سه سال و سه ماه: شستن دستها
فرزند سه سالهٔ شما حالا در ماه چهارم از سه سالگیاش قرار دارد. در این مطلب با بخشی از روزهای زندگی فرزند سه سال و سه ماههٔ خود آشنا شوید.
شستن دستها
اگر قرار بود انگشتان فرزندتان را زیر میکروسکوپ بگیرید، تاریخچهٔ طولانی و احتمالاً ترسناکی از جاهایی که آن روز رفته است مشاهده میکردید. به عنوان مثال، کودک شما در این سن ممکن است همچنان همه چیز را بدون در نظر گرفتن هیچ تفاوت و رعایت بهداشتی در دهان خود بگذارد و اگر به مهدکودک میرود، میکروبهایی را با همهٔ همکلاسیهای خودش به اشتراک میگذارد. به علاوه، ممکن است یاد گرفته باشد به تنهایی دستشویی برود، پس تمام این موارد دلایل خوبی برای تبدیل شستوشوی دست به بخشی از کارهای روزمرهٔ کودک است.
بهتر است هر بار تکرار کنید که کودکتان قبل از خوردن هر میانوعده و وعدههای غذایی و بعد از آمدن از بیرون و بعد از دستشویی رفتن دستهایش را بشوید. یک چهارپایهٔ ایمن نزدیک روشور دستشویی داشته باشید تا دستش به شیر آب برسد. به او نشان دهید که چگونه شیرهای آب گرم و سرد را تنظیم کند. نحوهٔ مالیدن صابون به تمام قسمتهای کف و پشت دست و همچنین بین انگشتان دست را نشانش دهید. به عنوان روشی آسان برای اطمینان از اینکه حداقل ۲۰ ثانیه دستهایش را صابون میزند، در حین شستن او آهنگ ABC انگلیسی یا «تولدت مبارک» را بخوانید. به او بیاموزید که چگونه با یک حولهٔ شخصی دستش را خشک کند و از او به خاطر گذاشتن حوله سر جایش تشکر کنید. در آخر هم بهتر است تا زمانی که از یادگیری درست شستن دستهای کودکتان مطمئن نشدهاید، او را در این کار همراهی و روی شستن دستهایش نظارت کنید.
برای بعضی از بچهها یک استدلال ساده جواب میدهد، یعنی توضیح دهید که میکروبهایی نامرئی روی دستهای او وجود دارد و مهم است که کاری کند آنها از راهآب روشور پایین بروند تا نتوانند او را بیمار کنند. برای بچههای دیگر، روشی که بهتر جواب میدهد این است که روی لذت حباب ساختن با کف صابون و آب تأکید کنید و اجازه دهید این کار را با شستن اسباببازیها و عروسکهایش تمرین کنند.
در مورد آموزش شستن دست به کودکان بیشتر بدانید.
نکتهٔ والدین: برچسب، صفت و عنوانها
چه از روی غرور و افتخار باشد و چه خشم و عصبانیت، گاهی اوقات والدین ناخواسته به فرزندان خود عنوان و صفتهایی میدهند یا برچسبهایی میزنند. به عنوان مثال: «خیلی بیادب شدی!»، «انقدر لجبازی نکن!»، «چقدر تو خوشگلی!»، «چقدر خجالتیه!» برچسبها چه منفی باشند و چه مثبت، میتوانند افقهای پیش روی کودک و درک او از خودش را محدود کنند.
به برچسبهایی که احتمالاً از والدین خود گرفتهاید فکر کنید، شما را بانمک مینامیدند یا خنگ و دستوپاچلفتی؟ جوجه اردک زشت یا عروسک؟ بهتر است که در مورد ویژگیهای فرزندتان به طور مشخص صحبت کنید و ویژگیهای مثبت را نیز برجسته کنید. مثلاً به جای اینکه به کسی بگویید که کودکتان خجالتی است، میتوانید بگویید: «سوگند با آدمهای جدید محتاط و دیرجوشه، اما وقتی باهاشون جور میشه خیلی بهش خوش میگذره.» یا به جای «تو خیلی خوشگلی!» مثلاً بگویید؛ «وای، این پیرهن قرمز خوشگل رو خودت تنها انتخاب کردی؟»
در مورد آموزش ادب به بچهها بدانید.