هفت سال و پنج ماه: مواجهه با ترسها
کودک شما وارد هفت سال و پنج ماهگیاش شده است و در این مطلب با بخشی از موارد احتمالی در زندگی یک کودک هفت ساله مثل ترس از حشرات یا حیوانات و تشویق عزت نفس در کودکان هفت ساله آشنا شوید.
مواجهه با ترسها
بیشتر بچههای کوچک حیوانات را دوست دارند، اما حتی دامپزشکان آینده نیز گاهی اوقات نسبت به انواع خاصی از مخلوقات بیزاری پیدا میکنند. ترس از سگها و ترس از حشرات دو اضطرابی هستند که گاهی اوقات به طور ناگهانی در بچههای این سن و معمولاً پس از یک برخورد ناخوشایند ایجاد میشوند. همدلی و حساسیتزدایی بهترین روش مقابله با چنین پیشامدی است. برخی ترسها ممکن است در سالهای دوران ابتدایی باقی بمانند. چند توصیه برای مدیریت دو مورد از رایجترین ترسها در زیر آمده است:
ترس از سگها: کودک خود را تحت فشار نگذارید که به سگها نزدیک شود. به جایش، ترس او را تصدیق کنید: «من میدونم که اون سگ بزرگه از نظرت ترسناکه. وقتی از کنارش رد میشیم، دستت رو میگیرم». او را به تدریج و کمکم در معرض دنیای سگها قرار دهید، یعنی ابتدا با خواندن کتابهایی در مورد سگها و بازدید از یک فروشگاه لوازم حیوانات خانگی که او میتواند سگهای دیگران را بدون لمس آنها ببیند و بعد بازدید از توله سگ دوستتان و سپس یک سگ بزرگتر و آرام دیگر. باید بدانید که این فرایند میتواند طولانی باشد.
ترس از حشرات: همان رویکرد بالا را در پیش بگیرید. ترس را کوچک نکنید، نسبت به آن همدلی نشان دهید. اغلب، برخوردی ترسناک یا دردناک با یک حشره ریشهٔ این ترس است. به شکل سرسری و آرامآرام به سایر حشراتی که در کتابها یا هنگام قدم زدن یا رفتن به طبیعتگردی میبینید اشاره کنید. وسواس و مشغولیت او در مورد آن حشرهای را که برایش ترسناک است بزرگ نکنید. هرچه آرامتر باشید، او نیز نسبت به انواع حشرات کمکم احساس راحتی بیشتری پیدا خواهد کرد.
نکتهٔ والدین: تشویق عزت نفس
یک راه خوب برای تقویت عزت نفس فرزندتان میخواهید؟ در حد اعتدال تحسین، اما به وفور تشویق و ترغیب به انجام علاقهمندیهایش کنید. زیادهروی در تعریف و تمجید باعث میشود تعریفها حتی برای فرزندتان توخالی و پوچ به نظر برسند و کودکتان ممکن است این پیام را بگیرد که فقط در نظر شما «خوب» است، آن هم وقتی واقعاً عالی بوده است.
ستایش کردن را برای رفتارهای خاص و واقعاً استثنایی ذخیره کنید. از طرف دیگر، تشویق چیزی است که فرزندتان هر قدر از آن بشنود کم است. به عنوان مثال: «فکر میکنی بتونی به اون میله بعدی برسی؟ برو جلو! امتحان کن!» یا «شرط میبندم میتونی شیر خودت رو بریزی توی لیوان».