چرا خواهر و برادرها ناسازگاری دارند؟
خواهر و برادرها گاهی با یکدیگر ناسازگاریهایی دارند و داوری بین آنها کار آدمهایی با قلب و اعصاب ضعیف نیست. اما با هدایت دقیق و درک فراوان میتوانید سردردهای خود را به حداقل برسانید و زندگی در خانه را سازگارانهتر کنید. در این مطلب با راهکارهایی برای حل دعواهای خواهر و برادرها آشنا شوید.
چرا خواهر و برادرها ناسازگاری دارند؟
بچهٔ کوچک شما میداند که خواهر بزرگترش از استقلال و امتیازاتی برخوردار است که او برای خودش میخواهد. در همین حال فرزند اول شما کشف میکند که نمیخواهد هر جا میرود برادر کوچکش دنبال او راه بیفتد. نتیجه هم این است که مشاجره، فحش دادن، مسخره کردن، چغلی، هل دادن و زدن یکدیگر میتواند بچهها را ساعتها درگیر کند و در نهایت سلامت روان شما را به خطر بیندازد.
حقیقت این است که، برخی از خواهر و برادرها تمام عمر با هم ستیزه دارند، بنابراین این واقعیت را بپذیرید که سطح خاصی از سروصدای پسزمینه غیرقابل پرهیز است. از طرف دیگر، عاقلانه است که به بچههای خود در مورد اهمیت احترام گذاشتن به یکدیگر و حل تعارضات خودشان آموزش بدهید.
در مورد رقابت خواهر و برادرها چه باید بکنید؟
والدینی آگاه و صبور باشید تا زندگی آرام و کودکان منطقی و سالمی پرورش دهید. پیشنهادهای زیر را برای تربیت خواهر و برادرها در نظر بگیرید:
سعی کنید زمینهٔ رقابت را ایجاد نکنید: در مقابل وسوسهٔ مقایسه کردن فرزندانتان مقاومت کنید. آن جملهٔ کلاسیک «چرا نمیتونی یه کم شبیه خواهرت باشی؟» قطعاَ احساسات کسی را جریحهدار خواهد کرد. به جایش، روی نقاط قوت منحصربهفرد هر کدام از کودکانتان تأکید کنید. مثلاً «یارین، من به خاطر اینکه کل کتاب رو تنهایی خوندی خیلی بهت افتخار میکنم». یا «الآی من خیلی خوشبختم که دختری دارم که میتونه انقدر خوب برقصه». همچنین، هر وقت ممکن است آنها را با هم تشویق کنید یا پاداش بدهید. مثلاً بگویید: «هورا، امشب همه یادشون موند مسواک بزنن».
همچنین رقابت خواهر و برادری در خانوادههای ترکیبی یا خانوادههایی که هم فرزندخوانده و هم فرزندان تنی دارند میتواند مسئلهٔ خیلی حساسی باشد. با تمرکز هرچه بیشتر روی نقاط قوتشان کاری کنید که از جایگاه خود در خانواده احساس اطمینان کنند. به عنوان مثال چیزی شبیه این بگویید: «میدونم یاد گرفتن حروف الفبا الان برات سخته اما به موقع به اونجا میرسی و کارهای زیادی هست که الان میتونی انجام بدی که بهت احساس بهتر و خوبی میده».
برای برابری تلاش نکنید: وقتی والدین از روی خیرخواهی سعی میکنند با فرزندانشان به شکل برابر و یکسان رفتار کنند، بیشتر از اینکه مشکلی را حل کنند، مشکل ایجاد میکنند. بنابراین، با فرزندان خود به عنوان اشخاصی منحصربهفرد رفتار کنید. زمانی خواهد رسید که یک کودک میتواند در کلاس ژیمناستیکی شرکت کند که بچهٔ دیگر برای آن خیلی کوچک است و بیشتر کودکان خردسال هنوز هم نیاز دارند برایشان داستان خوانده شود، درحالیکه بچههای بزرگتر میتوانند خودشان کتاب بخوانند. پس به جای پیگیری برابری و مساوات، به بچههای خود بگویید که تمام تلاش خود را برای رعایت عدالت و انصاف انجام میدهید و این بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید. مثلاً وقتی یکی ناله میکند که: «لنا بیشتر از من گیلاس داره»! بگویید: «دوست داری یه گیلاس دیگه بگیری؟ فکر میکنی چند تا بیشتر میخوری؟» یا بگذارید یک کودک کیک را برش بزند و کودک دیگر قطعهٔ اول را انتخاب کند. کودکی که برش میزند سعی خواهد کرد که تکههای آن یکسان باشد و حتی ممکن است هر دو کودک از تازگی این تجربه لذت ببرند.
چغلی را منع کنید: هنگامی که فرزندتان دواندوان میآید تا به شما بگوید خواهر کوچکش دارد کتابهای روی میز را میاندازد یا برادر بزرگترش تکالیف خود را انجام نمیدهد، بگویید علاقهای ندارید که از او بشنوید خواهر و برادرش چه میکنند، اما اگر میخواهد به شما بگوید که خودش چه کاری انجام میدهد، سراپا گوش هستید. به صراحت بگویید تحمل نمیکنید که فرزندانتان سعی کنند یکدیگر را به دردسر بیندازند. اما مطمئن شوید که آنها یک استثنای مهم در این قاعده را میدانند و میفهمند که اگر کسی در خطر آسیب دیدن باشد یا به شخصی آسیب میرساند، باید فوراً از آن باخبر شوید.
فقط در صورت لزوم داوری کنید و محدودیتهایی تعیین کنید: بهطورکلی از درگیر شدن در مشاجرهٔ فرزندان خود خودداری کنید. دعواهای کوچک را نادیده بگیرید و بچههای خود را تشویق کنید که خودشان مشکلاتشان را حل کنند. اما اگر احساساتشان زیادی به غلیان درآمده است و در افق پیش روی دعوا، خشم یا اشکی میبینید، احتمالاً به کمک شما نیاز دارند، حتی اگر تنها برای تسهیل ارتباط باشد. صحنه را با توصیف عصبانیت آنها نسبت به یکدیگر آماده کنید. مثلاً بگویید: «یارین، به نظر میرسه ناراحت شدی، چون الآی اجازه نمیده عضو کتابخونهٔ خونگی بشی. درسته؟» به صحبت همهٔ طرفهای دعوا گوش کنید و اجازه ندهید هیچکس حرف شخصی را که زاویهٔ دید خود را میگوید قطع کند. سپس مشکل را جمعبندی، دشواری آن را تصدیق کنید و از بچهها بخواهید راهحلهایی پیشنهاد دهند.
حتی شاید بخواهید آنها را تنها بگذارید و اطمینان خود به توانایی آنها در این کار را ابراز کنید. اگر این کار نتیجه نداد یا اگر بچهها بیش از آن ناراحت شدهاند که بتوانند مشکل را حل و فصل کنند، به آنها یک دورهٔ نیم ساعتهٔ آرام شدن بدهید و دوباره امتحان کنید. البته، مواردی وجود دارد که به وضوح یک کودک مقصر خواهد بود. او را کنار بکشید و دستورالعملهایی را برای نزاعهای آینده به او بگویید. به عنوان مثال، میتوانید به او بگویید: «بعضی وقتها خواهر بزرگت دوست داره وقتش رو تنها با دوستاش بگذرونه. وقتی اینطوریه، نمیتونی سیدیهاش رو از پلهها پایین بندازی. تو دو تا انتخاب داری، یا میتونی یکی از دوستات رو دعوت کنی بیاد اینجا یا چیزی پیدا کنی تا خودت تنهایی باهاش بازی کنی». اگر هم بچهٔ بزرگتر مقصر است، او را کنار بکشید تا در مورد رفتارش صحبت کند. اگر به حریم خصوصی هر کودک احترام بگذارید و با سرزنش بچهها در مقابل یکدیگر آنها را خجالتزده نکنید، نتیجهٔ بهتری خواهید گرفت.
احساساتشان را به رسمیت بشناسید: گاهی اوقات صحبت در مورد احساسات یک کودک تنها چیزی است که برای خاتمه دادن به یک کشمکش لازم است. گفتوگو را با گفتن چیزی مثلاً مثل این شروع کنید: «من میدونم ناراحت میشی وقتی خواهرت اجازه نمیده باهاش بری خونهٔ دوستش». کودک خود را تشویق کنید تا دربارهٔ احساساتش صحبت کند. همچنین میتوانید دربارهٔ زمانی که شما در کودکی احساس مشابهی داشتید صحبت کنید، مثلاَ وقتی خواهرتان به شما اجازه نمیداد که همراهش بروید.
جلسهٔ خانوادگی داشته باشید: یک جلسهٔ خانوادگی هفتگی میتواند مکانی عالی برای اعلام مشکلات هر کودک و یافتن مصالحهای باشد که برای همه قابلقبول باشد. این باعث رفع سوءتفاهمها میشود و به هر کودک فرصت صحبت میدهد. همچنین به بچهها در مورد بدهبستان طبیعی روابط انسانی نکات مهمی را یاد میدهد.
زمانی را به تفریح خانوادگی اختصاص دهید: خواه توپبازی در حیاط باشد و خواه یک بازی فکری، به بچههای خود نشان میدهید که میتوانند با هم سرگرم شوند و از آنجا که جلب توجه والدین موضوعی است که ممکن است بچهها بر سر آن با هم درگیر شوند، فعالیتهای مشترک راهی برای دریافت توجه همهٔ آنهاست.
حدود و مرزهای مالکیت شخصی را تعیین کنید: انتظار معجزه نداشته باشید، اما میتوانید با تعیین مکان مخصوصی برای وسایل هر بچه، مثلاَ یک قفسه برای هر کودک، از بسیاری از درگیریها پیشگیری کنید. به خصوص اگر آنها اتاق مشترکی دارند. مهم است که هر کودک قلمرو انحصاری خود را داشته باشد. به آنها بگویید قبل از اینکه بتوانند به چیزی روی قفسهٔ خواهر یا برادرشان دست بزنند، باید اجازه بگیرند. به آنها کمک کنید تا تابلوهایی با اسم هر کدام و پیام «ورود ممنوع» یا «ورود فقط با کسب اجازه» درست کنند. حتی اگر کودک شما هنوز نمیتواند بخواند، از داشتن قفسهٔ مخصوص به خودش هیجانزده خواهد شد و احتمال بیشتری هست که به فضای شخصی خواهر و برادرش احترام بگذارد. اگر بچههای شما از نظر سنی نزدیک هستند، تهیهٔ اسباببازیهای یکسان برای آنها، هر جا امکانپذیر باشد میتواند از برخی درگیریهای بالقوه جلوگیری کند.
پاداش بدهید: وقتی بچههایتان مجبورند وقت زیادی را با هم بگذرانند، مثلاَ در حین یک سفر خانوادگی با ماشین، سعی کنید یک سیستم پاداشدهی ایجاد کنید. سفر را به مراحلی تقسیم کنید و برای هر ساعت رفتار خوب با یکدیگر به آنها امتیاز بدهید. این امتیازات میتواند صرف خرید چیزی شود که هر دو از آن لذت خواهند برد. برای مثال یک اسباببازی کوچک یا بازدید از شهربازی. ممکن است از اینکه فرزندانتان هنگام انتظار برای جایزه چقدر خوب همکاری میکنند، تعجب کنید.
تقسیم کنید: خواهر و برادرها دورههایی دارند که در آنها بهترین دوست یکدیگر هستند و دورههایی که دشمنان قسمخوردهٔ یکدیگر میشوند. وقتی خانواده در وضعیت نبرد قرار دارد، تقسیم شدن به دو گروه فرزند و والد میتواند تنش را کاهش دهد. یک کودک «روز مامان» و دیگری «روز بابا» را میگیرد. اگر تکوالد هستید، از یکی از دوستان یا اقوام خود کمک بگیرید تا بتوانید به هر کودک مدتی زمان اختصاصی بدهید.
الگوی خوبی باشید: اگر شما و همسرتان هر زمان که اختلافی دارید بر سر هم فریاد میزنید و درها را به هم میکوبید، انتظار نداشته باشید که فرزندانتان اختلافات خود را به طور منطقی حل کنند. سعی کنید به شکلی رفتار کنید که میخواهید فرزندتان رفتار کند. اگر خونسردی خود را از دست دادید و در محدودهٔ صدارس فرزندانتان صدایتان را روی همسرتان بلند کردید، مطمئن شوید که آنها میدانند این کار شما اشتباه بوده است. بگذارید ببینند شما و همسرتان از همدیگر عذرخواهی میکنند و یکدیگر را در آغوش میکشید.