هشت سال و سه ماه: مبارزه با ترسها
هشت سال و دو ماهگی کودکتان هم به پایان رسید و حالا او یک کودک هشت سال و سه ماهه است. در این مطلب با بخشی از روزهای آغاز زندگی یک کودک هشت سال و سه ماهه آشنا شوید.
مبارزه با ترسها
فقط به این دلیل که او دیگر از هیولاهای داخل کمد نمیترسد، به این معنی نیست که ترسهای کودکتان کاملاً پایان یافته است؛ ترسها میتوانند تا بزرگسالی باقی بمانند.
ترس از صدمهٔ بدنی، ربوده شدن و بلایای طبیعی مثل سیل، آتشسوزی و زلزله از رایجترین ترسهای بچههای هشت ساله هستند. ترس از گرم شدن کرهٔ زمین و اتمام منابع طبیعی هم از موارد اخیراً اضافهشده به این لیست است، اما چرا این ترسهای خاص؟
همهٔ آنها بیانگر درک روزافزون کودکتان از جهان است. تمام این موارد رویدادهایی واقعی هستند که برای افراد رخ میدهند و در اخبار زیاد تکرار میشوند. از آنجا که فرزند شما هنوز تا حدی خودمحور است، فکر طبیعی بعدی این است که: «این میتونه برای من اتفاق بیفته»!
شما میتوانید با پیشبینی ترسها به او در مقابله با آنها کمک کنید. میزان اخباری را که فرزندتان میشنود محدود کنید، اما در مورد این مسائل صحبت کنید. تأکید کنید که بلایا و فجایع حوادث نادری هستند و توضیح دهید که آن حوادث خاص چقدر از شما دور هستند.
فرزند خود را با اطلاعات اولیه در مورد ایمنی آگاهتر کنید. به عنوان مثال، اگر ترس از «آدمهای بد» در ذهن او وجود دارد، چند قانون ساده در مورد ایمنی در برابر غریبهها به او بیاموزید. اقدامات احتیاطی ایمنی و آمادگی در برابر بلایای طبیعی با استفاده از قفل درها، نگهداری آب اضافی و سایر وسایل مورد نیاز در صورت زلزله را توضیح دهید. یک مانور آتشسوزی خانوادگی اجرا کنید. به او نشان دهید چگونه واقعبین اما عملگرا باشد.
نکتهٔ والدین: یک کولهٔ تمیز
کودک شما قادر است هر آنچه را که برای کولهٔ خود برای مدرسه نیاز دارد، مثل کاغذها، کتابها، یک ژاکت اضافی، ظرف ناهار و موارد دیگر جمع کند. اما شما کاملاً از قید مسئولیت آزاد نیستید و ممکن است هنوز هم نیاز داشته باشد که شما کار او را دوباره ارزیابی کنید.
همچنین بهتر است در انتهای روز کمکش کنید تا کولهاش را خالی کند. شما که نمیخواهید هیچ برگهای از طرف مدرسه را از دست بدهید یا نمیخواهید ساندویچ روز قبل در کولهاش باقی بماند!