دروغ گفتن کودکان دبستانی: شش تا هشت سالگی
کودک شما هم ممکن است جایی و زمانی در سالهای شروع دبستان، ناگهان دروغ شاخداری بگوید. همچنین حالا که بزرگتر شده، شاید دروغهای پیچیدهتر و فریبکارانهتری را بشنوید تا دروغهای معصومانهای که قبلاً میگفت. اما دروغهای او لزوماً ناشی از شرارت نیست. در این سن، دلایل رشدی و احساسی زیادی برای دروغ گفتن وجود دارد، از جمله نیاز به احساس مهم بودن یا تمایل به جلوگیری از آزردن کسی. خوشبختانه دانشآموز شما تفاوت بین خوب و بد را میداند، در غیر این صورت، زحمت دروغ گفتن را به خود نمیداد. اما با دروغ گفتن کودکان دبستانی چه باید کرد؟ قبل از هر چیز باید بدانید با چه مسئلهای روبهرو هستید. قبل از این که بتوانید به کودکتان یاد بدهید که چرا دروغ گفتن به نتیجه نمیرسد، باید بفهمید که چرا او تصمیم گرفته است حقیقت را تحریف کند. در این مطلب با متداولترین انواع دروغها، این که چرا دانشآموز شما دروغ میگوید و نحوهٔ برخورد با آنها آشنا شوید.
داستانهای ساختگی
علیرغم بلوغ ظاهری، کودک دبستانی شما هنوز هم گهگاه داستانهای پر شاخ و برگی را سر هم میکند. وقتی به شما میگوید در کلاس ژیمناستیکش سالتوی سهگانهای را روی خرک حلقه انجام داده، ممکن است به این دلیل باشد که او هنوز قادر به تشخیص تفاوت بین واقعیت و خیال نیست، یا ممکن است سعی در جلب توجه شما داشته باشد. اگر تمایل به اغراق دارد و گاهی اوقات داستانهایش را آنقدر پر آب و تاب میکند که تقریباً کاملاً غیرممکن است، شاید اعتماد به نفس کافی ندارد و احساس میکند باید خودش را بالا بکشد. شاید برای خوب بودن در کاری احساس فشار میکند یا فکر میکند باید خود را ثابت کند تا توسط یک دسته و گروه خاص پذیرفته شود.
هر دلیلی پشت داستانهای ساختگی او وجود داشته باشد، مهم است که فرزند خودستای خود را مسخره نکنید. در غیر این صورت، عزت نفس او حتی کمتر میشود. به کودکتان نشان دهید او را همان گونه که هست ارج مینهید و از دستاوردهای واقعیش تعریف کنید. در مورد دروغ واقعی، اگر میتوانید گفتوگو را از آن منحرف کنید یا با آرامش به کودک خود بگویید که میدانید گفتههایش حقیقت ندارد و شما او را دوست دارید، حتی اگر آن سالتوی سهگانه را انجام نداده باشد. اگر در مقابل شما به شخص دیگری دروغ میگوید، او را در جمع رسوا نکنید. در عوض، صبر کنید تا با او تنها شوید، سپس با ملایمت توضیح دهید که میدانید دارد دروغ میگوید و این که این کار میتواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد.
برای فهماندن این منظور به او، داستان «چوپان دروغگو» را برایش تعریف کنید، که در آن دروغگویی یک چوپان باعث از دست دادن تمام داراییاش میشود. کتابهای بسیار زیادی در مورد دروغ گفتن برای کودکان وجود دارد که نشان میدهد وقتی صادق نیستیم چگونه احساس گناه در ما ایجاد میشود و همه چیز بد و نادرست میشود.
به احتمال زیاد وقتی فرزند شما به نهمین سالگرد تولد خود میرسد، یعنی وقتی مرز بین واقعیت و خیال برای بیشتر بچهها دیگر مبهم نیست، این داستانهای ساختگی به گذشته میپیوندد.
سرپوش گذاشتن
وقتی فرزندتان اصرار میکند او نبوده که در حیاط را باز گذاشته و منجر به فرار سگتان شده است، میداند که کار اشتباهی انجام داده و در تلاش است تا ردپای خود را پاک کند. هدف او جلوگیری از وضعیت ناخوشایند یا مجازات است. بچهها این روش را در سنهای پایین میآموزند و با بزرگتر شدن در آن ماهر میشوند.
دروغهایی که برای فرار از تأدیب و تنبیه گفته میشود میتواند شما را در موقعیت دشواری قرار دهد. اگر وقتی فرزندتان به کار اشتباهی اعتراف کند او را تنبیه کنید، ممکن است تصمیم بگیرد که بهتر است دروغ بگوید. اما اگر او را متوجه رفتارش نکنید هم آن رفتار تغییری نمیکند و اگر کودک دبستانی خود را علاوه بر تنبیه به خاطر تخلف اصلی، به خاطر دروغگویی هم مجازات کنید، وضعیت حتی پیچیدهتر میشود.
چاره این است که بین آسان گرفتن و تنبیهگر بودن تعادل ایجاد کنید. طبق یک مطالعه، والدینی که از اصول اخلاقی برای توضیح غلط بودن دروغگویی استفاده میکنند، دفعات تحریف حقیقت توسط کودکانشان را کاهش میدهند، درحالیکه والدینی که بچههایشان را به خاطر دروغ گفتن مجازات میکنند، ممکن است در واقع این عمل را تشویق کنند. وقتی فرزندتان دروغی را سر هم میکند، میتوانید مراحل زیر را دنبال کنید:
آرام باشید: در عوض، از آن به عنوان فرصتی برای آموزش صداقت به او استفاده کنید.
دلیل دروغگویی را بفهمید: وقتی از بچهٔ ابتدایی خود میخواهید توضیح دهد که مثلاً چرا در مورد در حیاط دروغ گفت، ممکن است اعتراف کند که از ناراحت کردن شما ترسیده است یا نمیخواست به خاطر رفتن سگتان مقصر شناخته شود.
توضیح دهید که چرا دروغ گفتن اشتباه است: به فرزند خود یادآوری کنید که گرچه مسئولیت بستن در با او بود، اما اشتباهات رخ میدهند و بخشیده میشوند. از طرف دیگر، دروغ گفتن دربارهٔ اشتباهاتش، غیرقابل قبول است.
روی انگیزهٔ دروغ گفتن تمرکز کنید، نه خود دروغ: به جای این که درمورد دروغش خشمگین و برآشفته شوید، به فرزند خود بگویید که ناامید شدهاید، چون او مسئولیت کار خود را به عهده نگرفته است.
در مورد عواقب منطقی، اما نه خیلی سختگیرانه تصمیم بگیرید: به جای تنبیه، به دنبال روشهایی باشید که او میتواند به جبران اشتباه خود کمک کند. مثلاً در این مورد میتواند یک دسته تراکت و آگهی «سگ گمشده» را پرینت بگیرد تا در محله به دیوار بچسباند.
به فرزندتان بگویید که در هر حال او را دوست دارید: برای کودک شما سالم و مفید است که در خود وجدان ایجاد کند و از رفتار بدش پشیمان شود، اما شما نمیخواهید هر وقت مرتکب اشتباهی شد احساس کند ارج و احترامش پیش شما را از دست میدهد، پس به او بگویید که در هر شرایطی دوستش دارید.
دروغ تنبلی
از نقطهنظر کودک شما، مسیر مواجهه با کمترین مقاومت این است که آنچه را میخواهید بشنوید به شما بگوید: «نه، مشقهام تموم شده»، «بله، مسواک زدم» و «نه، سریال تماشا نمیکنم!» ممکن است این دروغها نسبتاً جزئی و بیضرر به نظر برسند، اما عاقلانه است که آنها را نادیده نگیرید، در غیر این صورت ممکن است این برداشت را بکند که صداقت چندان هم مهم نیست. وقتی مچ فرزند خود را در تحریف حقیقت گرفتید، با گفتن این نکته که صداقت چقدر مهم است و یادآوری عواقب دروغ گفتن، به او بفهمانید که دروغ گفتن پذیرفته نیست.
مقابله با دروغ از طریق پرداختن به رفتاری که فرزندتان مخفی میکند نیز مهم است. این به معنای انتخاب مجازاتی متناسب با جرم است. به عنوان مثال اگر کودک ابتدایی شما در مورد تکالیف خود دروغ گفته است، به او بگویید که از این پس باید هر شب تکالیف انجامشدهٔ خود را به شما نشان دهد.
اگر درمورد بهداشت دهان و دندان تنبلی کرده است، شاید پیشنهاد بررسی کردن دهانش قبل از بیرون رفتن، انگیزهٔ رعایت بهتر بهداشت دندان را در او ایجاد کند.
اگر هم خطاییجرمی مربوط به تلویزیون در میان بوده است، میتوانید او را وادارید که برای هر بار تماشای تلویزیون از شما اجازه بگیرد یا ساعت تماشایش را به شدت محدود کنید.
دروغ اجتماعی
والدین غالباً از این که بچهها چقدر زود مفهوم «دروغ اجتماعی» را درک میکنند متعجب میشوند. دروغ اجتماعی در بحث ما، دروغ کوچکی است که به گوینده کمک میکند تا از آزردن احساسات شخص دیگری خودداری کند.
در سن شش سالگی، فرزند شما ممکن است فقط از روی ادب از کفشهای یکی از همکلاسیهایش تعریف کند یا ناگهان از گفتن این واقعیت به یکی از دوستانش که دیگر مثل او علاقهای به کارتون باب اسفنجی ندارد تردید کند. بدیهی است که مهم است بچهها همدلی را بیاموزند و از رنجاندن دیگران خودداری کنند. اما شما باید مطمئن شوید که فرزندتان تفاوت بین تحریف واقعیت از روی خیرخواهی مثل گفتن «ممنونم. خیلی دوستش دارم!» هنگامی که یک هدیهٔ تکراری دریافت میکند، یا گفتن «موهات قشنگ شده» به مادربزرگش که تازه از آرایشگاه آمده است و گفتن دروغی را که میتواند به کسی آسیب برساند یا هیچ هدفی جز خودستایی ندارد، میفهمد.
به خصوص در مورد دخترها مراقب دروغپردازییهایی باشید که فقط برای مهربان بودن گفته میشوند. دخترها غالباً این پیام را از دنیای اطرافشان میگیرند که خوب و مؤدب بودن در درجهٔ اول اهمیت است، حتی اگر به معنای صادق نبودن و صداقت نداشتن در مورد احساساتشان باشد. مطلب ۱۰ نکته برای داشتن دختری با اعتماد به نفس را ببینید.
دخترتان در تلاش برای خوشایند دیگران بودن، ممکن است احساسات شدید خود را پنهان کند و سکوت یا شبکهای از دروغهای زیبا را جایگزین آنها کند. برای این که بتواند عزت نفس و قدرت عاطفی پیدا کند، باید یاد بگیرد که برای واکنشها و نظرات خودش ارزش قائل شود و آنها را بدون سرزنش کردن خودش بیان کند. بنابراین اطمینان حاصل کنید که او میداند احساسات، ترجیح و انتخابهایش نه تنها معتبر هستند، بلکه ویژگیهایی هستند که او را به طرز دلچسبی از دیگران متمایز میکنند. به او کمک کنید تا راههایی برای بیان آنچه واقعاً احساس میکند، فکر میکند و میخواهد، پیدا کند و در عین حال از حق ذاتی دوستانش برای داشتن احساس متفاوت و دوست داشتن چیزهای متفاوت حمایت کند.
فریاد کمک
فرزند شما ممکن است به این دلیل دروغ بگوید که در مدرسه یا در زندگی اجتماعی خود دستپاچه و آشفته شده است و برای مقابله با فشارها به کمک نیاز دارد یا شاید به شدت از ناامید کردن شما بترسد. اگر گمان میکنید که او به خاطر یکی از این دلایل شما را فریب میدهد، گفتوگویی صمیمانه و صریح با او داشته باشید و ترغیبش کنید که در مورد اضطراب و نگرانیهایش صحبت کند.
شاید لازم باشد که انتظارات خود را کاهش دهید تا او بتواند در گامهای کوچکتر و قابل کنترلتر به موفقیت برسد که باعث افزایش اعتماد به نفسش میشود. برای مثال، به جای این که او را برای گرفتن نمرهٔ بالا در تمام درسها تحت فشار بگذارید، یک درس را انتخاب کنید و ابتدا روی آن کار کنید.
همچنین به فرزند خود اطمینان دهید که فارغ از این موضوع که چه بگوید یا چه کار کند، همیشه او را دوست خواهید داشت. اگر دروغ گفتن او مزمن شود، ممکن است مشکل عمیقتری در میان باشد. در آن صورت، یک مشاور کودک آگاه یا مشاور خانواده میتواند به او کمک کند تا به ریشهٔ این مشکل برسد.