زنان و سلامت روان
آشنایی با موضوع گستردهٔ سلامت زنان و شناخت انواع اختلالات روانی به شما کمک میکند تا راحتتر ریشهٔ مشکلات روان را بیابید و در زمان مناسب برای درمان اقدام کنید. در این مطلب با سلامت روان، سلامت روان در زنان، علائم اولیه و عوامل مؤثر در ایجاد مشکلات روان زنان آشنا شوید.
سلامت روان
داشتن سلامت روان یا بهداشت روان به معنی وجود بهزیستی روانشناختی یا نبود هر نوع بیماری یا اختلال روان است. صاحب یک روان سالم شخصی است که عملکرد او در سطح قابل قبولی از کنترل عاطفی و رفتاری باشد.
به عبارت سادهتر، سلامت روان به معنای برخوردار بودن از تندرستیای است که در آن فرد بتواند تواناییهای خود را بشناسد، با استرسهای معمول زندگی کنار بیاید، کار مفید و سازندهای انجام دهد و بتواند با جامعهٔ خود ارتباط برقرار کند.
پس سلامت روان شامل رفاه عاطفی، روانی و اجتماعی افراد است و این سلامت بر نحوهٔ تفکر، احساس و رفتار فرد اثر میگذارد. همچنین به تعیین نحوهٔ مدیریت استرس، ارتباط با دیگران و انتخابهای سالم فرد کمک میکند. سلامت روان در هر مرحله از زندگی، از کودکی و نوجوانی تا بزرگسالی بسیار همیت دارد.
اما سلامت روان ضعیف و بیماری روانی یکی نیستند. یک فرد میتواند سلامت روانی ضعیفی داشته باشد و بیماری روانی برای او تشخیص داده نشود. به همین ترتیب، فردی که مبتلا به یک بیماری روانی تشخیص داده میشود، میتواند دورههایی از رفاه جسمی، روانی و اجتماعی را داشته باشد. به این نکته هم باید دقت کرد که تفاوتهای فرهنگی، ارزیابیهای ذهنی و نظریههای تخصصی مختلف، همه بر چگونگی تعریف سلامت روان اثر میگذارد.
سلامت روان زنان
بر اساس آمار موجود، زنان بیشتر از مردان در معرض اختلالات روانی هستند و مشکلات سلامت روان میتواند روی زنان و مردان به صورت متفاوتی اثر بگذارد. همچنین زنان خیلی بیشتر، دو یا چند اختلال روانی را همزمان تجربه میکنند. موضوعی که بار ناتوانی تحمل را افزایش میدهد و میتواند اختلالات روانی را در زنان پایدارتر کند.
به گزارش سازمان بهداشت جهانی (WHO)، تشخیص ندادن بیماریهای روانی یک مشکل بزرگ در حوزهٔ بهداشت و درمان است و بیش از نیمی از بیماران مبتلا به بیماریهای روانی حتی از سوی پزشکان تشخیص داده نمیشود، پس خیلی مشخص است که خانواده یا دوستان ما هم نتوانند بیماریها یا اختلالات روانی را تشخیص دهند.
شیوع بیماری روانی جدی در زنان تقریبا ۷۰ درصد بیشتر از مردان است که این موضوع علل کمی ندارد! به عنوان مثال، قرار گرفتن در معرض خشونت یک زن را سه تا چهار برابر بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار میدهد. بر همین اساس، زنانی که در کودکی مورد سوءاستفادهٔ جنسی قرار گرفتهاند یا در بزرگسالی رابطهٔ خشونتآمیز داشتهاند، بیشتر به افسردگی مبتلا میشوند.
در مورد افسردگی پس از زایمان بدانید.
علائم اختلالات سلامت روان در زنان
زنان میتوانند بیماریها و اختلالات روانی را با علائم و نشانههای متفاوتتری تجربه کنند و بعضی از علائم این اختلالات در زنان شایعتر از مردان است. برخی از این علائم شامل موارد زیر است:
- غم و اندوه مداوم
- احساس ناامیدی ناتمام
- تغییر زیاد در عادتهای غذایی
- تغییر در اشتها یا وزن
- سوءمصرف مواد مخدر یا الکل
- کاهش انرژی و خستگی
- تغییر در خواب
- ترس یا نگرانی بیش از حد
- خلق بسیار بالا یا بسیار پایین
- درد، سردرد یا مشکلات گوارشی با علت نامشخص
- تحریکپذیری
- دوری از اجتماع و گوشهگیریی
عوامل اثرگذار در اختلالات روان زنان
شیوع بیماریهای روانی جدی در زنان تقریبا ۷۰ درصد بیشتر از مردان است که این موضوع علل کمی ندارد! به عنوان مثال، قرار گرفتن در معرض خشونت، یک زن را سه تا چهار برابر بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار میدهد. طبق همین اصل، زنانی که در کودکی مورد سوءاستفادهٔ جنسی قرار گرفتهاند یا در بزرگسالی رابطهٔ خشونتآمیز داشتهاند، بیشتر به افسردگی مبتلا میشوند.
در ادامهٔ این واقعیت باید گفت که نگاه به زنان در فرهنگ بسیاری از سرزمینهای این دنیا نیز همچنان جنسیتزده است. این نگاه جنسیتزده هم به وسیلهٔ رسانهها و هم با روابطی که دختران و زنان بین دوستان و همسالان خود دارند تشدید شده است. این نگاه جنسیتزده منفی میتواند در رشد سالم عزت نفس و تصویر زنان از خودشان اختلال ایجاد کند. این عوامل میتواند منجر به افسردگی، اضطراب، استرس و احساس گناه شود و سلامت روان زنان را مختل کند.
در کنار این نگاه جنسیتزده به زنان، آزارها و انگها دو عامل دیگری هستند که به مشکلات سلامت روان زنان دامن میزنند. بر اساس گزارشها، از هر پنج زن، یک زن قربانی تجاوز یا اقدام به تجاوز جنسی شده است و زنان بیشتر در معرض آزارهای جنسی قرار میگیرند. زنان حدود ۸۰ درصد از تلفات را در جریان درگیریهای داخلی و درگیریهای خشونتآمیز تشکیل میدهند. در واقع، انگار باید باور کنیم که خشونت علیه زنان یک شیوع همیشگی و ناتمام است.
جدا از جنسیت، ارزشهای اجتماعی-فرهنگی اثر و نقش مهمی روی سلامت زنان دارد. به عنوان مثال، سنت دیرینهای که معتقد است زنان باید در خانه بمانند و بچه بیاورند و تمامی مسئولیتهای اصلی تربیت فرزندان، مراقبت از سالمندان خانه سالمند و دیگر کارهای خانه بر عهدهٔ آنها باشد. اگرچه امروزه، بسیاری از نقشهای جنسیتی در جامعه تغییر کرده است و مردان هم در تربیت و مراقبت از کودکان و کارهای خانه تا حدی نقش دارند، اما زنان همچنان با میزان قابل توجهی از استرس بیشتر نسبت به مردان مواجه هستند که افسردگی و حملات اضطرابی ناشی از این استرسهاست.
امروزه تمرکز بیشتر کارشناسان و محققان بر عوامل بیولوژیکی و روانیاجتماعی است که میتواند روی سلامت روان زنان و مردان تأثیر بگذارد. درمان زنان مبتلا به افسردگی به کاهش تأثیر ناتوانیهای ناشی از اختلالات روانی در سراسر جهان کمک قابل توجهی میکند.