اضطراب در کودکان: دو ساله تا پیشدبستانی
اضطراب در کودکان دو تا چهار ساله و پیشدبستانی به چه معناست و کودکان دو تا چهار ساله چه نوع اضطرابهایی را تجربه میکنند؟ در این مطلب با اضطراب در کودکان و راهکارهای مقابله با آن آشنا شوید.
آیا طبیعی است که کودک دو تا چهار سال اضطراب داشته باشد؟
بله، مقداری اضطراب بخشی طبیعی از رشد رفتاری و عاطفی فرزندتان است. وقتی کودکی شیرخوار بود، فراتر از دنیای آشنا و اطمینانبخش اطرافش از چیزی آگاهی نداشت. اما هرچه بزرگتر میشود، یاد میگیرد که آن دنیای بزرگتر کمتر قابل پیشبینی است. مثلاً زنبورها نیش میزنند، همبازیها اسباببازیهایش را میقاپند و والدینش ساعتها او را ترک میکنند. این چیزهای پیشبینیناپذیر به ناچار باعث اضطراب میشوند.
فرزندتان ممکن است دربارهٔ رفتن به مدرسهٔ پیشدبستانی نگران باشد، از تاریکی بترسد، از سگ همسایه وحشت داشته باشد، یا دربارهٔ دوچرخهسواری هم نگران شود. تخیل بچهها میتواند در این سن افسارگسیخته شود، بنابراین ممکن است از چیزهایی بترسد که عجیب و نامعقول به نظر میآیند، به عنوان مثال، چیزهایی مثل دزدان دریایی، موجودات فضایی یا هیولاهای نامرئی و از آنجا که او آگاهی شدیدی از محیط اطرافش دارد، ممکن است وقتی میشنود پدر و مادرش دعوا میکنند، یا صحبت آنها دربارهٔ موعد قسطی عقبافتاده، یا صحبت دربارهٔ یک خویشاوند بیمار را میشنود، حساستر میشود.
یادتان باشد با گذشت زمان، بیشتر بچهها اضطرابهای خیالی خود را کنار میگذارند و بهتر میتوانند اتفاقات روزمره را با آرامش بپذیرند.
کودکان دو تا چهار ساله چه نوع اضطرابهایی را تجربه میکنند؟
برخی از اضطراب های متداول در میان کودکان دو ساله تا پیشدبستانی اینهاست:
اضطراب جدایی: اضطراب جدایی معمولاً در حوالی ۱۸ ماهگی به اوج خود میرسد، اما میتواند تا پس از رفتن به پیشدبستانی نیز هرازگاهی عود کند. عود اضطراب جدایی معمولاً با یک اتفاق خاص، مانند رفتن به مدرسهٔ جدید، تغییر پرستار بچه، یا شب ماندن در خانهٔ یک همبازی برانگیخته میشود. تلاش و تقلای فرزندتان برای ایجاد هویت مجزا و منفرد خود طبیعتاً لحظاتی از بیم و هراس را برمیانگیزد.
سوءظن به غریبهها: در دو سالگی، کودک شما احتمالاً شروع به تلقی غریبهها به عنوان تهدید کرده است. هر چهرهٔ جدیدی هر قدر هم که دوستانه و مهربان به نظر بیاید ممکن است او را ناراحت کند، هرچند احتمالاً وقتی غریبه برود او آرام میگیرد. کودکان معمولاً قبل از این که سه ساله شوند، در نهایت این ترس را پشت سر میگذارند.
ترسهای معمول: کودک دو تا چهار ساله میتواند طیف متنوعی از ترسها داشته باشند، مثل هیولاهای توی کمد یا زیر تخت، سگ همسایه، صدای سیفون توالت و حتی یک استخر بادی. این ترسها ممکن است از تجربیات واقعی مانند تعقیب شدن توسط سگ همسایه یا مشاهدهٔ یک تصادف ماشین برخاسته باشند. با این حال، به همین اندازه محتمل است که کودک شما از چیزی که فقط دربارهٔ آن شنیده است بترسد، مثل گردباد، سوسکهای غولپیکر یا دایناسورهای گوشتخوار. دو دلیل عمدهٔ این ترسها تخیل فعال و کمبود تجربهٔ زندگی است که میتوانند باعث شوند حتی چیزهایی روزمره تهدیدآمیز به نظر برسند. به علاوه، کودکان در این سنها بسیار تأثیرپذیر هستند، بنابراین فرزندتان ممکن است ترسهای همکلاسیها، خواهر و برادرها، کاراکترهای تلویزیون، فیلمها یا حتی شما را نیز اتخاذ کند.
اضطراب اجتماعی: کمرویی و حجب و حیا در میان کودکان دو تا چهار ساله شایع است. برخی از آنها با بچههای دیگر به راحتی تعامل میکنند اما در حضور غریبههای بزرگسال خود را گم میکنند. برخی دیگر در میان بزرگسالان احساس امنیت میکنند اما در بین همسالان خود پریشان میشوند و بچههایی هم هستند که در هر نوع شرایط و محیط جدیدی احساس اضطراب میکنند. خوشبختانه، بیشتر کودکان تا پیشدبستانی کمرویی را به مرور زمان پشت سر میگذارند. در مورد رشد اجتماعی احساسی کودکان بیشتر بدانید.
اضطراب مدرسه: برخی از بچههای وقتی موقع رفتن به پیشدبستانی و مدرسه است، دچار بحران عصبی میشوند. حتی اگر یک روز مدرسه را دوست داشته باشند، روز بعد ممکن است التماس کنند که در خانه بمانند و حتی از دلدرد شکایت کنند. علت ریشهایی ممکن است اضطراب جدایی یا مسئلهای در مدرسه، مانند مسخره شدن، دعوایی با یک دوست، یا شنیدن یک نظر ناراحتکننده باشد.
چگونه به کودکان کمک کنید اضطراب خود را مدیریت کنند؟
وقتی فرزندتان مضطرب است یا از چیزی میترسد بغلش کنید و به او قوت قلب بدهید. اما فقط به این کارها اکتفا نکنید. کمک به کودکتان در غلبه بر ترسهایش مستلزم خلاقیت است. این راهکارها را امتحان کنید:
ترس او را به رسمیت بشناسید: برخی از اضطرابهای کودک شما کاملاً طبیعی است و انکار آنها غیرواقعبینانه خواهد بود. برای مثال، اگر از گم کردن شما در یک فروشگاه میترسد، به او بگویید که این اتفاق شما را هم به همان اندازهٔ او خواهد ترساند. به فرزندتان اطمینان خاطر بدهید که به همین دلیل او را با دقت زیر نظر دارید و همچنین به همین دلیل است که او همیشه باید جایی بماند تا بتواند شما را ببیند. همچنین، کارمندان فروشگاه را نشانش دهید که در صورت جدا شدن از شما میتوانند به او کمک کنند و وقتی او را پیش یک پرستار بچه میگذارید، یادآوری کنید که شما همیشه برمیگردید.
در مورد ترسها صحبت کنید: حرف زدن و بحث کردن در مورد یک ترس میتواند آن را کمتر فشارآور کند. کودک شما تخیل فعال اما واژگان محدودی دارد، بنابراین ممکن است در توضیح اینکه چرا میترسد مشکل داشته باشد اما مقداری راهنمایی از سوی شما، به فرزندتان کمک میکند احساساتش را بهتر بیان کند. مثلاً آیا غمگین است؟ عصبانی شده؟ ترسیده است؟ بسیاری از والدین متوجه میشوند که کمک به بچهها در پیدا کردن کلماتی که ترسهای آنها را توصیف کند میتواند اضطرابشان را تخفیف دهد. گوش کردن به فرزندتان به شما اطلاعات مورد نیازتان برای دور کردن یک ترس را میدهد. ممکن است کشف کنید که ترس او از آب در واقع ترس از یک ماهی عظیمالجثه است که میتوانید توضیح دهید در استخرهای خانگی زندگی نمیکند.
به او فرصت بدهید: به جای اینکه چسبیدن به شما را منع کنید، روی افزایش اعتماد به نفس فرزندتان تمرکز کنید. وادار کردن فرزندتان به نوازش سگی دو برابر اندازهٔ خودش یا به خواب رفتن بدون چراغ خواب ترسهای او را برطرف نمیکند. در این سن، اگر با سرعت طبیعی خود بر ترسهایش غلبه کند، موفقتر خواهد بود.
از تخیل خود استفاده کنید: شوخی و خندیدن تأثیر خیلی زیادی روی پراکندن اضطراب دارد. اگر فرزندتان از توفان تندری میترسد، به او داستانی در مورد یک موجود جادویی مهربان که رعد و برقها را درست میکند بگویید.
از شر هیولاهای خیالی خلاص شوید: وقتی چراغها خاموش میشوند، سروکلهٔ انواع ترسها پیدا میشود. کودک شما ممکن است نگران باشد که موجودات ترسناکی در کمد یا زیر تختخوابش پنهان شده باشند. برای تسکین اضطرابش، تخت او را تا جای ممکن به جایی خوشآمدگو و راحت تبدیل کنید. اگر فرزندتان از هیولاهای پنهانشده در کمد میترسد میتوانید بگویید: «من نگاه کردم و اونجا هیچ هیولایی نیست. اما تو میتونی این چراغقوه رو نگه داری تا هیولاهای خیالی رو دور کنی». چراغ خواب نیز میتواند یک دافع هیولای مؤثر باشد و میتواند به او کمک کند اگر نیمهشب بیدار شد مجدداً موقعیت خود را در ارتباط با محیط اطرافش پیدا کند.
یک رویکرد امتحان پسداده و موفق دیگر برای رفع ترس کودکان هنگام خواب، ایجاد برنامهٔ روتین پیش از خواب و پایبندی به آن است. مطمئن شوید او زمان کافی برای حمام کردن، داستان خواندن و چند دقیقه سکوت و آرامش قبل از خاموشی دارد. از بحث و دعوا پیش از خواب پرهیز کنید تا با احساس آرامش به خواب برود.
سنتها را نقض کنید: تا وقتی فرزندتان ترسهایش را پشت سر میگذارد، هر کاری که لازم است برای قوت قلب دادن به او انجام دهید. برای مثال، اگر فرزندتان حمام نمیکند، چون فکر میکند از راه آب حمام به پایین مکیده میشود، بگذارید در وان روی یک صندلی پلاستیکی کمارتفاع بنشیند. به او لیف خاصی بدهید و بگذارید خود را با شیلنگ دوش یا یک سطل آب گرم بشوید. بعداً میتوانید به عمق چند سانت آب داخل وان بریزید و بگویید: «فقط برای گرم کردن انگشتهای پات» و به تدریج مقدار آب را افزایش دهید.
به او آمادگی بدهید: اگر فرزندتان در جمعهای شلوغ یا در محیطهای جدید مضطرب میشود، درصورتیکه از قبل بداند چه چیزی در انتظارش است، بهتر عمل میکند. به او بگویید که قرار است با آدمهای جدیدی آشنا شود یا به جای جدیدی میروید. مثبت باشید. اگر نگران به نظر میرسد، از او بخواهید ترسهایش را بیان کند تا با هم بتوانید راههایی برای برطرف کردن آنها پیدا کنید. او را تشویق کنید که اسباببازی یا عروسک محبوبش را برای احساس امنیت همراه بیاورد. وقتی به آنجا میرسید، به او فرصت کافی برای تطبیق خود بدهید، حتی اگر نیم ساعت اول روی پای شما بنشیند و تکان نخورد.
چه زمانی باید از پزشک کمک بگیرید؟
اگرچه ترسهای کودک شما ممکن است خیلی شدید به نظر بیایند، اما به احتمال زیاد از لحاظ تکاملی نرمال هستند. با این حال، اگر اضطرابهای او در فعالیتهای خانوادگی اختلال ایجاد میکنند، نمیگذارند او دوستانی پیدا کند، توجیهی برای نرفتن به مهدکودک یا مدرسه میشوند، خواب او را مختل میکنند، یا به رفتار وسواسی منجر میشوند با پزشکش صحبت کنید.
پزشک میتواند شما را به مشاور خانواده یا یک روانپزشک کودک ارجاع دهد تا مشکل حل شود.