آیا طبیعی است که کودک دبستانی من در مورد همه چیز به من دروغ می‌گوید؟

آیا طبیعی است که کودک دبستانی من در مورد همه چیز به من دروغ می‌گوید؟

جدا از خردسالان، بچه‌‌های بزرگ‌تر‌ هم ممکن است در مورد چیزهای مختلف دروغ‌هایی بگویند، حتی اگر خودتان دیده باشید که واقعاً چه اتفاقی افتاده است. اما چرا؟

بیشتر دانش‌آموزان دبستانی دروغگوهای «خوبی» نیستند. چاخان‌های آنها می‌تواند به طرز خنده‌داری واضح و آشکار باشد اما آنها می‌توانند کیفیت پایین را با کمیت زیاد جبران کنند.

کودک شما ممکن است به این دلیل دروغ بگوید که می‌خواهد بفهمد شما چه چیزهایی از موضوع می‌دانید. وقتی کوچک‌تر بود، شما از نظر او قادر مطلق بودید، اما حالا متوجه شده است که دانش شما در جایی به پایان می‌رسد، اما مطمئن نیست که کجا و این همان چیزی است که با دروغ گفتن آزمایشش می‌کند.

دلیل دیگر دروغ گفتن ترس از مجازات است. اگر فرزندتان فکر می‌کند که یک دروغ کوچک می‌تواند به او کمک کند تا از عواقب منفی دور بماند، کاملاً منطقی است که بخواهد آن را امتحان کند.

اما والدین در مورد این رفتار ناامیدکننده چه کاری می‌توانند انجام دهند؟ اول از همه، زمینه را برای دروغ گفتن کودک خود فراهم نکنید. به عنوان مثال، اگر دیدید که او گلدانی را شکست، پس می‌دانید چه اتفاقی افتاده است، به جای این‌که بپرسید: «تو گلدون رو شکستی؟» به سادگی بگویید:«می‌بینم که گلدون رو شکستی. بیا شکسته‌ها رو جمع کنیم».

مطمئناً مواقعی پیش می‌آید که شما ندیده‌اید چه اتفاقی افتاده، گرچه ممکن است حدس درستی داشته باشید. در این موارد، به جای این‌که او را متهم کنید، احساسات خود را با او در میان بگذارید و آنچه را می‌خواهید بدانید به او بگویید. به عنوان مثال، به جای این‌که بگویید: «تو گلدون رو شکستی، نه؟» بگویید: «من از شکسته شدن گلدون ناراحت شدم و امیدوارم که اگه می‌دونی چه اتفاقی افتاده، به من بگی».

اگر انکار می‌کند، می‌توانید هر مدرک و شواهدی را که در اختیار دارید با او به اشتراک بگذارید. مثلاً بگویید: «من شنیدم که تو خونه توپ‌بازی می‌کردی، و توپ درست کنار گلدون شکسته است، بنابراین به نظر می‌رسه که توپ بهش برخورد کرده». این به بچه‌ٔ شما کمک می‌کند تا یاد بگیرد که مردم چگونه اطلاعات را کنار هم می‌گذارند.

وقتی فرزندتان حقیقت را به شما گفت، فراموش نکنید که به او بگویید شهامتش را تحسین می‌کنید. اما این بدان معنا نیست که از آن قسر در می‌رود. یک پیامد طبیعی تعیین کنید. برای مثال، او باید گلدان شکسته را جمع کند و بازی با توپ را در خانه کنار بگذارد و در عین حال، به او بگویید این‌که حقیقت را به شما گفت، مهم‌ترین چیز است.

وقتی فرزندتان دروغ می‌گوید احساس عصبانیت طبیعی است. اما سعی کنید از کوره درنروید و تهدید به مجازات سختی نکنید. گفتن جملاتی مثل «اگه دروغ بگی من می‌فهمم و در اون صورت کاری می‌کنم که پشیمون بشی!» می‌تواند به رابطه‌ٔ شما آسیب برساند و باعث شود او از گفتن حقیقت به شما بترسد. تقاضای توضیح در مورد این‌که «چرا» دروغ گفته است نیز احتمالاً شما را به جایی نخواهد رساند. بیشتر بچه‌های زیر هشت سال «فراشناخت» ندارند، یعنی اغلب نمی‌دانند چرا کاری را انجام می‌دهند.

در عوض، برایش توضیح دهید که وقتی دروغ می‌گوید، باعث عصبانیت و ناراحتی شما می‌شود. یادآوری کنید که انتظار دارید درست همان‌طور که شما حقیقت را به او می‌گویید، او هم همین کار را بکند. البته، شما می‌دانید این به چه معناست، یعنی خودتان هم نباید دروغ بگویید. فرزندتان رفتار خود را از روی شما الگوبرداری می‌کند، بنابراین بگذارید صداقت در زندگی شما حاکم باشد.

و در آخر، یک نفس عمیق بکشید و صبر و شکیبایی خود را احضار کنید، زیرا دروغ گفتن بچه‌ٔ شما یک شبه تغییر نمی‌کند. مدت زیادی طول می‌کشد تا بچه‌ها مفهوم حقیقت و دروغ را یاد بگیرند و درک کنند.

اگر فرزندتان به یک دروغگوی مزمن تبدیل شد و نگرانید که ممکن است مفهموم خوب و بد را کاملاً درک نکند، شاید بهتر است او را پیش یک مشاور ببرید.

اگر شما هم مثل والدین آگاه دیگر که سلامت روان و تربیت فرزندشان برای آنها اهمیت بسزایی دارد، می‌خواهید در مورد علل دروغگویی کودکان و راهکارهای رفع آن بیشتر بدانید، مطلب کامل و دقیق مادرشو دربارهٔ دروغ گفتن کودکان دبستانی را ببینید.

با دوستانتان به اشتراک بگذارید