چطور با کودک در مورد کم‌توانی صحبت کنید

چطور با کودک در مورد کم‌توانی صحبت کنید

کودک ان چه درکی از کم‌توانی دارند و چگونه با کودک خود در مورد کم‌توانی صحبت کنید؟ اگر اینها سؤال شما هم هست، در این مطلب با این‌که چگونه با کودک خود در مورد کم‌توانی و افراد داری کم‌توانی صحبت کنید و برخی پاسخ‌های ساده به سؤالات متداول بچه‌ها در مورد کم‌توانی آشنا شوید.

یک کودک چه درکی از کم‌توانی دارد

کودکان خردسال دو و سه ساله‌ ممکن است متوجه تمام کم‌توانی‌ها در افراد نشوند، مگر این‌که واضح باشد یا به آنها نشان داده شود. اما احتمالاً وقتی کسی از ویلچر استفاده می‌کند یا فقط یکی از اعضایی مثل دست یا پا را دارد، متوجه و کنجکاو می‌شوند که چرا این‌طور است؟ همچنین امکان دارد آنها خیلی ساده به آن شخص خیره شوند یا سؤالی بپرسند.

اما در چهار سالگی، وقتی کسی مانند بقیه صحبت نمی‌کند، راه نمی‌رود یا غذا نمی‌خورد کودکان متوجه می‌شوند و اغلب بدون فکر سؤالاتی می‌پرسند. آنها حتی ممکن است کنجکاو شوند که آیا کم‌توانی ممکن است برای خودشان اتفاق بیفتد یا خیر.

اگر فرزندتان قبلاً با فرد کم‌توانی برخورد نکرده است، از پنج سالگی به بعد و به احتمال زیاد در مقطعی از مدرسه برخورد خواهد داشت، زیرا کودکان دارای نیازهای ویژه گاهی در همان کلاس بچه‌های دیگر هم هستند. پس آماده باشید، کودک دبستانی کنجکاو شما احتمالاً سؤالات زیادی خواهد پرسید.

نحوۀ واکنش شما احتمالاً بر طرز فکر فرزندتان در مورد کم‌توانی و رفتار با دیگران در آینده تأثیر می‌گذارد. همچنین این فرصتی است تا گرایش به پذیرش دیگران را در فرزندتان تقویت کنید.

چگونه با کودکان در مورد کم‌توانی صحبت کنید

چگونگی پاسخ شما به اولین مشاهده‌های معصومانه و کنجکاوانه‌ٔ فرزندتان می‌تواند در نحوه‌ٔ تفکر او درباره‌ٔ کم‌توانی‌ها و رفتار با دیگران تأثیر بگذارد. چند نکته برای کمک به شما در صحبت درباره‌ٔ کم‌توانی با کودک به شکل زیر است:

به دنبال راهی برای باز کردن سر صحبت باشید: اولین باری که کودک دو تا چهار سالهٔ شما متوجه می‌شود شخصی کم‌توانی دارد، گفت‌وگویی را شروع کنید. می‌توانید بگویید: «می‌بینم که متوجه آدمی که متفاوت از توئه می‌شی. درست همون‌طور که ما رنگ موهای مختلفی داریم، بعضی آدم‌ها از یه نظرهای دیگه‌ای هم متفاوت هستن». سپس آنچه را که می‌دانید به زبان خیلی ساده و واضح مثلاً به او بگویید آن مرد یک عصای سفید دارد، زیرا نمی‌تواند ببیند یا این‌که آن زن از زبان اشاره استفاده می‌کند، زیرا نمی‌تواند بشنود. نکتهٔ مهم این است که بگذارید بچه‌ها بدانند صحبت کردن در این موارد ایرادی ندارد!

به کنجکاوی فرزند خود پاسخ دهید: در مورد بچه‌های بزرگ‌تر اگر متوجه شدید فرزندتان به کسی خیره شده است پیش‌قدم شوید و کمی واضح‌تر صحبت کنید. مثلاً می‌توانید بگویید: «فکر کنم اون دختری رو که راه رفتن براش از تو سخت‌تره، دیدی. اون بیماری‌ای داره که باعث می‌شه ماهیچه‌های بدنش کمی متفاوت کار کنن».

پاسخ‌‌های ساده بدهید: به سؤالاتشان پاسخ‌های طولانی و خسته‌کننده ندهید. تا آنجا که ممکن است مستقیم و سرراست پاسخ دهید. به عنوان مثال، برای پاسخ به سؤالی درباره‌ٔ شخصی که روی ویلچر قرار دارد این پاسخ طبیعی را پیشنهاد می‌دهیم: «فکرمی‌کنم که ممکنه از ناحیهٔ پاها مشکل داشته باشه و نمی‌تونه راه بره.» و اگر جواب سؤالی را که کودکتان شما مطرح کرده است نمی‌دانید، همین را بگویید؛ یعنی بگویید: «نمی‌دونم». تا در اولین فرصت در موردش مطالعه و جواب درست را پیدا کنید. همچنین می‌توانید با هم این کار را بکنید، قرار نیست والدین همه چیز را از ابتدا بدانند.

یادتان باشد که فرزند شما در حال گوش دادن است: مراقب نحوه‌ٔ توصیف خود از افراد کم‌توان باشید. از اصطلاحات قدیمی و نامناسب و نابجایی مانند افلیج، عقب‌مانده و عقب‌افتاده خودداری کنید، این کار به خصوص در مورد کودکان کم‌توان مهم است، یعنی کودک را از شرایط و عارضه‌ای که با آن مبتلاست جدا کنید. مثلاً حتی به جای «بچه‌ٔ اتیسمی» بگویید «بچه‌ای که دارای اتیسم است»، یا «کودکی که اتیسم دارد». همچنین، از اشاره به کودکان بدون کم‌توانی به عنوان طبیعی و «نرمال» خودداری کنید، زیرا این امر به معنای ناهنجاری یا نقص در دیگران است.

نیازی نیست فرار کنید: هنگامی که شما و فرزندتان با فردی دارای کم‌توانی برخورد می‌کنید، نیازی به گفتن «زل نزن»، «خیره نشو» یا «بیا بریم» به فرزندتان نیست. افراد کم‌توان ممکن است احساس کنند توسط کسانی که از آنها دوری می‌کنند، برچسب می‌خورند و ممکن است کودکتان این برداشت را داشته باشد که نمی‌تواند از شما سؤالی در این مورد بپرسد. در عوض، به سادگی نحوه‌ٔ راه رفتن یا برقراری ارتباط فرد به روشی دیگر را توصیف کنید.

آگاه شدن و حساسیت را یاد بدهید: اگر فرزند برگ‌ترتان شروع به پرسیدن جزئیات بیشتر کرد، کمکش کنید پاسخ سؤالاتش را پیدا کند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد یک ناتوانی خاص، با هم به اینترنت مراجعه کنید. اطمینان حاصل کنید که نه تنها به آنچه افراد کم‌توان نمی‌توانند انجام دهند، بلکه به آنچه می‌توانند انجام دهند هم اشاره می‌کنید. بچه‌ها باید یاد بگیرند که فقط به این دلیل که یک کودک از نظر جسمی دچار ناتوانی است، به این معنا نیست که او دارای اختلال ذهنی است. بچه‌های دچار کم‌توانی می‌فهمند در اطرافشان چه می‌گذرد.

روی همسانی‌ها تأکید کنید: شاید بچه‌ای از نظر فیزیکی یا روانی کم‌توان باشد، اما او هنوز یک بچه است. به اشتراک‌های یک همبازی یا کودک همسایه‌ٔ دارای کم‌توانی با کودک خود اشاره کنید، مانند همسن بودن، کتاب یا بازی محبوب مشترک آنها، یا اگر خودتان کودک کم‌توانی دارید، می‌توانید موضوع را به این شکل برای کودکان دیگر توضیح دهید: «ویدا مثل شماست. اون دوست داره نقاشی بکشه و کارتون تماشا کنه و کارهای کودکانه‌ٔ دیگه‌ای انجام بده، اما نمی‌تونه کارها رو به همون روش شما انجام بده. مثلاً، یه صندلی چرخ‌دار برای اون جایگزین راه رفتن می‌شه تا بتونه حرکت کنه».

احترام را بیاموزید: اگر می‌شنوید که کودک دو تا چهار سالهٔ شما از شخص کم‌توان با عنوان «خنگ» یاد می‌کند یا می‌گوید که او «خنده‌دار» راه می‌رود یا صحبت می‌کند، چنین تمسخرهایی را منع کنید. توضیح دهید که این کلمات چقدر آسیب‌زننده است و اشاره کنید که ظاهر یا رفتار متفاوت، هیچ‌کس را خنگ نمی‌کند.

از فرزندتان بپرسید آیا سؤالی دارد: در مورد کودکان بزرگ‌تر پنج سال به بالا، اگر فرد کم‌توان را می‌شناسید، خودتان از او بپرسید یا اجازه دهید فرزندتان خودش بپرسد. برخی والدین کودکان کم‌توان معتقدند بچه‌ها و والدین می‌توانند هر چیزی را که می‌خواهند بپرسند و این بهتر از زل زدن و نگاه‌های خیره به فرزندشان است.

لحنی منطقی و خونسرد داشته باشید: از نشان دادن احساسات بیش از حد و بیان جزئیات غیرضروری خودداری کنید. در پاسخ به سؤال کودکتان در مورد شخصی که روی ویلچر می‌نشیند، کافی است بگویید: «حدس می‌زنم پاهاش یه مشکلی دارن». بگذارید بداند برخی از مردم، افراد کم‌توان‌تری هستند که روی ویلچر نشسته‌اند و نه ویلچری که یک انسان روی آن نشسته است!

اجازۀ شوخی یا قلدری را ندهید: بچه‌های دارای نیازهای خاص بیشتر مورد آزار و اذیت و قلدری قرار می‌گیرند. اگر می‌شنوید که فرزند دبستانی شما یا دوستانش از بچه یا بزرگسال دیگری به عنوان «کودن» یا «عقب‌افتاده» یاد می‌کنند، توضیح دهید که چقدر این کلمات دردآور هستند. به او بیاموزید که وقتی احساسات بچۀ دیگری را جریحه‌دار کرده، لازم است عذرخواهی کند.

پذیرش را با تعامل با افراد دارای کم‌توانی الگوسازی کنید: در زمین بازی، پارک یا مدرسه به آنها سلام کنید. برنامه‌های تلویزیونی را که شامل شخصیت‌های دارای کم‌توانی هستند تماشا کنید. همچنین نسبت به گنجاندن بچه‌های دارای نیازهای ویژه در کلاس درس دیگر بچه‌ها پذیرا باشید. شاید بد نباشد کودکتان را در مدرسه‌ای که بچه‌های کم‌توان را نیز می‌پذیرد ثبت‌نام کنید. ممکن است از این بترسید که این بچه‌ها توجه بیش از حدی از معلم می‌طلبند و در نتیجه فرزندتان از توجه کافی او محروم می‌شود. اما فرزند شما نیز احتمالاً از این ترتیب سود خواهد برد. به عنوان مثال، هنگامی که بتواند در انجام تکالیف به بچۀ دیگری کمک کند یا ویلچر همکلاسی خود را هل دهد، مهربانی و بلوغ خود را نشان می‌دهد و مهم‌تر از همه، احتمالاً یک دوست جدید پیدا خواهد کرد.

به کودکتان کمک کنید تا با کودکانی که کم‌توانی دارند دوست شود: قرارهای دوستانه‌ای با آنها ترتیب دهید یا یک گروه بازی یا مدرسه‌ٔ پیش‌دبستانی پیدا کنید که شامل کودکان دارای کم‌توانی باشد.

نگاهی تازه‌ به کتاب و کلکسیون رسانه‌های کودک خود بیندازید: اگر شخصیت‌های دارای کم‌توانی در کتاب‌هایش وجود ندارد یا اگر رفتار و تلقی از شخصیت‌های دارای کم‌توانی در آنها ناخوشایند به نظر می‌رسد، موارد و مطالب تازه‌ای به آنها اضافه کنید.

پاسخ به سؤالاتی که کودکتان در مورد کم‌توانی دارد

برخی از سؤال‌هایی که کودکان دو تا چهار سال ممکن است در مورد کم‌توانی از شما بپرسند و جواب‌هایی که می‌توانید بدهید اینهاست:

«من هم این‌جوری می‌شم؟»

به او بگویید که بیشتر افراد کم‌توان با آن به دنیا می‌آیند و این‌که شما با ایجاد قوانینی درباره‌ٔ استفاده از کلاه ایمنی دوچرخه و عبور بااحتیاط از خیابان، تمام تلاش خود را می‌کنید تا از آسیب‌دیدگی که می‌تواند او را دچار ناتوانی کند، در امان نگه دارید.

«چرا اون مثل ما حرف نمی‌زنه؟»

اگر جواب و علت این سؤال را می‌دانید یا می‌توانید حدس بزنید، با کلمات ساده‌ای که کودکتان درک می‌کند به او بگویید: «اون کمی با عضلاتی که صحبت کردن رو آسون می‌کنه مشکل داره» و فکر هم نکنید کودکتان اینها را متوجه نمی‌شود.

«چرا پاهاش راه نمی‌ره؟»

ساده بگویید: «اون ممکنه تصادفی کرده باشد که به پاهاش آسیب رسونده. به همین دلیله که با یه صندلی چرخ‌دار جابه‌جا می‌شه».

«اون از من خوشش میاد؟»

کودکان چهار ساله واقعاً شروع به نگرانی در مورد این‌که چه کسی آنها را دوست دارد و چه کسی دوست ندارد می‌کنند. اگر یک کودک مثلاً اتیسم دارد و تعامل زیادی با دیگران ندارد، کودک شما ممکن است تعجب کند که چرا این‌طور است و حتی آن را به خودش بگیرد. شما می‌توانید به او بگویید: «بله، اون تو رو دوست داره، اما نمی‌دونه چطور بهت بگه». سپس کودک خود را تشویق کنید از کودک دارای اتیسم بپرسد که آیا می‌خواهد در یک بازی شرکت کند یا از راه‌های دیگر با او تعامل داشته باشد یا نه.

«اون عقب‌افتاده‌ است؟»

به فرزند خود بگویید که «عقب‌افتاده» کلمۀ مؤدبانه‌ای نیست و بگویید: «مغز اون متفاوت کار می‌کنه، برای همین صحبت کردن و یادگیری براش از تو سخت‌تره. اما جز این، اون هم مثل بقیه است».

«چرا این‌طوری می‌کنه؟»

دربارۀ این‌که افراد کم‌توان در زمینه‌های متفاوتی مشکل دارند، صحبت کنید. به عنوان مثال، به فرزند خود بگویید که برای یک کودک دارای اتیسم چقدر سخت است که با دیگران ارتباط برقرار کند و این چقدر می‌تواند کلافه‌کننده باشد. برخی از بچه‌های کم‌توان نه به دلیل بد بودن بلکه به دلیل این‌که نمی‌توانند افکار و احساسات خود را منتقل کنند، الم‌شنگه به پا می‌کنند.

«چرا اون مدرسۀ ما نمیاد؟»

توضیح دهید که برخی از بچه‌ها باید به مدرسه‌ای بروند که بتواند در خواندن، نوشتن، راه رفتن، صحبت کردن یا بازی با دیگران کمک بیشتری به آنها بکند.

«چرا این‌جوری شده؟»

در جواب این سؤال به بچه‌های دبستانی می‌توانید با لحن منطقی و خونسرد توضیح دهید که برخی از افراد با کم‌توانی متولد می‌شوند و برخی دیگر آسیب می‌بینند یا بیمار و سپس دچار کم‌توانی می‌شوند. اگر فرزندتان در مورد بیمار شدن خودش پرسید، توضیح بدهید که این بیماری‌ها با مریض شدن معمول کودکان مثل سرماخوردگی‌های ساده فرق دارد.

حالا کمی فکر کنیم. سؤالات کودک ما چیست؟ ما چه راهکارهایی برای صحبت دربارهٔ افراد و کودکان کم‌توان با فرزندمان داریم؟ اصلاً کودکان ما افراد کم‌توان را در خیابان‌های شهرمان می‌بینند؟ از کجا باید شروع کنیم؟

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

مقاله مرتبط