قدرت همسالان: دو تا هشت سالگی
رفتار کودکان همسن و سال و خود بچهها روی یکدیگر تأثرگذارند. اما این قدرت و تأثیر همسالان در هر سن چگونه است و چه مزایایی برای کودکان و خانوادهها دارد؟ در این مطلب با چگونگی اثر قدرت همسالان از دو تا هشت سالگی آشنا شوید.
قدرت و اثر همسالان در دو سالگی
هنگامی که فرزندتان شروع به کاوش دنیای بیرون از خانه میکند، خواهید دید که کودکان دو سالهٔ دیگر میتوانند چه نقشی مهمی در زندگی او داشته باشند. او چیزهای زیادی را از بچههای همسن و سال خود یاد خواهد گرفت، زیرا بچههای دو ساله زمان زیادی را صرف مشاهدهٔ سایر بچهها و تقلید از اعمال و رفتار آنها میکنند.
تقلید و آزمون و خطا
کودکان دو ساله رفتارهای جدید، از روی هم چیدن لگوها گرفته تا استفاده از چنگال را اغلب با مشاهدهٔ نحوهٔ بازی و رفتار همسالان خود میآموزند. کارشناسان، در سن دو سالگی بچهها این چیزها را بیشتر تقلید میدانند تا یادگیری رسمی. کودکان دو ساله وقت زیادی را صرف فهمیدن چیزها بر اساس نشانههای بصری و روش آزمون و خطا میکنند.
یادگیری زبان دوم
بچهها در این سن زبان را خیلی زود از همسالان خود یاد میگیرند. اما انتظار زبان خیلی فاخری را نداشته باشید، زیرا کودکان واژگان تخصصی مورد نیاز خود را برای تطبیق با یک صحنهٔ اجتماعی خاص را فرا میگیرند. اگر فرزند شما وقت زیادی را با بهترین دوست خود که خانوادهاش به دو زبان فارسی و انگلیسی صحبت میکنند سپری میکند، ممکن است به همان راحتی زبان مادریاش، غذاهای محبوب انگلیسی را بشناسد یا سلام و احوالپرسیهای ساده را به زبان دوم بگوید.
مهارتهای اجتماعی
کودکان دو ساله از دوستان خود درسهای ارزشمندی در زمینهٔ مهارتهای اجتماعی میآموزند. آنها چیزهایی مانند اشک ریختن و المشنگه را امتحان میکنند و واکنشهای مختلف دوستانشان را ارزیابی میکنند تا بفهمند چه چیزهایی جواب میگیرد و چه چیزهایی مؤثر نیست. اگر روشن کردن کارخانهٔ اشکسازی، که در خانه مؤثر واقع شده است، در بین همبازیهایش در مهدکودک نتیجهٔ معکوس بدهد، حتی یک کودک دو ساله ممکن است تصمیم بگیرد که بهتر است یک روش متفاوت را امتحان کند.
همچنین کودکان دو ساله، به ویژه کودکانی که در مهدکودک یا یک گروه بازی منظم هستند، کمکم یاد میگیرند چه موقع از آنها انتظار همکاری و مذاکره میرود. برای بیشتر کودکان مدتی طول خواهد کشید تا معنای به اشتراک گذاشتن را واقعاً درک کنند، اما آموزش و تمرین از اکنون شروع میشود.
بهترین راه برای برای دستیابی کودکتان به نحوهٔ رفتار متناسب با موقعیتهای اجتماعی مختلف این است که به او تمرینات آزمایشی زیادی بدهید. اجازه ندهید که جیغهای «ماله منه، ماله منه، ماله منه» یا تمایل او به زدن کودکان دیگر از روی سرخوردگی، باعث دلسرد شدن شما از قرار دادن او در جمع کودکان همسن و سالش شود. این نوع رفتار ضداجتماعی گذراست. فقط مطمئن باشید که رفتار او با همبازیهایش را زیر نظر دارید تا کسی آسیب نبیند یا بیش از حد ناراحت نشود. همچنین باید در برابر وسوسهٔ مداخل و حل مشکل در هر برخورد پرخاشگرانهای که پیش میآید مقاومت کنید. اگر به کودکان اجازه داده شود که یاد بگیرند چگونه به تنهایی بازی کنند، از تجربهٔ گروهی بهرههای بیشتری میبرند.
فشار مثبت همسالان
تمایل به پذیرفته شدن در گروه همسالان ممکن است برخی از کودکان دو ساله را به انجام کارهایی سوق دهد که هرگز به خاطر والدین خود انجام نمیدهند. برای مثال، دیده شده است که کودکان دو ساله به تقلید از هم کلم بروکلی خوردهاند، از لگن استفاده کردهاند و طی روز چرت زدهاند، فقط به این دلیل که دوستانشان این کار را انجام میدهند. حضور همسالان اهمیت دارد، بنابراین به خاطر همهٔ تأثیرهای خوبی که دوستان فرزندتان بر رفتار، رشد، عادتهای غذایی و الگوی خواب او دارند سپاسگزار آنها باشید.
تفاوتهای شخصیتی
در این سن حساس، کودکان دوستان خود را پیدا میکنند. بنابراین اگرچه شما هنوز هم در تعیین اینکه فرزندتان با چه کسانی وقت میگذراند نقش زیادی دارید، سعی کنید او را در معاشرت و حضور انواع مختلفی از بچههایی که باعث میشود احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کند، قرار دهید. اگر علاقهای بین آنها وجود ندارد، دوست شدن را اجبار نکنید. مانند بزرگسالان، خلق، شخصیت یا روش هر کودک دو سالهای با هر کودک دو سالهٔ دیگری تطبیق ندارد.
قدرت همسالان در سه و چهار سالگی
تأثیر همسالان در این سن به طور واقعی آغاز میشود. کودکان سه و چهار ساله برای تعامل با کودکان دیگر بالغ شدهاند. آنها نسبت به بازی مشترک راغب و پذیرا هستند و در مورد چگونگی تقسیم کردن و به اشتراک گذاشتن، چیزهایی یاد گرفتهاند. بنابراین، این سنی مناسب برای فرستادن کودک به یک مرکز آموزشی مخصوص کودکان یا شرکت در یک گروه بازی سازمانیافته توسط بزرگسالان است. چنین محیطهای گروهی به او فرصت زیادی میدهد تا مهارتهای اجتماعی خود را گسترش دهد و در مورد کنار آمدن با بچههای همسن خود بیشتر بیاموزد.
همکاری و راهحل
از آنجا که کودک سه سالهٔ شما حساسیت بیشتری نسبت به احساسات دیگران پیدا میکند، به تدریج رفتارهای خودمحورانهٔ دوران نوپایی خود را کنار میگذارد و هنگام بازی با رفقای پیشدبستانی خود شروع به همکاری میکند. بچهها در این سن نسبت به کودکان دو ساله درک بهتری از تقسیم کردن و به اشتراک گذاشتن، نوبت گرفتن و حل مشکلات دارند. به عنوان مثال، بسیاری از کودکان سه و چهار ساله اگر به حال خود گذاشته شوند، خودشان میتوانند هنگام چانه زدن بر سر یک اسباببازی محبوب راهحلی پیدا کنند.
نقش شما تشویق این نوع رفتارهای مشارکتی است. در دسترس آنها باشید اما فقط وقتی مداخله کنید که به نظر میرسد بچهای ممکن است آسیب ببیند یا یکی از آنها بیش از حد ناراحت است. به فرزندتان پیشنهاد دهید به جای اتکا به پاسخهای فیزیکی یا طغیانهای عاطفی، برای مقابله با تعارضها «از کلمات استفاده کند». اگر شما در موقعیتهای استرسزا از خشم منفجر میشوید، سعی کنید در حضور او واکنشهای خود را کاهش دهید. در غیر این صورت، ممکن است فرزندتان وقتی احساس فشار کند، واکنشهای شدید شما را تقلید کند.
بازی وانمودی
از آنجا که این سن شامل تعداد زیادی بازیهای خیالی است، کودک شما احتمالاً با دوستان خود به بازیهای وانمودی میپردازد. اینها میتواند به او کمک کند مهارتهای اجتماعی مهم مانند توجه کردن و برقراری ارتباط از طریق رفتار و گفتار را گسترش دهد. بازی وانمودی همچنین به کودک و دوستانش اجازه میدهد هر نقشی را که دوست دارند امتحان کنند، بنابراین میتواند به آنها کمک کند شروع به کشف ایدههای پیچیدهٔ اجتماعی مانند دلسوزی، بیرحمی و قدرت کنند. حتماً یک جعبه وسایل نمایشی شامل لباسهای نمایشی که خودتان درست کردهاید، لباسهای کهنه و کاسه و بشقابهای پلاستیکی برای بازی خیالی به کودک و دوستانش بدهید، سپس آنها را بگذارید تا دنیای خیالیشان را کشف کنند.
قدرت همسالان در پنج تا هشت سالگی
برای کودک پنج تا هشت سالۀ شما دوستیابی یک مأموریت مهم است، زیرا او به طور فزایندهای از خانواده جدا میشود و افق دید خود را با حلقۀ اجتماعی بزرگتری که کودکستان به ارمغان میآورد، گسترش میدهد. از پنج سالگی تا دوران ابتدایی دبستان، داشتن روابط اجتماعی یک تجربۀ واقعاً رضایتبخش است. در این سنها، بچهها قادر به ایجاد روابط پیچیدهتری هستند و کشف میکنند که دوست پیدا کردن یک تجربۀ حقیقتاً لذتبخش است.
یک کودک دبستانی افتخار میکند که به شما بگوید: «این دوست منه». شما همچنین شاهد تغییر در میزان وفاداری و تابعیت فرزندتان به خانواده و انتقال این تابعیت به همسالانش خواهید بود؛ کسانی که بسیار بیشتر از هر سن دیگری با آنها وقت میگذراند. همچنین ممکن است فرزندتان به این باور برسد اطلاعاتی که از همبازیهایش دریافت میکند، حقیقت مسلم است، حتی اگر اینطور نباشد.
تأیید دوستان
کودکان پنج تا هشت ساله با تأیید و تعریفهایی که از دوستان دریافت میکنند، چیزهای زیادی در مورد خود یاد میگیرند و واکنش بچههای دیگر نقش بسزایی در ایجاد خودانگارۀ آنها دارد. به عنوان مثال، اگر همکلاسیها در مورد مهارتش در گرفتن توپ اظهار نظر کنند، ممکن است خود را یک ورزشکار ببیند، یا اگر بچههای دیگر به شوخیهای او میخندند، به این نتیجه میرسد که بامزه است. به عبارت دیگر، کودکتان بر اساس برخوردها و تعامالات با همسالانش، شروع به ایجاد تصویر پیچیدهتری از خود میکند. اگر همسالانش او را بپذیرند، عزت نفسش افزایش مییابد و اگر او را طرد یا مسخره کنند، عزت نفسش ممکن است ناگهان تنزل کند. تقریباً در این سنهاست که همسالان شروع به آزار یا تمسخر بچههایی میکنند که کمتر از بچههای دیگر توانا یا مستعد هستند.
خلقوخو و شخصیت
از پنج سالگی بچهها دوستان خود را پیدا میکنند. آنها اغلب دوستانی با ویژگیها، الگوهای بازی، علایق، فعالیتها یا سرگرمیهای مشابه خود را انتخاب میکنند. پس اگر کششی بین بچهها وجود ندارد، آنها را وادار به دوستی با هم نکنید. مانند بزرگسالان، خلقوخو، شخصیت یا سبک شخصیتی هر کودک پنج ساله با هر کودک پنج سالۀ دیگری جور نمیشود.
همچنین بیش از حد نگران این نباشید که فرزندتان چند تا دوست دارد یا آیا بین همسالانش محبوب است یا نه. برخی از بچهها خوشحال میشوند که زمان زیادی را فقط با بهترین دوست خود بگذرانند و برخی کودکان اجتماعیتر دیگر، با داشتن تعداد زیادی دوست خوب شکوفا میشوند. بهطورکلی، تا زمانی که دوستان تأثیر مثبتی بر یکدیگر دارند، دخالت نکنید. اگر میخواهید فرزندتان روابط خوبی با همسالان خود برقرار کند، وظیفۀ شما فقط محافظت، مشاهده و دادن اجازۀ شکوفایی به آنهاست.
تأثیرپذیری مثبت
بچههای پنج ساله تلاش مشترکی برای به اشتراک گذاشتن و سهیم کردن دیگران، جلب رضایت همبازیان خود و حل و فصل تعارضات به شکل مستقل انجام خواهند داد. به عنوان مثال، اگر فرزندتان میخواهد با اسکیتبورد دوستش بازی کند یا با دوچرخۀ دوستش دوری بزند، او و دوستش راهکاری مییابند که برای هر دو قابل قبول باشد. همسالان همچنین میتوانند یکدیگر را مورد تشویق و حمایت قرار دهند و همدیگر را به چالش بکشند تا در زمینههای درسی، ورزشی و هنری بیشتر تلاش کنند. اگر بهترین دوست فرزندتان عاشق کتاب است، اشتیاق او به خواندن شاید تنها چیزی باشد که فرزندتان برای کتابخوان شدن نیاز دارد. به طور مشابه، اگر فرزندتان بخواهد از دوستی که در یک ورزش خاص برجسته است دنبالهروی کند، امکان دارد در زمین بازی کمی سختتر تلاش کند.
فشارهای منفی
وقتی فرزندتان به کودکستان میرود، تمایل او برای پذیرفته شدن توسط گروه همسالانش ممکن است منجر به رفتارهای خطرناک یا ضداجتماعی شود. او ممکن است پیش خودش فکر کند: «اگه من با دوستام روی میز خطخطی نکنم، اونا دیگه من رو دوست ندارن». اگرچه نمیتوانید انتخاب کنید که فرزندتان با چه کسانی دوست است، اما وقتی همسالانش او را تشویق به رفتاری میکنند که با طبیعتش سازگار نیست، میتوانید به آن اشاره کنید. سپس، به جای این که به او بگویید چه کاری باید بکند، در مورد این گرفتاری با همسالان سؤالاتی از او بپرسید تا کمکش کنید که به طور مستقل راهحلی بیابد.
در برابر میل به بیرون راندن بچۀ دردسرساز از حلقۀ اجتماعی فرزند خود مقاومت کنید. بیشتر بچهها پاسخ خوبی نخواهند داد اگر از آنها خواسته شود که با شخصی که آنها دوست خوبی میدانند، معاشرت نکنند. برعکس، دوستی فرزندتان را با بچههای دیگری که رفتار، ارزشها و علایقشان با تأیید شما روبهروست، تشویق کنید. این کودکان را به خانۀ خود یا به همراهی در فعالیتهای بیرونی با فرزندتان دعوت کنید.
وقتی فرصتی پیش آمد، با لحنی خونسرد و منطقی به فرزندتان بگویید که شما در مورد همبازیهای خطرسازش چه نگرانیهایی دارید. به جای انتقاد از شخصیت آن بچه، روی رفتارهای خاص تمرکز کنید. مثلاً توضیح دهید که چرا زورگویی دوستش شما را آزار میدهد یا چرا میل او به دردسر درست کردن شما را ناراحت میکند. فرزندتان را از معاشرت با این دوستان منع نکنید، اما به او بگویید که اگر در رفتارهای غیرقابل قبول آنها مشارکت کند چه عواقبی خواهد داشت. کلمۀ «نه» برای این گروه سنی کلمۀ بدی نیست، فقط با مهربانی و مؤدبانه به او بگویید که: «ما این جور کارها رو نمیکنیم». به این ترتیب، میتوانید عزت نفس کودک خود را تقویت کنید؛ با نشان دادن این نکته که به او اعتماد دارید تا مسئولیت اعمالش را به عهده بگیرد و تصمیمات درستی اتخاذ کند.
آیا کودکتان هیچ دوستی ندارد؟
اگر فرزند دبستانی شما واقعاً دوستی ندارد، به ویژه اگر میگوید تنهاست، از نظر اجتماعی احساس ناکافی بودن میکند یا عزت نفس پایینی دارد، ممکن است نیاز به پیگیری و توجه بیشتر شما داشته باشد. فرزند شما به دلایل زیادی ممکن است در دوستیابی مشکل داشته باشد. ممکن است خجالتی یا بیش از حد پرخاشگر باشد، یا اختلال گفتاری داشته باشد یا در مهارتهای حرکتی درشت ضعیف باشد، که میتواند توانایی او را برای شرکت در بازیها محدود کند.
سعی کنید به شیوهای ظریف و بدون فشار آوردن دریابید که چرا فرزندتان هیچ دوستی ندارد. فقط حواستان باشد اگر او احساس کند که شما نگران وضعیتش هستید، ممکن است عقبنشینی کند یا وجود هر گونه مشکلی را رد کند. پس با آرامش سؤالاتی مانند اینها را بپرسید: «تو مدرسه بچههایی هستن که دوست داشته باشی باهاشون رفیق بشی؟» یا «نگران اینی که بچههای دیگه چه فکری در موردت میکنن؟»
فرزندتان را به شکلی نامحسوس در حین فعالیت با همسالانش تماشا کنید، با معلمانش صحبت کنید و سپس با داشتن اطلاعات درست، با او در مورد مشکلاتی که در دوست پیدا کردن دارد صحبت کنید. با هم، برنامهای بریزید که موفقیت اجتماعی را برایش آسانتر کند. پیشنهاد کنید که بچهای را که علاقهمند است با او دوست شود به خانه دعوت کند، یا به نقاط قوت فرزندتان مثلاً علاقهاش به نقاشی اشاره و به او کمک کنید فرصتهایی را برای ملاقات با سایر کودکان دارای علایق مشابه، مثلاً در کلاس هنر پیدا کند.
اگر تلاشهای شما برای کمک به فرزندتان موفقیتآمیز نبود و او همچنان در دوستیابی مشکل دارد، از متخصص اطفال فرزندتان یا یک روانشناس کودک کمک بگیرید. اگرچه این فرایند میتواند برای والدین و فرزندان دشوار و دردناک باشد، اما هنگامی که کودک اعتماد به نفس و ابزار مورد نیاز برای کنار آمدن با همسالانش را به دست آورد، پاداش خود را میگیرد و لذت دوستی واقعی را تجربه خواهد کرد.