پنج سبک تربیتی کودکان: سبک تربیتی شما چیست؟

پنج سبک تربیتی کودکان: سبک تربیتی شما چیست؟

تربیت فرزندان یکی از موضوعات پیچیده ولی همزمان شیرین پدر و مادر بودن است. در مسیر رشد و تربیت کودکان گاهی خوشحال می‌شوید، زمانی دلسرد و در مواقعی هم ممکن است احساس درماندگی کنید. توصیه‌‌ها و راهنمایی‌های درست در این مسیر می‌تواند سودمند و باعث آرامش والدین باشد. پس برای شروع با یادگیری برخی از نکات اصلی فلسفه‌های تربیتی شروع کنید. وقتی درکی کلی از آنها به دست آورید، راحت‌تر می‌توانید گزینه‌های مناسب‌ را به کار بگیرید. در این مطلب با تفاوت‌ها و شباهت‌های سبک‌های تربیتی و پنج سبک تربیتی کودکان آشنا شوید.

تفاوت و شباهت در سبک‌های تربیت کودک

شباهت روش‌های فرزندپروری

اگرچه حوزه‌ٔ تأدیب و تربیت گسترده است ولی بسیاری از کتاب‌های تربیتی مهم دنیا موضوعات مشابهی را مطرح می‌کنند. برخی از مهم‌ترین‌ها عبارتند از:

  • هدفتان چیزی حد فاصل تنبیه‌ بیش از حد و آسان گرفتن بیش از حد باشد.
  • هرگز از مجازات‌های بدنی مانند ضربه زدن به باسن و سیلی زدن استفاده نکنید.
  • از مجازات‌های روانی مانند ناسزاگویی و توهین پرهیز کنید.
  • هنگامی که شما یا فرزندتان از کنترل خارج می‌شوید، فرصتی برای آرام گرفتن به خودتان بدهید.
  • همیشه گزینه‌های جایگزین داشته باشید.
  • یاد بگیرید عصبانیت خود را مدیریت کنید.
  • تشویق و بازخورد مثبت نشان دهید.
  • بگذارید فرزندتان عواقب رفتارش را تجربه کند.
  • مراقب دلتان و اثر تصورهای ذهنی غلط باشید و با هر تغییر و شروع دوباره‌ای، کارنامه‌ٔ رفتاری کودک را سفید تلقی کنید.

تفاوت روش‌های فرزندپروری

شما هم حتماً با این اتفاق مواجه شده‌اید یا شنیده‌اید که یک متخصص تربیت کودک پیشنهاد می‌کند مدت زمان وقفه‌های تربیتی به ازای هر سال از عمر فرزندتان یک دقیقه طول بکشد، درحالی‌که متخصص دیگری می‌گوید فرزندتان است که باید در مورد مدت زمان آن تصمیم بگیرد یا یک کتاب تربیتی به شما می‌گوید که قاطعانه به فرزندتان بگویید: «زدن نداریم!» و کتاب دیگری می‌گوید در استفاده از کلمات منفی مانند: «نه!» و «نکن!» محتاط باشید. تلاش برای فهم توصیه‌های متناقض می‌تواند شما را کلافه‌ و گیج کند، اما این نشان می‌دهد که فقط یک روش صحیح برای تربیت و آموزش انضباط‌ به بچه‌ها وجود ندارد.

در مورد آنچه برای شما و فرزندانتان مفید است، خودتان متخصص واقعی هستید. بدون شک توصیه‌های کارشناسان مفید است، اما باید با حس شهودی و ارزش‌های شما هماهنگی داشته باشد. خوب است که فلسفه‌های تربیتی را با شرایط خودتان تطبیق دهید و از آنچه برای شما معنادار و مفید است استفاده کنید. 

و در نهایت، برای اینکه بفهمید چه چیزی برای شما، کودک و خانواده‌تان خوب است خودتان باید تصمیم‌گیری کنید، چون هیچ توضیحاتی تمام داستان را بیان نمی‌کند و اطلاعات فرزندپروری هم به این معنا نیست که فلسفه و روش تربیتی شما غلط است. تمام سبک‌های تربیتی نیز در واقع کامل‌کنندهٔ یکدیگر هستند و آنچه آنها را متفاوت می‌کند چیزی است که بیشتر روی آن تأکید دارند. پس شما می‌توانید مشخص کنید که ارزش‌های شما بیشتر از همه با تمرکز و تأکید اصلی کدام روش خاص مطابقت دارد. در بخش زیر پنج سبک تربیتی کودکان را بخوانید.

پنج سبک تربیتی کودکان

یک: روش فرزندپروری مبتنی بر ایجاد محدودیت

کودکان برای داشتن احساس امنیت نیاز به مرزها و محدودیت‌هایی دارند. اگر آنها ندانند که مرزهای رفتاری کجاست، تا زمانی که آنها را پیدا کنند به آزمایش کردن همه چیز ادامه خواهند داد.

یک کودک نوپا ممکن است با پرتاب قاشق یا حتی بشقابش مرزهای خود را آزمایش کند. کودک بزرگ‌تری ممکن است با پخش و ریخت‌وپاش کردن مدادهای رنگی‌هایش روی فرش یا با طول دادن زمان آماده شدن برای بیرون رفتن از خانه محدودیت‌هایش را آزمایش کند.

مرزها و محدودیت‌های رفتاری خود را به روشنی به کودک بفهمانید. مثلاً بگویید: «لطفاً وقتی نگاه کردنت تموم شد، وسایلم رو دوباره توی کیفم بذار.» اگر فرزندتان به دستورالعمل‌های شما اعتنا نکرد، کار خود را با ایجاد «یک پیامد» برای این عمل دنبال کنید و پیامدی تعیین کنید که نتیجه‌ای منطقی برای آن رفتار باشد. برای مثال، اگر فرزندتان کیف پول، برس مو و عینک آفتابی شما را روی زمین پخش و بعد رها کرد، او این امتیاز را که کیف شما را بازرسی کند، تا مدتی از دست می‌دهد.

به فرزندتان گزینه‌های محدودی بدهید. فرض کنید بچه‌ٔ پنچ ساله‌‌تان محکم روی کلیدهای پیانو اسباب‌بازی‌اش که روی حداکثر حجم صداست می‌زند. با احترام از او می‌خواهید که صدایش را کم کند. او شما را نادیده می‌گیرد. آرام یک گزینه پیشنهاد دهید: «می‌تونی صداش رو کم کنی یا اینکه من تا فردا پیانو رو برمی‌دارم.» این کار باعث می‌شود مسئولیت اتفاق به دوش او بیفتد.

از عواقب طبیعی نیز استفاده کنید. اگر دانش‌آموز دبستانی شما مدام ناهار یا غذای خودش را فراموش می‌کند و آن را نمی‌برد، هر بار آن را با عجله به مدرسه نبرید و به جایش بگذارید که او گاهی هم عواقب فراموشی‌اش را تجربه کند.

دو: روش فرزندپروری ملایمت‌آمیز

یک کودک وقتی فریاد می‌زند و گریه می‌کند، نمی‌تواند چیز زیادی در مورد رفتار درست بیاموزد. او و شما نیز می‌توانید از تکنیک‌های پیشگیرانهٔ روزمره، یعنی راهکارهایی که فرصت بدرفتاری را به حداقل می‌رساند بهره ببرید.

برنامه‌های روتینی ایجاد کنید تا کودکتان احساس ثبات کند. در مورد هر چیزی گزینه‌هایی پیشنهاد دهید تا به او احساس کنترل داشتن روی اوضاع را بدهید. چیزی مانند این را امتحان کنید: «دوست داری لباس خواب قرمزت رو بپوشی یا سفیده رو؟» یا مثلاً قبل از انتقال از کار و عملی به کار و موقعیتی دیگر اطلاع یا هشدار بدهید: «باید تا ۵ دقیقه دیگه از پارک بریم.»

درخواست‌های خود را به شکل مثبتی بیان کنید. برای مثال، به جای «گریه نکن!» بگویید: «لطفاً با صدای بچه‌‌های بزرگ حرف بزن، متوجه حرف‌هات نمی‌شم.» همچنین و در صورت امکان، از عبارات «وقتی و بعد» به جای «نه!، نمی‌شه» استفاده کنید و بگویید: «وقتی شام تموم شد، بعد می‌تونیم بریم بیرون.»

هنگامی که فرزندتان بدرفتاری می‌کند، ابتدا فکر کنید که آیا مشکل زمینه‌ای مانند خستگی، کسالت یا گرسنگی وجود دارد یا خیر. ممکن است با رفع این نیاز کودک، رفتار بد هم ناپدید شود.

اگر این گونه نبود، از آنچه برخی کارشناسان «کیسه‌ٔ خرت‌وپرت» می‌نامد، بهره ببرید. این کیسه مجموعه‌ای از راهکارهای مفید، از جمله مسخره‌بازی درآوردن، پرت کردن حواس، تغییر مسیر، تصدیق و خودآرامی است. می‌توانید هر زمان که خواستید کانون توجه کودک خود را تغییر دهید، یکی از این ترفندها را از کیسه‌ٔ خود بیرون بکشید.

برای مثال، اگر او از حمام کردن امتناع می‌کند، سعی کنید که سخنرانی قانع کردن به حمام را با صدایی بازیگوشانه انجام دهید. اگر این کار تأثیری نداشت، چیز دیگری مانند تصدیق احساسات و تغییر مسیر را امتحان کنید. مثلاً بگویید: «سخته وقتی مجبوری کاری رو انجام بدی که دوست نداری، ولی بیا ببینیم چقدر سریع می‌تونیم حمام رو تمومش کنیم؟ من می‌رم یه ساعت بیارم.»

سه: روش فرزندپروری مثبت‌نگر

این روش مبتنی بر در نظر گرفتن رفتار نادرست به عنوان فرصتی برای یادگیری و مشارکت دادن کودک در یافتن راه‌حل است. بچه‌ها وقتی تشویق می‌شوند و احساس تعلق و عزت نفس دارند، خوب رفتار می‌کنند. رفتار نادرست اغلب هنگامی اتفاق می‌افتد که کودکان احساس دلسردی کنند.

یکی از راه‌ها این است که با فرزند خود صحبت و سعی کنید علت اصلی رفتار بد او را پیدا کنید. برای مثال، فرض کنیم کودک سه سالهٔ شما از آوردن بشقابش به سینک آشپزخانه بعد از خوردن غذا خودداری می‌کند. آیا او می‌ترسد بشقاب را بشکند؟ آیا سعی در جلب توجه دارد؟ شاید این کار به او حس قدرت می‌بخشد یا شاید از چیز دیگری ناراحت شده است و حالا دارد سعی می‌کند تا «از شما انتقام بگیرد!» وقتی دلیل آن را فهمیدید، به شکل متناسب او را تشویق و راه‌حلی پیدا کنید. اگر او با حس ناتوانی و بی‌قدرت بودن دست و پنجه نرم می‌کند، می‌توانید او را با گفتن چیزی مثل: «ما باید میز رو تمیز کنیم. می‌تونی به من کمک کنی یه راهی براش پیدا کنیم؟» تشویق کنید.

یا فرض کنید کودک هشت سالهٔ شما عمداً آب‌میوه را روی مبل می‌ریزد، بعد از اینکه دلیل را پیدا کردید، دو نفری تصمیم می‌گیرید که چاره این است که او لکه را با یک دستمال و یک پاک‌کنندهٔ مخصوص مبلمان تمیز کند که شما آن را در خانه ندارید. پس او باید با استفاده با پول توجیبی خودش هزینهٔ این وسایل پرداخت کند و خیلی خیلی بهتر است او را به سمتی هدایت کنید که خودش این پیشنهاد را بدهد. این تکلیفی است که او در واقع می‌تواند از آن لذت ببرد. اما بدان معنا نیست که او برای موارد مشابه هم عادت به خریدن چیزی با پول توجیبی‌اش کند، بلکه بدان معنی است که او یاد بگیرد چگونه مسئولیت یک اشتباه را به عهده بگیرد و چه بهتر که او در روند آموزش و یادگیری، خودش سرمایه‌گذاری کرده باشد. یادتان باشد مدیریت این راهکار با شماست.

چهار: روش فرزندپروری تنظیم و کنترل هیجان

وقتی کودکان می‌توانند احساسات و هیجانات خود را تشخیص دهند و درک کنند، انتخاب‌های بهتری خواهند داشت. شما می‌توانید این کار را به فرزند خود بیاموزید و این می‌تواند رابطه‌ٔ شما دو نفر را محکم‌تر کند.

معیارهای خود را در مورد اینکه چه کاری قابل قبول است و چه کاری نیست، بدانید. در مورد این معیارها با فرزندتان صریح و رک باشید و در مورد احساساتی که ممکن است در برخی موقعیت‌های خاص تجربه کند با او صحبت کنید.

برای مثال، اگر کودک خردسال سال شما در گذشته از سر کلافگی بچه‌های دیگر را زده و حالا قرار است دوستانش به مهمانی او بیایند، توضیح دهید که شما درک می‌کنید که بعضی چیزها می‌تواند او را کلافه کند. پیشنهاد دهید که اگر او احساس کلافگی کرد، می‌تواند یک وقت استراحت بگیرد تا دقایقی را تنها در اتاقش بگذراند، اما زدن یک کودک، دیگر قابل قبول نیست.

روی همدلی تمرکز کنید. این بدان معناست که خود را جای فرزندتان بگذارید تا سعی کنید احساسات واقعی پشت رفتار نادرست او را درک کنید. این کار را با گفتن این سخنان به او منعکس کنید: «سخته وقتی واقعاً یه چیزی رو می‌خوایم ولی نمی‌تونیم به دستش بیاریم. مطمئنم الان یه کم احساس ناامیدی می‌کنی.» وقتی فرزندتان احساس کند او را درک می‌کنید، به شما اعتماد خواهد کرد. با وجود این بستر اعتماد، هنگامی که شما در مورد انتخاب‌های مسئولانه به او آموزش می‌دهید، نسبت به شما روراست و صادق خواهد بود. به عنوان مثال: «ما نمی‌تونیم هر دفعه که آب‌نبات می‌بینیم بخریمش. آب‌نبات زیاد برای بدن ما خوب نیست.»

پنج: روش فرزندپروری اصلاح رفتار

تقویت مثبت به کودکان کمک می‌کند تا رفتار خود را بهبود بخشند و تقویت منفی به آنها کمک می‌کند تا رفتارهای نادرست را محدود کنند. این رویکرد از آن جهت که بر ایجاد محدودیت‌های واضح و پشتیبانی از آنها با ایجاد پیامد تأکید می‌کند، شبیه به فلسفهٔ مبتنی بر مرز است. اما در اصلاح رفتار، تأکید بیشتری بر هشدار دادن و پاداش‌دهی وجود دارد.

از هشدار استفاده کنید تا به فرزندتان کمک کنید مسئولیت توقف رفتار بد را به تنهایی به عهده بگیرد. به عنوان مثال، اگر فرزندتان با شما مشاجره می‌کند، چون به او گفته‌اید که قبل از شام نمی‌تواند شیرینی بخورد، درگیر مشاجره نشوید. آرام به او بگویید که بحث کردن در مورد آن را تمام کند و اینکه این اولین هشدار اوست. اگر او همچنان ادامه داد، یک هشدار دوم به او بدهید. اگر هنوز دست برنمی‌دارد، با خونسردی یک وقفه به او بدهید. یادتان باشد که این وقفه‌ها باید خیلی کوتاه، یعنی فقط در حدود یک دقیقه باشند.

تخلف‌های جدی‌تر ممکن است مستلزم پیامد دیگری غیر از وقفه باشند. برای مثال، اگر فرزندتان به طور مداوم حیوان خانگی شما را اذیت می‌کند و آن‌قدر بزرگ شده است که بداند نباید این کار را انجام دهد، می‌توانید امتیاز تماشای تلویزیون را برای چند روز از او بگیرید. پاداش گرفتن ممکن است به فرزندتان این انگیزه را بدهد که خوب رفتار کند. پاداش می‌تواند چیزی به سادگی ستایش و تمجید والدین باشد.

در برخی موارد، شاید بخواهید یک جدول پاداش‌دهی با جایزه‌های ملموس‌تر هم ترتیب بدهید. مثلاً برای هر صبحی که فرزندتان به موقع آماده‌ٔ رفتن به مهدکودک می‌شود، در جدول خود یک ستاره می‌گیرد. وقتی پنج ستاره روی هم جمع می‌شود، او نوعی هدیهٔ مناسب خیلی کوچک، مثل دو عدد استیکر، یه یک کارت یا یک بار زدن مهر هزارآفرین توی دفترش را و یا هر چیزی که شما فکر می‌کنید دوست دارد و برایش ضرر ندارد جایزه می‌گیرد.

اصول اولیه در تربیت کودک را ببینید.

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

مقاله مرتبط