دوستیابی: چگونه به کودکتان در پیدا کردن دوست کمک کنید
بازیها سرگرمکننده هستند، اما بازی با دوستان روش مهمی برای یادگیری قوانین اجتماعی مانند تقسیم کردن و اشتراک، نوبت گرفتن و کسب انعطافپذیری، اعتماد به نفس و مهارت حل مسئله است. ایجاد دوستیهای جدید برای بعضی از بچهها میتواند به سختی یادگیری یک زبان جدید باشد. در این مطلب با راهکارهایی برای کمک به فرزندتان در دوستیابی آشنا شوید.
شخصیت کودک را در نظر بگیرید
اگر کودک شما هم ذاتاً کمرو یا محتاط باشد، که لزوماً چیز بدی نیست، به جای اینکه سعی کنید شخصیت فرزندتان را تغییر دهید، میتوانید به او کمک کنید تا در برقراری ارتباط با دوستان جدید احساس راحتی کند. نکتهٔ کلیدی برداشتن قدمهای کوچک و ملایم برای تشویق او بدون فشار آوردن زیاد است. شما میخواهید به کودک خود فرصتهایی برای تجربههای اجتماعی رضایتبخش و ارزشمند بدهید که باعث شود تجربههای بیشتری از این نوع بخواهد، نه اینکه احساس کند برای انجام کاری که او دشوار میبیند، تحت فشار قرار گرفته است.
این نکته را هم به یاد داشته باشید که هرچند توصیف کودکتان با عبارت «خجالتی» برای اطرافیان قابل فهمتر است، اما در حضور خود کودک او را با این عنوان تعریف نکنید. این گفته به معنای آن نیست که خجالتی بودن چیز بدی است؛ هرگز! اما در مورد کودکان خیلی بهتر است اگر اصلاً روی آنها هیچ برچسبی برای بازگو کردن ویژگیهایشان نگذاریم.
در مورد بچههای کمرو بیشتر بدانید.
قرارهای بازی ترتیب بدهید
قرارهای بازی به کودکان خجالتی سکوی پرشی برای ورود به زندگی اجتماعی میدهد. چند دستورالعمل میتواند احتمال خوش گذشتن به او را افزایش دهد. اگر تجربهٔ مثبت را تشویق کنید، به احتمال زیاد فرزندتان میخواهد دوباره بازی کند. برخی از کارهایی که باید انجام دهید:
تعداد بچههای حاضر در قرارهای بازی را محدود کنید: فقط با دعوت از یک یا دو دوست بالقوه شروع کنید، ترجیحاً بچههایی که فرزندتان از قبل میشناسد. این بچهها اگر نه کمی بزرگتر، حداقل باید در محدودهٔ سنی کودکتان باشند، چون کودکٔ بزرگتر ممکن است برای تعامل و ارتباط کمی بیشتر پیشقدم شود.
مدت قرار بازی را کوتاه نگه دارید: بین یک تا دو ساعت برای بچههایی در این سن کافی است و شما نمیخواهید آنها را بیش از حد تحریک و تهییج کنید.
از قبل برنامهریزی کنید: تعدادی بازی و فعالیت را که فرزندتان از آنها لذت میبرد برنامهریزی کنید. این باعث احساس راحتی بیشتر او میشود و احساس خوبی در مورد خودش به او میدهد. برای یک شروع خوب، اطمینان حاصل کنید که وسایل و اسباببازیهای زیادی برای استفاده وجود دارد، بنابراین بچهها فوراً مجبور تقسیم کردن و به اشتراک گذاشتن با هم نمیشوند.
مشارکت کنید: نباید بچهها را رها کنید تا خودشان بازی کنند و فقط امیدوار باشید که نتیجه بدهد. راهنمایی و هدایت شما میتواند باعث شود بچهها با یکدیگر راحتتر شوند، خصوصاً اگر تازه با هم آشنا شده باشند. در دسترس باشید تا در صورت بروز درگیری و کشمکش، پرت شدن حواس و توقف بازی با هم، یا نیاز آنها به تغییر فعالیت، کمکشان کنید. روی ساختن کاردستیهای هنری، بازیهای قایمموشک یا آببازی نظارت کنید. با این حال، سعی کنید بر آنها مسلط نشوید یا جای فرزندتان را پر نکنید؛ هدف این است که بدون کنترل مشخص، بازی را به دست بگیرید و به شکستن یخ بین آنها کمک کنید.
برنامهٔ زمانی را مشخص کنید و طبق شرایط ادامه دهید: برای افزایش آشنایی، سعی کنید قرارهای بازی منظمی را با همان بچهها به صورت هفتگی ترتیب دهید. اگر همه چیز خوب پیش میرود، در پارک یا زمین بازی یا در خانهٔ کودک دیگری ملاقات کنید. اگر قرارهای بازی واقعاً خوب پیش میرود و فرزندتان به طور مستقل میرود تا با دیگران بازی کند، گذاشتن او را در خانهٔ شخص دیگری بدون حضور خودتان را امتحان کنید؛ ابتدا برای مدتی کوتاه و سپس برای مدت طولانیتر.
خودتان همبازی او شوید: قرارهای بازی منظمی با فرزندتان داشته باشید، یعنی فقط شما و او. با این کار میتوانید ضمن شناختن سبک بازی او، تعامل و برقراری ارتباط را تحریک کنید.
شما میتوانید تا حدی بفهمید که فرزندتان در کجا دچار مشکل است و چه چیزهایی برایش آسان است. به عنوان مثال، اگر پازلها و بازیهایی که نیاز به تمرکز زیادی دارند فقط فرزندتان را سرخورده میکنند، آنها را در فعالیتهای قرار بازی نگنجانید.
الگوی خوبی باشید
اگر به دوستیابی به عنوان مهارتی برای یادگیری، یعنی دقیقاً چیزی مثل مهارتهای دیگر نگاه کنید، پس منطقی است که بچههایی که فرایند دوستیابی آنها را گیج میکند ممکن است از دیدن چگونگی انجام این کار به صورت عملی بهرهمند شوند.
اول ببینید دیگران چگونه این کار را انجام دادهاند. تماشای فیلم یا خواندن کتاب در مورد دوستان روشی ملایم برای نشان دادن این است که دوست پیدا کردن میتواند کاری خوشایند باشد. کتابهایی با مضمون «دوستیابی هنر است» را نگاه کنید یا کتابهایی درمورد کمک والدین به بچهها در دوست پیدا کردن را بخوانید.
دوستان خود را به خانه دعوت کنید. بچههای کوچک به آنچه بزرگترها انجام میدهند توجه دقیقی نشان میدهند و اغلب از رفتارهای آنها تقلید میکنند، بنابراین با دعوت کردن از دوستانتان، به خصوص برای مهمانیهایی که شامل نسل جوانتر هم هست، رابطهٔ دوستی را برای کودک خود مدلسازی کنید. با دوستی که صاحب فرزندانی است، قرار بازی موازی بگذارید یعنی شما با دوستتان و فرزندتان با فرزندان او.
به بچه اجازه دهید وقتی به تلفن جواب میدهید یا هنگام گفتوگو با همسایگان و دیگران، خونگرمی و معاشرتی بودن شما را ببیند. وقتی فرصت دارید، با بچههایی که همسن فرزندتان هستند دوستانه رفتار کنید و با آنها تعامل داشته باشید. کودک شما میبیند که بچههای دیگر به این تلاش شما خوب پاسخ میدهند.
کمی تمرین نمیتواند ضرری داشته باشد
با قرار دادن فرزندتان در معرض محیطهای جدیدی که میتواند مشارکت در آنها را به مرور زمان یاد بگیرد، میتوانید به او کمک کنید تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند. اگر فرزندتان به طور مرتب با شما به فروشگاه مواد غذایی میآید، او را تشویق کنید تا پای صندوق در پرداخت پول به شما کمک کند تا در نهایت آنقدر راحت باشد که بتواند پول تنقلاتش را خودش بدهد. یا هر بار که به پارک میروید در محل ثابتی بنشینید و بگذارید فرزندتان کمکم راه خود را به جایی که دیگران بازی میکنند باز کند.
در خانه، از عروسکهای خیمهشببازی برای اجرای ماجراهای دوست پیدا کردن، با همراهی فرزندتان استفاده کنید. عروسکی که شما دستتان میگیرید میتواند انواع سؤالاتی را که باعث علاقهمندی بچههای جدید میشود بپرسد. مثلاً آقای خرس از کودکتان میپرسد: «توی ماسه داری چی میسازی؟ میتونم کمکت کنم؟»
میتوانید خودتان به تنهایی نیز نقش بازی کنید. دربارهٔ موقعیتی که فرزندتان در آن خجالت میکشد، مانند پیوستن به کودک دیگری که در پارک روی تاب نشسته است صحبت کنید. شما میتوانید آن بچهای باشید که روی تاب نشسته است و فرزندتان حرفی را که میتواند برای پیوستن به شما بگوید، تمرین کند.
انتظارات خود را واقعبینانه نگه دارید
تا وقتی کودک شما به سه سالگی میرسد، تعاملات او با سایر بچهها درگیرانهتر و فعالانهتر خواهد شد. اما کودکان کمسنتر بیشتر در کنار هم بازی میکنند و از یکدیگر تقلید میکنند، نه اینکه مستقیماً با هم بازی کنند.
اگر کودک شما از انجام کاری بیشتر از این، یعنی بازی موازی احساس فشار میکند، نیت خیر شما میتواند نتیجهٔ معکوس بدهد. او احتمالاً در حال حاضر در اطراف بچههای دیگر احساس ناامنی میکند و فشارهای والدین میتواند به احساس ناامنی او دامن بزند. ممکن است فرزندتان از ناامید کردن شما بترسد، یا این مسئله میتواند به یک جنگ قدرت تبدیل شود.
مرز ظریفی در اینجا وجود دارد. شما نباید اصرار به دوست شدن کنید و کودک را تحت فشار قرار دهید، اما مطمئناً میتوانید برای دوستی زمینهچینی کنید.
به آوردن یک حیوان خانگی همیشگی فکر کنید
برخی از بچههای خردسال فقط هنوز آمادهٔ بازی با همسالان خود نیستند. اگر فرزندتان به شما میچسبد و نمیخواهد از پهلوی شما تکان بخورد، اضافه کردن یک دوست پشمالو به خانواده را مد نظر قرار دهید. بازی با حیوانات خانگی مستلزم تعامل اجتماعی است اما معمولاً تهدیدآمیز نیست. این کار میتواند روش خوشایندی برای كودک باشد تا احساس امنیت کند و احساسات خود را نشان دهد.
حیوان خانگی همچنین به فرزندتان چیزی میدهد که با بچههای دیگر در موردش صحبت کند. شاید بتواند گربهٔ خود را به یک کودک دیگر که تازه با او آشنا شده است نشان بدهد یا در پارک با کودک دیگری در مورد سگهایشان گفتوگو کنند.
اما مهمتر این است که قبل از آوردن حیوان خانگی، بهتر است در مورد اینکه فرزندتان چقدر میتواند در مراقبت از او کمک کند هم فکر کنیم و مجبور نشویم با حیوانات مثل اسباببازی برای حل مشکل کودکانمان استفاده کنیم، چون این کار بهخودیخود پیغام نادرستی به کودکان ما خواهد داد!
اگر احساس کردید واقعاً مشکلی وجود دارد کمک بگیرید
در بیشتر موارد، کمرویی یا مشکل در دوستیابی در اوایل کودکی امری طبیعی است. اما چند علامت هشداردهنده میتواند نشان دهد که مشکل دیگری وجود دارد.
به عنوان مثال، اگر در سه سالگی، کودک شما به ندرت ارتباط چشمی برقرار میکند، به طور غیرمعمولی گوشهگیر شده است، نمیخواهد با بچههای دیگر بازی کند یا از رفتن به پارک یا زمین بازی وحشت دارد، بهتر است با پزشک کودکتان صحبت کنید.