راستگویی یا دروغگویی: چرا کودک نوپای شما دروغ میگوید؟
اول از همه این را بدانیم که کودک نوپای ما در این سن کم دروغگو نیست. شاید او از نظر ما راستش را نمیگوید ولی دروغگو هم محسوب نمیشود. در این مطلب با مفهوم دروغ گفتن، دلایل و برخی از روشهای تمرین راستگویی با کودکان آشنا شوید.
دلایل راست نگفتن بچهها
کودک نوپای شما راستش را نمیگوید چون در این سن هنوز قادر به تفکیک بین واقعیت و خیال نیست. تا زمانی که او سه یا چهار ساله باشد، مفهوم دروغ گفتن را کاملاً درک نخواهد کرد، زیرا هنوز مفهوم یک حقیقت عینی مبتنی بر واقعیت را درک نمیکند.
اما به جایش، در این مرحله تخیل او بیشفعال است و این نیاز او به شاخ و برگ دادن و پیراستن هر چیزی، میتواند واقعیت را تشدید یا متغیر کند. به عنوان مثال، اگر كتابها یا اسباببازیهای او به جای اینکه مرتب روی قفسهٔ اتاقش چیده شده باشد، روی زمین ریخته باشد، او ممکن است به شما بگوید كه پایش به قفسهٔ كتاب خورده و باعث ریختن كتابها شده است، درحالیكه شاید در واقعیت او چند کتاب را بیرون کشیده باشد و بقیهٔ آنها اتفاقی ریخته باشند.
او همچنین ممکن است به سرعت فراموش کند که یک اتفاق چگونه رخ داده بود. مثلاً، آیا او گل و خاک را به درون آشپزخانه آورد یا ردپای سگ شماست؟ آیا این او بود که در آخرین قرار بازی با دوستش دیوارهای اتاق خواب را خطخطی کرد یا دوستش این کار را کرد؟
یکی دیگر از دلایلی که باعث میشود کودک نوپای شما گاهی وقتها واقعیت را تغییر دهد و اصطلاحاً توی واقعیت دست میبرد، «تفکر جادویی» است. به گفتهٔ کارشناسان، وقتی یک کودک نوپا آرزو میکند که کاش یک اتفاق به صورت دیگری افتاده بود، ممکن است حقیقت را تغییر دهد و به شکل دلخواهش اصلاح کند، زیرا واقعاً معتقد است که گفتن او، واقعیت را آنطور که میخواهد تغییر میدهد. برای مثال، کودک نوپای شما یک اسباببازی را از دست خواهر کوچکش بیرون میکشد و باعث میشود او به گریه بیفتد، بعد از کارش پشیمان میشود. بنابراین، وقتی از او میپرسید چه اتفاقی افتاده است، میگوید که خواهرش خودش اسباببازی را انداخته و بعد گریه کرده است، چون او آنقدر دلش میخواهد که این اتفاق اینطوری افتاده بود که آخر خودش هم آن را باور میکند.
اما نگران نباشید، فرزندتان تنها به این دلیل که گهگاهی داستان میبافد، خلافکار و کلاهبردار نخواهد شد. یادگیری و رعایت استانداردهای رفتاری والدین و جامعه میتواند برای کودک نوپا تکلیف دشواری باشد.
تمرین راستگویی با بچهها
چند روش مناسب برای اینکه با بچهها راستگویی را تمرین کنید به شکل زیر است:
راستگویی را تشویق کنید: به جای اینکه هنگام دروغ گفتن کودک نوپایتان او را سرزنش کنید، وقتی راست میگوید از او تشکر کنید. مثلاً میتوانید بگویید: «خیلی خوبه که در مورد گلدون شکسته به من گفتی. حالا میفهمم که چطور این شکلی شد.»
از سؤال و جواب کردن فرزندتان خودداری کنید: سعی کنید او را در مورد جزئیات یک خطا و نافرمانی سؤالپیچ نکنید. از این گذشته، در بسیاری موارد حقیقت کاملاً آشکار است؛ یعنی اگر تمام صورت او شکلاتی است، شما دقیقاً میدانید چه اتفاقی برای شکلاتها افتاده است. ما اغلب بچههای کوچک را به این دلیل سؤالپیچ میکنیم که میخواهیم اعتراف کنند، اما این میتواند کشمکش و نبردی را ایجاد کند که از ابتدا نیازی به ایجاد و شروع آن نبود.
بر اساس آنچه میدانید عمل کنید: با لحنی طبیعی و آرام بگویید: «راستی یارین جان، گرفتن آبنباتهای خواهرت درست نیست. اونها مال خواهرته و ناراحت میشه که گمشون کنه. حالا بیا چند تا از آبنباتهای تو رو به اون بدیم، باشه؟» با استفاده از این تکنیک، نه تنها از جدال اشتباه «بگو دروغ گفتی!» دور ماندهاید، بلکه او را به فرایند جبران خسارت نیز هدایت کردهاید. در درازمدت، دانستن اینکه چطور باید اشتباهی را جبران کرد مهارت مفیدتری است تا دانستن نحوهٔ پاسخگویی به یک بازجویی؛ بیایید این موضوع را هرگز فراموش نکنیم!
اعتماد را آموزش دهید و شبیهسازی کنید: به کودک نوپای خود نشان دهید که به او اعتماد دارید و او میتواند همیشه با گفتن حقیقت به شما اعتماد کند. پایبندی به حرف خود را به اولویتتان تبدیل کنید و درصورتیکه زیر قولی زدید، به تفصیل و کامل عذرخواهی کنید. کودکان از رفتار ما خیلی بیشتر یاد میگیرند تا از سرزنشهایمان؛ از همین امروز این معرفی را شروع کنید.