وقتی کودک دو تا چهار سالهتان به شما میگوید «ازت بدم میاد» یا «دیگه دوستت ندارم» چطور پاسخ بدهید؟
در این سنها، کودکتان در هر زمان فقط یک احساس را دارد و احساسش همه چیز را در بر میگیرد. به همین دلیل است که او به خاطر یک شوق و اشتیاق خوشحال یا با یک کینه عصبانی است. بنابراین وقتی همه چیز خوب است، زندگی خیلی خوب خواهد بود و کودکتان شما را میپرستد، اما وقتی همه چیز طبق خواستش پیش نمیرود، او احساس میکند زندگی بد است، شما بد هستید و او دیگر دوستتان ندارد یا از شما متنفر است.
چه کار نکنید؟
اگرچه ممکن است وسوسه شوید، اما از پاسخ دادن به «دیگه دوست ندارمِ» فرزندتان با «ولی من تو رو دوست دارم» خودداری کنید. این فقط باعث شرمساری او خواهد شد و گفتن «تو میدونی که مامان رو دوست داری» یا «دلیلی نداره انقدر ناراحت بشی!» احساسات واقعی او را کوچک و بیاعتبار میشمارد.
چه کار کنید؟
به یاد داشته باشید که فرزند شما هنوز در حال یادگیری مدیریت احساسات خود است. او برای بیان احساساتش به کمک احتیاج دارد و روش او برای درخواست کمک، اجرای نوعی معمای احساسات است. به این شکل که، او احساسات خود را نشان میدهد و این شما هستید که میتوانید بفهمید منظورش چیست و چگونه به او کمک کنید. بهترین راه برای این کار اسم گذاشتن روی احساسات و تصدیق این احساسات بدون قضاوت دربارهٔ آنهاست. بنابراین، بدون تحقیر و تمسخر به او نشان دهید دستهای مشتکرده، صورت مچالهشده و موضع قاطعانه او چگونه به نظر میرسد. سپس اسم آن عواطف را به او بگویید: «من میتونم از شکل رفتارت بفهمم که احساس عصبانیت میکنی. به نظر میاد کلافه شدی که نمیتونی اون لباس رو به عروسکت بپوشونی». اگر با سر موافقت کرد، ادامه دهید که «این خیلی ناراحتکننده است!» و در مرحلهٔ بعد، کمک کنید تا احساسات خود را به شیوهٔ مناسبتری بیان کند. مثلاً به او بگویید وقتی چنین احساسی دارد، از کلمات استفاده کند تا به شما بگوید: «من عصبانیام. لطفاً کمکم کن». سرانجام، به کودک کمک کنید گزینههای خود را ببیند: «تو میتونستی از مامان بخواهی به عروسکت لباست بپوشونه» یا «میتونیم عروسک رو یه مدتی کنار بذاریم و با هم کتاب بخونیم». همچنین دادن گزینههای جایگزین هنگام به هم ریختن کودک به خاطر اینکه چیزی را که میخواهد ندارد نیز مفید است. مثلاً بگویید: «کلوچه برای بعد از ناهاره؛ امروز صبح میتونی یه مقدار انگور یا موز بخوری».
اگرچه حملات لفظی کودک میتواند دلتان را بشکند، اما تمام تلاش خود را بکنید که به خودتان نگیرید. به هر حال، او فقط در حال تقلید کردن از کاری است که شما و دیگران را در بسیاری از موقعیتها در حال انجام آن دیده است، یعنی ترجمهٔ احساسی قوی به یک کلمهٔ ساده، مثلاً «من از منتظر اتوبوس موندن متنفرم!» یا «بدم میاد از اینکه موقع شام تلفن زنگ بزنه». مهمتر از همه، به خودتان یادآوری کنید که رفتار کودک شما نرمال و طبیعی است و بههیچوجه نشاندهندهٔ احساس واقعی او نسبت به شما نیست.