی و دبستانی نیز ممکن است برای بحثهای مذهبی پیچیده آماده نباشند، اما این به معنا آن نیست که شروع به کلنجار رفتن با برخی سؤالات شبیه به این نکردهاند: «کی خدا رو درست کرد؟» و «وقتی آدمها میمیرن کجا میرن؟» پس بیشتر بدانید تا آگاهانهتر پاسخ دهید.
عقاید خودتان را مشخص کنید
خواه شما به شکل عملی به دینی مشخص معتقدید و خواه نیستید، برای تقویت معنویت در فرزندتان، باید ابتدا برای خود مشخص کنید که به چه چیزی اعتقاد دارید. این بدان معنا نیست که شما باید پاسخ همهٔ سؤالات را داشته باشید، اما میتوانید برای فکر کردن و اندیشیدن به چند سؤال وقت بگذارید تا خودتان را بیشتر بشناسید.
به عنوان مثال، آیا به خدا اعتقاد دارید؟ خدا را چطور میشناسید؟ آیا اعتقاد دارید عنصری الهی در آفرینش جهان وجود داشته است؟ به نظر شما وقتی فردی میمیرد چه اتفاقی میافتد؟ به چه چیز طبیعت اعتماد دارید؟ از چه چیزهایی قوت قلب میگیرید؟ با پیدا کردن جواب چنین سؤالاتی بهتر میتوانید مسیر عقاید خود را مشخص کنید.
فکر کنید و تصمیم بگیرید
علاوه بر اعتقادات خود، در مورد اینکه برای فرزندتان چه نوع آموزش معنویای را میخواهید، فکر کنید. آیا خانوادهٔ شما به مسجد، کلیسا، کنیسه یا عبادتگاه دیگری خواهد رفت؟ آیا میخواهید کودکتان به طور مرتب در برگزاری عبادات شرکت کند؟ اگر شما و همسرتان اعتقادات متفاوتی دارید، عاقلانه است که در این زمان و قبل از اینکه کودکتان آنقدر بزرگ شود که با عقاید متفاوت شما دو نفر گیج و سردرگم شود، تصمیم بگیرید که میخواهید چه رویکردی به تربیت معنوی کودک خود داشته باشید!
خدا را معرفی کنید
بچههای کوچک نمیدانند خدا کیست، اما در واقع این که «یک مادربزرگ یا پدربزرگ واقعاً کیست» را هم نمیدانند! با این حال، شما باز هم میخواهید آنها مادربزرگ و پدربزرگشان را بشناسند. بنابراین، به راحتی شروع به صحبت دربارهٔ آنها میکنید. در مورد مفهوم خدا هم همینطور است، یعنی همانطور که فرزندتان حرف شما را در مورد اینکه مادربزرگ شخص مهمی در زندگی اوست میپذیرد، به همین شکل، سخنان شما در مورد وجود خدا را هم قبول میکند.
همچنین وقتی کودکتان اعمال عبادی شما، مانند وضو گرفتن، نماز خواندن، روشن کردن شمع یا خواندن کتابهای مقدس را از همان کودکی میبیند، کمکم آنها را به عنوان بخشی طبیعی از زندگی میشناسد و شما قبل از دیگران تأثیری معنوی بر او خواهید گذاشت. حتی اگر به خدا اعتقاد ندارید یا خدا را به عنوان قادر مطلق نمیبینید، باز هم میتوانید در مورد آن با فرزندتان صحبت کنید، چون بچهها همه جا در مورد خدا خواهند شنید و اگر تفسیر خودتان از مفهوم خدا و ارزشهای اخلاقی خودتان را به فرزندانتان توضیح ندهید، آنها ارزشها و تفسیر شخص دیگری را میپذیرند.
اگر به یکی از ادیان موجود معتقد نیستید، باز هم میتوانید کودک خود را تشویق کنید که به عقاید دیگران احترام بگذارد و یادگیری فرق گذاشتن بین خوبی و بدی، آشنا شدن با تاریخ خانواده و نشان دادن علاقهای دلسوزانه به دیگران، همه به ایجاد زیربنای یک زندگی معنوی غنی کمک میکنند.
تظاهر نکنید که پاسخ تمام سؤالها را دارید
کودک خردسال شما ممکن است توانایی سؤال پرسیدن یا درک درست این موضوع را که افراد بعد از مرگ کجا میروند نداشته باشد، اما شما هنوز هم میتوانید صادقانه در مورد آن صحبت کنید. توضیحات مربوط به این موضوع را کوتاه و ساده کنید و مثلاً بگویید: «هیچ کس به طور قطع نمیداند، اما برخی فکر میکنند کسانی که میمیرند برای نزدیکتر شدن به خدا به بهشت میروند. بعضیها هم فکر میکنند که دوباره در بدن جدیدی به دنیا میآیند.»بهطورکلی، در پاسخ به کودکتان در مورد سؤال: «افرادی که میمیرند کجا میروند؟»، بهتر است فقط اگر اعتقاد راسخی در مورد زندگی پس از مرگ دارید، آن را با او در میان بگذارید و اگر ندارید، مشکلی نیست که پیش او تصدیق کنید: «سؤالاتی وجود دارد که مردم تمام زندگی خود را صرف تلاش برای کشف پاسخ آنها میکنند و این هم یکی از آنهاست.»
در مورد توضیح چیزهای سخت به بچهها کامل و دقیق بخوانید.
کمک کنید خودش به سؤالها پاسخ دهد
سرنخهای خود کودک را دنبال کنید و بگذارید سؤالات را کودکتان مطرح کند و فرصتهای زیادی فراهم کنید تا در مورد موضوعاتی از قبیل اینکه خدا کیست یا بهشت کجاست، سؤال بپرسد. اما سعی کنید پاسخ این گونه سؤالات را به او تحمیل نکنید.
به عنوان مثال، اگر از شما سؤال کرد که خدا کجا زندگی میکند، پاسختان را با این سؤال که نظر خودش چیست، شروع کنید یا از او بخواهید که در موردش یک نقاشی بکشد و به شما بگوید. یادمان باشد که معنویت یک خیابان دوطرفه است، یعنی اگر با دقت به کودکمان گوش دهیم، ممکن است چیزی را از او یاد بگیریم که قبلاً هرگز به آن فکر نکرده بودیم.
احترام به طبیعت را به او یاد دهید
طبیعت بستری خوب و بسیار مهم برای الهام گرفتن و کسب معنویت است. بچهها با تمام حواس پنجگانهٔ خودشان یاد میگیرند. آنها با عشق و علاقهٔ تمام سنگی را برمیدارند یا در گودال آبی میپرند یا یک پروانه را تعقیب میکنند.
شما میتوانید از رویدادهای روزمره برای آموزش معنویت استفاده کنید. بیان مفاهیم بزرگ همیشه نیازمند اقدامات بزرگ نیست. شما میتوانید با گنجاندن معنویت در اعمال و کلمات معمولی، نشان دهید که معنویت بخشی از زندگی روزمره است. مثلاً وقتی صبح پردهها را کنار میزنید، میتوانید بگویید: «ببین خالق طبیعت چه روز باشکوهی رو برامون ساخته!»
با نشان دادن عشق شخصی خود به طبیعت و احترام به آن، به فرزندتان کمک کنید که طبیعت را به عنوان چیزی گرانبها ببیند. وقتی برای گردش به جنگل یا کنار ساحل میروید، چیزی روی زمین نیندازید و زبالهها را درون یک کیسه بگذارید و حتی زبالههایی را که دیگران ریختهاند، جمع کنید. نسبت به موجودات زندهٔ هر زیستگاهی نیز ملاحظه و مهربانی نشان دهید.
با کودک خود یک گل، نهال، دانهٔ گوجه گیلاسی، خیار یا گیاهی بکارید که میدانید زودتر رشد میکند و میوه میدهد و بررسی روند رشد گیاهان را به بخشی از کارهای روزمرهٔ خود و کودکتان تبدیل کنید. اگر حیاط دارید، با درست کردن یک تپه کود خانگی شروع کنید تا کودکتان بتواند ببیند باقیماندهٔ برخی از وعدههای غذایی شما مثل پوست نازک برخی میوهها و سبزیجات به خاکی تبدیل میشود که از آن در باغچهتان استفاده میکنید. او را کمکم با این ایده که سیارهٔ زمین یک نعمت است و بقای ما منوط به بقای این سیاره است، آشنا کنید.
مطلب تأثیر فضای سبز در زندگی کودکان را ببینید.
خوب بودن و خیر خواستن را معرفی کنید
یک خیّر باشید؛ حالا چه یک داوطلب یا یک خیّر آزاد باشید. غذا، لباس یا اسباببازیهایی را همراه کودکتان به خیریهها اهدا کنید. از کودکتان نیز بخواهید با انتخاب چند اسباببازی که دیگر با آنها بازی نمیکند در این کار شرکت کند. با حضور در خدمات و رویدادهای اجتماعی خیر، کودکتان متوجه میشود که معنویت نقشی اساسی در زندگی جامعه بازی میکند.
بچهها با داشتن روتین و قابل پیشبینی بودن چیزها شکوفا میشوند؛ خواه یک کودک مسلمان باشد که صدای اذان را میشنود، خواه یک کاتولیک باشد که آیین عشای ربانی را میبیند، یا کودک هندویی که بوی بخور معبد را استشمام میکند، پس به نقش نظم و روتین در آموختن هر چیزی دقت کنید.
کمک به حیوانات را آموزش بدهید
در این سن، کودک شما شروع به درک این موضوع میکند که دیگران نیز احساساتی دارند و او میتواند تحت تأثیر آنها قرار بگیرد. پس شما میتوانید با داوطلب شدن در کمک به یک پناهگاه حیوانات، به فرزند خود نشان دهید که او میتواند با حضور و با دلسوزی خود کمک کند تا این دنیا هر روز جای بهتری از روز قبل باشد.
برایش قصه و داستان بگویید
سنتهای دینی جهان پر از داستانهایی است که همه چیز را، از چگونگی خلق جهان گرفته تا اینکه چرا مردم گاهی اوقات کارهای بد میکنند، توضیح میدهند. با استفاده از این منابع ادبی غنی، کودک خود را با این موضوع که افراد مختلف، اعتقادات، اسطورهها و سنتهای مختلفی دارند آشنا کنید.
با هم داستانهایی از یک کتاب آسمانی یا دینی مصور، کتاب اسطورههای هندو یا مجموعهای از داستانهای عامیانهٔ مذهبی بخوانید و هر جا که لازم دیدید آنها را اصلاح و سادهسازی کنید. خواندن چنین داستانهایی به کودکتان امکان سؤال پرسیدن میدهد و اگر او حالا سؤالش را نپرسد، وقتی بزرگتر میشود این سؤالها برایش ایجاد میشود.
مطلب خرید کتاب برای کودک را ببینید.
از سنتهای خانوادگی کمک بگیرید
معنویت میتواند ما را به ملکوت، به یکدیگر و به نسلهای گذشته متصل کند. اگر فرزندتان را از سن خاصی طبق همان آموزهها و سنت معنویای که خودتان در آن بزرگ شدهاید، تربیت میکنید، مطمئن شوید او میداند در حال آموختن و یادگیری سنتهای خانوادگیای است که توسط پدربزرگها و مادربزرگها و حتی اجدادش به او انتقال داده شده است.
به کودک عکسهایی از پدربزرگش در حال اجرای عبادتهای مذهبی نشان دهید. اشکالی ندارد اگر بگذارید او در مراقبت از یک شیء مذهبی که از والدین شما به ارث رسیده است، کمک کند.
آداب و رسوم غیرمذهبی را هم آموزش دهید
آداب و رسوم خانوادگی میتوانند غیرمذهبی هم باشند. کمک داوطلبانه به مراکز خیریهٔ مختلف در روزهای عید یا کاشت یک درخت در روز درختکاری یا روز جهانی زمین ارتباط کودکتان با خانواده را تقویت میکند و به او کمک میکند تا بفهمد که دنیا میتواند به خاطر وجود او در آن، جای بهتری شود و وقتی به اندازهای بزرگ شده باشد که بتواند معنای همهٔ این چیزها را بفهمد، شما را به دقت تماشا میکند و از شما سرمشق میگیرد.
دربارهٔ آموزش آداب اجتماعی به کودک به شکل کامل و با جزئیات بدانید.
موضوعات معنوی و مذهبی را با شادی و سرگرمی همراه کنید
این اصل مهم را به یاد داشته باشید که دین و معنویت باید بیشتر مسرتبخش باشد تا محزون و جدی! کودک خود را تشویق کنید تا تصویری از خدا بکشد، از خودش داستانی در مورد چگونگی خلق جهان بسازد یا در مورد اینکه بهشت چگونه جایی است خیالپردازی کند. با هم نمایشنامههایی بر اساس داستانهای آفرینش یا مضامین معنوی خودتان اجرا کنید یا نمایشهای عروسکیای با این مضامین اجرا کنید.
مهمتر از همه، کاری را انجام دهید که مردم معنویتگرا قرنها انجام دادهاند، یعنی آواز و رقص! اگر هیچ آهنگ مذهبیای نمیشناسید، نسخههای بسیاری از موسیقیهای مذهبی در دسترس است. فراموش نکنید که آهنگها و سرودهای مذهبی متعلق به فرهنگها یا مذهبهای دیگر را نیز امتحان کنید.
از سکوت بگویید و آن را تمرین کنید
یک بار در روز یا هفتهای یک بار، یک دقیقه وقت بگذارید تا با کودک خود در سکوت بنشینید. لازم نیست این لحظهٔ سکوت را به عنوان مدیتیشن به او معرفی کنید، بلکه آن را فقط به عنوان فرصتی برای آرام نشستن و گوش دادن به صداهای اطراف معرفی کنید. در نهایت، این کار به شما کمک میکند تا او را با یک «تصویر بزرگتر» و شاید کمی متفاوت در زندگیاش آشنا کنید. اما هرگز کودکتان را مجبور نکنید!
شکل سادهای از عبادتها را معرفی کنید
اگر نماز خواندن، دعا کردن و عبادت بخشی از روال زندگی شماست، به کودک خود نشان دهید که این دعا یا عبادت مخصوص روز، زمانی از روز یا مواقعی نیست که او به چیزی نیاز دارد، بلکه دعا کردن ابزاری برای برقراری ارتباط با قدرت دوستداشتنی و مهربان طبیعت در هر زمانی است.
بنابراین، او را دعوت کنید تا در اوقات مختلف روز برای دعا کردن و شکرگزاری به شما ملحق شود. مثلاً وقتی او چیزی زیبا میبیند، وقتی کار جدیدی را برای اولین بار انجام میدهد، هنگام بیدار شدن یا هنگام خوابیدن. یک دعای شکرگزاری ساده قبل یا بعد از غذا میتواند راهی آسان و مؤثر برای القای حس قدردانی نسبت به بدیهیات زندگی باشد.
اگر فرزندتان خیلی کوچکتر از آن است که هر دعایی را بداند یا بخواند، با چیزی که برخی آن را دعای «پینگپنگی» مینامد به او کمک کنید. برای این کار شما میتوانید یک عبارت ساده مانند: «خدا را شکر برای ...» پیشنهاد کنید و صبر کنید تا او هر بار جاهای خالی را پر کند. هدف این است که به فرزندتان نشان دهید که خدا یا ذات و سرشت طبیعی هستی همیشه در دسترس است.
همچنین و حتی اگر خانوادهٔ شما مذهبی نیست، باز هم میتوانید به فرزندتان بیاموزید که لحظهای تأمل کند و به خاطر تختخواب راحتش، یک گل زیبا یا یک بوسهٔ دوستانهٔ سگش سپاسگزار باشد. با گفتن جملهای مثل این یک سرمشق به او بدهید: «من خیلی خوشحالم که چنین روز قشنگی رو برای بازی توی حیاط داریم، تو چطور؟»
با والدین دیگر صحبت کنید
با والدین و خانوادههای دیگری که در جاهای آشنایی مثل مهدکودک میبینید یا همسایهها و اقوام دیگرتان نیز در این مورد صحبت و مشورت کنید تا خانوادههای دیگری را که همان مذهب یا فلسفهٔ شما را دارند بیشتر بشناسید و پیدا کنید. در این صورت میتوانید نظرات خود را با هم مبادله کنید و از آنهایی که قبلاً این مراحل را گذراندهاند نیز مشاوره بگیرید.
در مورد آموزش ارزشهای زندگی به بچهها بدانید.