چهار داستان آموزنده از والدینی که کودکانشان شبادراری داشتند
میلیونها کودک پنج ساله و بزرگتر در سراسر دنیا همچنان رختخواب خود را خیس میکنند. اگر پدر یا مادر یکی از این بچهها و هر شب یا صبح در حال انداختن ملافهها به داخل ماشین لباسشویی، با چشمهای خوابآلود و کلافه هستید، این را بدانید که شما تنها نیستید! در این مطلب با داستان چهار مادر که تجربهٔ خود را در این مورد که چه راهکاری برای رفع شبادراری جواب میدهد، چه چیزی مفید نیست و کارهای متفاوتی که انجام دادهاند، آشنا شوید.
دخترم شبادراری را از من به ارث برد
یاد دان استفاده از لگن به دخترم ساده نبود. او سرسخت است و میخواهد کارها را به میل خودش انجام دهد. اما وقتی سه ساله شد، مسئلهٔ خشکی روزانه حل شده بود. وقتی به خیس کردن رختخواب در شب ادامه داد، من تعجب نکردم، زیرا خودم هم یک رختخواب خیسکن بودم.
تجربهٔ کودکی من: من خاطراتی از مادرم دارم که شبها برای تشویق من به خوابیدن روی شکم، یک تکه چوب را به پشتم میچسباند. این کار به نوعی قرار بود من را از خیس کردن تخت بازدارد! او سعی کرد مثبتاندیش باشد و برای تشویق من به خشک ماندن پاداشهایی مانند جدول ستارهای ایجاد کرد. مادرم مرا تنبیه نکرد، اما به یاد دارم که جدولها فقط حالم را بدتر میکردند، زیرا میدانستم نمیتوانم جلویش را بگیرم.
راهحل پزشک: من برای دخترم سیستم پاداشدهی را امتحان نکردم. ما از پزشکمان مشورت گرفتیم که گفت عبور از مرحلهٔ خیس کردن رختخواب به بلوغ مغز ارتباط دارد و «برخورد سهلگیرانه» را تشویق کرد.
فشار اجتماعی: دختر من در هفت سالگی هنوز تخت را خیس میکرد، اما کمتر اتفاق میافتاد. ولی کمکم خوابیدن در خانهٔ دیگران به یک مسئله تبدیل شد. از پوشیدن شورت آموزشی یکبارمصرف یا پوشک شورتی هم خجالت میکشید. من یادش دادم شورت آموزشی را در دستشویی عوض کند و شورت خیس در کیفش بگذارد و به خانه بیاورد. اتفاقات شبادراری به مرور کاهش یافت و در هشت یا 9 سالگی دیگر قطع شدند.
بهترین توصیهٔ من: در مورد شبادراری مطالعه کنید! وقتی میفهمید خشکی شبانه به بلوغ بدن و بزرگ شدن ارتباط دارد، کمتر کلافه خواهید شد و این به کودکتان نیز کمک میکند. تنبیه، یا حتی پاداش دادن، فقط باعث استرس بچهها میشود.
در مورد علل شبادراری در کودکان مطالعه کنید.
با آن کنار آمدم
دختر من در حدود دو سالگی استفاده از توالت را یاد گرفت. او بلافاصله به آن عادت کرد و آنقدر راحت و سریع به لباس زیر دخترهای بزرگ علاقهمند شد که فکر نمیکردم کنار گذاشتن پوشک شبانه چندان طول بکشد. در حقیقت، وقتی حدود سه سال داشت، برای مدتی تمام شب را خشک میماند. سپس، ناگهان شروع به خیس کردن رختخواب کرد و ما که اولش فکر میکردیم خوشاقبالیم حالا یک دردسر شبانه داشتیم.
روتین: الگویی ظاهر شد. او خیس از خواب بیدار میشد، به اتاق خواب ما میآمد و بیدارم میکرد. من کمکش میکردم تا خود را تمیز و لباسهایش را عوض کند و به جای اینکه نیمهشب ملافهها را عوض کنم، او را به تخت خودمان راه میدادم. تمیزکاری در صبح و بعد از صبحانه راحتتر بود. این وضعیت یک سال ادامه داشت و البته که یک کاور بیصدا زیر ملافه گذاشته بودم تا از نشت رطوبت به تشک جلوگیری شود.
وقتی کوچکتر بود، بیدار میشد، خودش لباسش را عوض میکرد و به تخت ما میآمد. حالا که شش سال دارد لباسش را عوض میکند و کیسه خوابش را که جایگزین تخت ما شده است باز میکند. حالا چند روز پشت سر هم را بدون خیس کردن تخت گذرانده است. پزشک متخصص اطفال گفت که دورههای متوالی خشک ماندن به این معنی است که ما احتمالاً به پایان آن نزدیک شدهایم.
جنبهٔ احساسی: ما همیشه فرض کردهایم این یک مرحلهٔ گذراست که او پشت سر خواهد گذاشت. این مشکل را هیچوقت با دختر دیگرمان که 10 ساله است و پسر 12 سالهمان نداشتیم و واضح است که دختر کوچک از نظر فیزیکی یا روحی هیچ مشکلی ندارد. او شخصیتی سرزنده دارد و به ندرت بیمار بوده است. او هرگز از آن احساس خجالت نکرد، اما با این حال، هرگز شب در خانهٔ کسی نمانده است.
شاید به نظر برسد که من تمام مدت در این مورد خونسرد بودهام، اما اینطور نیست. من بدخلق و خسته میشدم و او درحالیکه من شلوار خشک را از کشو بیرون میکشیدم و روی تشک جوش شیرین میپاشیدم و ملافههای خیس را در ماشین میانداختم، میایستاد و با خنده به من نگاه میکرد.
بهترین توصیهٔ من: سه سری کامل ملافه داشته باشید تا اگر نتوانید وسایل را برای شب بعد بشویید و آماده کنید، ذخیره داشته باشید. این ماجرا را بپذیرید. وجه مثبتش برای من این بود که بیشتر از آنچه انتظار داشتم فرصت بغل کردن و دراز کشیدن پیش بچهام را داشتهام. دیگر چه میشود کرد!
دربارهٔ محافظت از تشک و شستن ملافههای شبادراری بدانید.
بچهٔ 12 سالهام هنوز تخت را خیس میکند
من میدانستم که آموزش خشکی روزانه و شبانه دو چیز متفاوت است، برای همین وقتی پسرم بعد از سه سالگی هنوز خیس بیدار میشد، غافلگیر نشدم. اما وقتی در پنج سالگی هنوز پوشک شورتی را خیس میکرد، از پزشکش در این باره سؤال کردم. او گفت این کاملاً نرمال است و برای بعضی از بچهها بیشتر طول میکشد. او کاملاً روشن کرد که این فرایندی بیولوژیکی است که ما هیچ کنترلی روی آن نداریم. همچنین به من اطمینان داد که پسرم سالم و نرمال است.
هرچه پسرم بزرگتر میشود، دورههای خشکی دارد که باعث میشود فکر کنیم کارمان تمام شده است، اما بعد یک روز خیس از خواب بیدار میشود. بنابراین، جشن گرفتن را تا وقتی حداقل دو ماه را بدون خیس شدن بگذراند که هنوز اتفاق نیفتاده است عقب انداختهام.
جنبهٔ احساسی: خوشحالم که بگویم من هرگز عصبانی نشدهام، اما وقتی کوچکتر بود، مواردی بود که فکر میکنم او متوجه ناامیدی من شد. من با خودم عهد کرده بودم که همیشه به پسرم اطمینان خاطر بدهم که او هیچ مشکلی ندارد و تقصیر او نیست، اما صدها بار تعویض ملافهها و تمیز کردن تشک تأثیر خود را میگذارد.
چه روشهایی فایده نداشت: من همهٔ راهها را امتحان کردم، از جمله بیدار کردن شبانه برای دستشویی رفتن و استفاده از لباس زیر دارای حسگر. این به اصطلاح راهحلها کاری جز خالی کردن کیف پول ما، ایجاد استرس اضافی و محروم کردن ما از خواب انجام نداد. الان که به گذشته نگاه میکنم، فقط باید میگذاشتیم او در شورت آموزشی بماند. این کار میتوانست زندگی ما را خیلی راحتتر کند.
من این را الان میدانم که وقتی به نظر میرسد محصولی یا تاکتیک یا استراتژی خاصی کارساز است، اتفاقی و تصادف است و کودک شما شبادراری را خودبهخود متوقف میکند. واقعاً زمان تنها چاره است. حالا که 12 سال دارد، شبها پد میپوشد. او عمدتاً خشک است، اما هرازگاهی حوادثی پیش میآید.
راهکارهای مخصوص شبهای دور از خانه: اگر قرار باشد شب را در خانهٔ یک دوست بگذراند یا به اردویی برود، گاهی اوقات دسموپرسین که داروی تجویزی پزشکش برای کاهش تولید ادرار در شب است مصرف میکند. این راهحلی صد درصدی نیست، اما احتمال خشک ماندن او را افزایش میدهد.
وقتی کوچکتر بود و در خانه یکی از دوستانش میخوابید، من به طور خصوصی مادر آن دوست را در جریان میگذاشتم و درحالیکه بقیهٔ پسرها جلوی همدیگر لباس خواب میپوشیدند، او میگفت «من دوست دارم وقتی لباس عوض میکنم حریم خصوصی داشته باشم» و سپس به دستشویی میرفت تا پوشک شورتی یا شورت آموزشی خود را بپوشد. چند تا از دوستانش او را در مورد نیاز به حریم خصوصی مسخره کردند، اما او فکر میکرد این بهتر از آن است که به خاطر پوشیدن شورت آموزشی مورد تمسخر قرار گیرد.
بهترین توصیهٔ من: پسرم میگفت: «خیس کردن رختخواب باعث میشه احساس کنم یه بچهٔ کوچیکم» و من همیشه پاسخ میدادم «تو کاملاً نرمال هستی و این اتفاق خیلی بیشتر از چیزی که مردم فکر میکنن شایعه. شرط میبندم بعضی از دوستهای تو دقیقاً همین مسئله رو دارن. بدنت وقتی آماده باشه دیگه رختخواب رو خیس نمیکنه».
کلماتی را که به کودک میگویید با دقت انتخاب کنید. من همیشه از «بدن تو» به جای «تو» استفاده میکنم، زیرا «تو» باعث میشود اینطور به نظر برسد این چیزی است که او میتواند کنترل کند و نمیکند.
در مورد شبادرای طبیعی و شبادراری غیرطبیعی بدانید.
بگذارید طبیعت مسیر خود را طی کند
آموزش خشک ماندن به پسرمان کار چندان سختی نبود. او در تابستان سه ساله شد، که کار ما را به خاطر پوشیدن لباس کمتر راحتتر کرد و در پایان تابستان کار آموزش استفاده از لگن تمام شد. من فکر میکردم خشکی شب به زودی اتفاق خواهد افتاد. اما دو تا سه شب در هفته خیس از خواب بیدار میشد. پسرم گفت: «عرق کرده». اول باور کردیم، اما بعد فهمیدیم، نمیتواند اینطور باشد.
چه روشهایی فایده نداشت: ما هرگز بابت خیس کردن رختخواب به او غر نزدیم و هرگز فکر نکردیم که او نافرمان یا لجباز است. ما حدس زدیم که عمیق میخوابد. اما در ابتدا از خرید پوشک شورتی امتناع کردم، چون فکر کردم این فقط باعث تأخیر در آموزش خشک ماندن و هزینهٔ بیشتر میشود. شب بیدار میشدم و وقتی خیس بود، لباسش را عوض میکردم. سپس خواهر کوچکش متولد شد. من شبها دو سه بار برای شیر دادن از خواب بلند میشدم و نمیتوانستم از پس تعویض ملافه و پیژامه هم بربیایم، پس تسلیم شدم و پوشک شورتی را خریدم.
قبل از اینکه این شورتها را بخریم با خودم فکر میکردم ممکن است خیس کردن خودش آنقدر برایش ناخوشایند باشد که باعث شود جلوی آن را بگیرد، اما این اتفاق نیفتاد. مرطوب بودن هرگز او را بیدار نکرد، مگر وقتی که دیگر دیر بود. به محض اینکه پسرم به اندازهٔ کافی بزرگ شد که خودش کار رسیدگی به خیسی را به عهده بگیرد، ما پیژامهها و ملافههای تمیز را کنار تختش میگذاشتیم و او عوضشان میکرد و به رختخواب برمیگشت.
بهترین توصیهٔ من: ما واقعاً خیلی خونسرد و بیخیال بودیم و طوری رفتار کردیم که انگار این کاملاً طبیعی است، و بهترین توصیهٔ من برای والدین همین است. به نظرمان اصلاً ارزشش را نداشت که موضوع را به یک نبرد و کشمکش تبدیل کنیم. فکر میکنم که ما رویکرد تنبل و کاهلانه را در پیش گرفتیم و نتیجه داد. وقتی پنج سال و نیم داشت دیگر بدون هیچ استثنا و تصادفی خشک میماند.