تجربیات والدین: گذشتن از سد کلمهٔ «نه!»
وقتی کودک نوپایتان به سن و مرحلهای میرسد که عاشق گفتن بیحد و حساب کلمهٔ «نه» و مخالفت کردن میشود، ممکن است احساس کنید که با سر به یک دیوار آجری برخورد کردهاید! اما شما به هیچ جا غیر از یکی از مراحل رشد کودکتان برخورد نکردهاید و رشد کردن هم درد دارد، هم با اضطراب، نگرانی و تغییر همراه است. در این مطلب میتوانید با ترفندهایی آشنا شوید که والدینی مثل شما در مورد چگونگی گذشتن از سد کلمهٔ «نه» و ترغیب کودک به انجام کاری که میخواهند به کار بردهاند.
با شوخطبعی پاسخ دهید
جای تعجب نیست اگر بچۀ دو سال و نیمهتان همیشه با شما همکاری نمیکند. برای مثال، ممکن است از او بخواهید که برای غذا خوردن بنشیند و او بگوید: «نه!» و به جایش شروع به خندیدن و رقصیدن کند. گاهی اوقات چنین رفتاری از سوی کودکان میتواند والدین را دیوانه کند. در چنین صورتی بهتر است سعی کنید با خنده جواب دهید و مثلاً چیزی شبیه این بگویید: «اونجا چه خبره، پاهات وقت ندارن؟ پس به باسنت بگو درست روی صندلی بشینه!» این باعث میشود او به خنده بیفتد و میل نافرمانی لحظهایاش از بین برود.
گاهی وقتها هم ممکن است از کودکتان بخواهید که کفشها و لباسهای کثیفش را جمع کند و او بگوید: «نه»! در چنین وقتهایی بهتر است به جای پافشاری، ترانهای کودکانه در مورد تمیز کردن بخوانید و در اوج ناباوری ببینید که او فوراً شروع به انجام کاری کند که شما گفتهاید. یا مثلاً سعی کنید با آواز خواندن و رقصیدن کاری را که میخواهید انجام دهید به او نشان دهید تا او هم به تقلید از شما آن را انجام دهد.
یکی از روشهای دیگر این است که وقتی کودکتان شروع به «نه» گفتن به همه چیز میکند توجه بیشتری به او بکنید و این کار را به شکل خندهداری انجام دهید. به عنوان مثال، زنجیرهای از سؤالات از او بپرسید که هر کدام مسخرهتر از قبلی است و او میتواند به آنها پاسخ «نه» بدهد، مثل اینها: «میخوای کلم بروکلی رو با سس خردل بخوری؟ نه! میخواهی کرۀ بادومزمینی رو با خیارشور بخوری؟ نه!» او بالاخره شروع به خندیدن میکند و شما کاری را که همین چند لحظه پیش به آن پاسخ «نه» داده بود، در حینی انجام دهید که دیگر در موضع مخالفت با شما نیست.
وظایف را به بازی تبدیل کنید
برای غلبه بر کلهشقی کودک سعی کنید کاری که باید انجام شود سرگرمکنندهتر به نظر برسد. به عنوان مثال، اگر رفتن به دستشویی قبل از بیرون رفتن، یک نبرد بیپایان در خانۀ شماست، میتوانید با ایجاد یک بازی به این شکل که او را به شکل هواپیمایی درآورید و روی دستهایتان تا توالت «پرواز» دهید و وقتی به توالت برسید، خواهید دید که او در حال خندیدن است و آنقدر سرگرم شده که خودش بدون مخالفت مایل به دستشویی کردن است.
به همین شیوه میتوان مسواک زدن کودکان را نیز به یک بازی بدل کرد. چند تا از این بازیها که برای راضی کردن کودکان جواب داده، به این ترتیب است: ترانۀ کودکانهای دربارۀ مسواک زدن کودکان نوپا برایش بخوانید، خودتان جلوی او مسواک بزنید، بدون اینکه از او بخواهید این کار را انجام دهد یا اجازه دهید خودش مسواک بزند که شاید برایش ترکیبی جادویی از الگوسازی بزرگسالان و جذابیت کارهای ممنوع است و دیگری دادن یک خمیردندان کودک بدون فلوراید به کودک است که مزه و طعم خوبی دارد و بلعیدن آن ایرادی ندارد.
گزینههای محدودی ارائه دهید
ترفند ارائهٔ گزینههایی در محدودهٔ مشخص هم یک راه خوب است. مثلاً، اگر کودک شما بگوید گرسنه است، میتوانید به او بگویید: «بیا میوه بخور. دوست داری موز بخوری یا انگور؟» به این ترتیب اوست که انتخاب میکند و هر دو انتخاب، گزینههای سالمی به جای پفک و شکلات هستند.
یا اگر موضوع سر حمام کردن است، به کودک بگویید که حق انتخاب دارد. به این شکل که میتواند حمام کند و بعد با اسباببازیهایش بازی کند یا به رختخواب برود و بخوابد. مطمئناً هر بار حمام را انتخاب میکند، چون گاهی چارهٔ کار این است که به او حق انتخاب از میان گزینههایی را بدهید که برایتان قابلقبول است، اما در هر صورت او باید بتواند حق انتخاب هم داشته باشد.
یک روش خوب دیگر برای حق انتخاب مثلاً برای ترغیب کودک نوپا به مسواک زدن این است که دو مسواک برایش بخرید. در این حالت انتخاب این است که میخواهد از کدام مسواک استفاده کند؟ این ترفند قطعاً جواب میدهد و کودکتان بالاخره مسواک میزند.
همه چیز را هم به سؤال تبدیل نکنید
برخی والدین نیز معتقدند که زیاد حق انتخاب دادن به کودکان نوپا به آنها اجازه میدهد تا استقلال خود را در جای غلطی تصریح کنند، پس فقط وقتی مسائل را به صورت سؤال بیان میکنند که واقعاً مایل باشند که کودک حق انتخاب داشته باشد. به عنوان مثال، شما میتوانید همه چیز را هم به سؤال تبدیل نکنید و در نتیجه بهطورکلی از دریافت پاسخ منفی از کودک خودداری کنید.
مثلاً وقتی زمان حمام است، از او نپرسید که آیا میخواهد حمام کند یا نه، به جایش خیلی ساده او را به سمت حمام هدایت کنید یا برای غذا خوردن، گزینهای برای انتخاب نگذارید، یعنی غذا را روی بگذارید و اگر آن را نخورد، در وعدهٔ غذایی بعدی غذای جدیدی برای امتحان کردن به او بدهید.
توجه کامل کودک را جلب کنید
وقتی از کودک سه سالهٔ خود میخواهید کاری مثل لباس پوشیدن یا جمع کردن اسباببازیها را انجام دهد، دستهایتان را روی دستهای او بگذارید و مستقیماً به چشمهایش نگاه کنید و بعد از او بخواهید آن کار را انجام دهد. با این روش او میفهمد که شما جدیتر از دیگر مواقع هستید، پس واقعاً توجه و همکاری او را برمیانگیزد. هرچند کودکان با یکدیگر متفاوتند و این روش ممکن است در مورد کودک شما جواب ندهد.
از حس استقلالش سود ببرید
چند ماه پیش ممکن بود اگر به کودکتان میگفتید: «مامان یا بابا میخواد اسباببازیها رو جمع کنه، میشه لطفاً به من کمک کنی؟» او با خوشحالی پاسخ میداد. اما الان که احساس استقلال میکند و میخواهد به همه چیز «نه» بگوید، بهتر است به جایش بگویید: «به مامان یا بابا نشون بده که تو میتونی این کار رو خودت به تنهایی انجام بدی». احتمالاً تا الان فهمیدهاید که این ترفند به قدر کافی خوب جواب میدهد!
نوبتی بودن را هم امتحان کنید
کودکان دو ساله میخواهند هر کاری را خودشان انجام دهند. اما همهٔ رفتارهای این کوچولوهای مستقل وقتی تبدیل به بازی و از روی شناخت باشد دیگر خستهکننده نخواهد بود. به عنوان مثال، وقتی از کودکتان میخواهید تا کاری مثل بیرون آمدن از صندلی ماشین انجام دهد بعد از اینکه کمربندش را باز کردید ولی او همچنان خشکش زده است، میتوانید برای انجام این کار به او مدتی کوتاهی فرصت بدهید و بعد اگر او با سرعت کافی حرکت نکرد، به او بگویید که الان نوبت اوست، اما اگر این کار را نکند، نوبت شما خواهد بود.
اگر بازهم حرکت نکند، شروع به شمارش تا ۱۰ کنید تا بداند که زمانش در حال اتمام است. بعضی وقتها برای جالبتر شدن آن، وقتی به عددهای آخر میرسید شمارش را تندتر کنسد یا به او بگویید که آخرین بار طی هشت ثانیه این کار را کرد تا تشویق شود که رکورد قبلی خود را بشکند. اگر هنوز کارش را تمام نکرده باشد، به او بگویید دیگر نوبت شماست و به سمت او حرکت کنید. معمولاً این حرکت شما کافی است تا کارش را تمام کند.
موضوع را به شکل متفاوتی بیان کنید
یک راه دیگر بیان موضوع مورد نظر به شکلی متفاوت در راستای علایق کودک است. مثلاً، وقتی کودکتان به شما «نه» میگوید، سعی کنید آنچه را که گفتهاید، به شکل دیگری بیان کنید که باعث شود کار بهتری به نظر بیاید و در نتیجه او پاسخ مثبت دهد.
به عنوان مثال، اگر کودک شما عاشق جارو کشیدن است و شما از او درخواست کردهاید که اسباببازیهایش را جمع کند و او در جواب گفته است: «نه!» میتوانید بگویید: «خب، میخوای جارو بکشی؟» بعد مطمئناً او پاسخ خواهد داد: «آره!» و سپس شما خواهید گفت: «پس اول باید اسباببازیهات رو جمع کنی تا بتونی جارو کنی.»
بگذارید بروید
اگر کودکتان تازه عادت «نه» گفتن را پیدا کرده است و در آن خیلی هم مهارت دارد. وقتی به عوض کردن پوشکش یا غذا خوردن یا لباس پوشیدن یا هر چیز دیگری «نه» میگوید، شما فقط بگویید: «باشه، پس مامان میره ظرفها رو بشوره» و اتاق را ترک کنید. احتمالاً بیشتر از پنج ثانیه طول نمیکشد که از پشت صدایتان میزند و دیگر آماده است تا کاری را که لازم است و از او خواستهاید انجام دهید.
از روانشناسی معکوس استفاده کنید
گاهی هم وقتی از کودکتان «نه» میشنوید، میتوانید از روانشناسی معکوس استفاده کنید که ظاهراً همیشه جواب میدهد. به عنوان مثال، بعد از شنیدن «نه»، فقط به او بگویید: «خب باشه، من این کار رو خودم تنها انجام میدم.» و اگر از همیشه بگذریم، به احتمال زیاد در ۹۰ درصد مواقع، آن میل مفرطش به استقلال به جوش میآید و به میان حرفتان میپرد و میگوید: «نه، من خودم انجامش میدم» و همان کاری را میکند که خواسته بودید.
اولویتبندی کنید
مرحلهٔ «نه» گفتن بسیار مهم است، چون برای یک کودک نوپا این به معنای تعریف مرزهایش است. به عنوان مثال، او میخواهد کشف کند که والدین من کجا تمام میشوند و از کجا من شروع میشوم؟ من چقدر حق انتخاب دارم و «نههای» من چقدر قدرت دارند؟ ایجاد تعادل واقعاً سخت است، اما در نظر گرفتن علت این نه گفتنها به شما کمک میکند تا برای مواردی که واقعاً مهم نیست کوتاه بیاید.
خیلی از موارد به خاطر نیاز شما به برنامهریزیهاست. مثلاً، اگر شما بگویید وقت عوض کردن پوشک است و او بگوید نه، بد نیست بگذارید در پوشک کثیف بماند. به هر حال، کثیفی برای اوست و او خوب میداند که در پوشکش چه خبر است. وقتی زمانش برسد خودش از شما میخواهد که آن را عوض کنید. کودک شما یک انسان کوچک در حال رشد است، پس وقتی مسئلهٔ او تنها امتناع و سرپیچی آشکار نیست، بهتر است کمی بیخیال باشید و شانههایتان را بالا بیندازید، چون چه لزومی دارد عوض کردن پوشکش را درست همان لحظهای که شما گفتهاید انجام دهید؟ پس گاهی هم به نه گفتن فرزندتان احترام بگذارید، مگر اینکه بدانید یک «نه» غیرقابل توجیه و بیدلیل مثل نه گفتن برای چشیدن طعم نافرمانی باشد.
کمک کنید با آموزش یاد بگیرد
ممکن است کودک سه سالهٔ شما هم برادر کوچک یا دوستش را به انجام کارهایی تحریک کند که میداند نباید انجام دهد و وقتی به او میگویید این کار را نکند هم به حرف شما گوش نمیکند. بیایید این بار این ترفند را امتحان کنید؛ وقتی آنها کاری مثل بالا رفتن روی میز آشپزخانه یا پریدن روی تخت شما را انجام میدهند، به او بگویید: «میتونی به برادر کوچیکت نشان بدی که بالا رفتن از چه چیزهایی توی خونه درسته؟» یا «من از تو میخوام که قوانین مربوط به پریدن روی مبلمان رو به برادرت بگی.» با این کار، او افتخار میکند که پسر بزرگی است که قوانین خانه را میداند و ماجرا تمام است!
مطلب معضلات تربیت کودک و راهکارها را ببینید.