احساسات مادران بعد از تولد نوزادی نیازمند مراقبتهای خاص
بعد از یک زایمان زودرس یا تولد کودکی با یک بیماری، برخی از مادران ممکن است دچار احساسات اغلب گیجکنندهای شوند که خیلی ثابت نیست و ممکن است در طول روزهای بعدی تغییر کند. در این مطلب میتوانید با برخی از این احساسات رایج و شایع در مورد یک زایمان زودرس و تولد نوزادی با یک مشکل خاص آشنا شوید تا بتوانید با شناخت دقیقتر آنها و راهحلهایشان، کنترل و مدیریت بیشتری روی احساسات خودتان داشته باشید.
احساس گناه
برخی از تازهمادران ممکن است در مورد زایمان خود احساس گناه داشته باشند یا خودشان را سرزنش کنند. گاعی دلیل اصلی اینکه چرا نوزادی زودتر از موعد مقرر زایمان خود یا مبتلا به یک بیماری به دنیا آمده است مشخص نیست و شاید سخت باشد که مادران در برابر وسوسۀ یافتن پاسخی برای این پرسش مقاومت کنند. بسیاری از مادران احساس میکنند که شکست خوردهاند، زیرا نتوانستهاند نوزاد را در زمان مقرر تولدش یا کودک سالمی به دنیا بیاورند.
در مورد نوزادان زودرس، لازم است بدانید که کارشناسان و پزشکان هم به درستی نمیدانند که چرا نوزادی زودتر از زمان مقرر تولدش به دنیا میآید و این اتفاقی است که شما نقش بسزایی در آن نداشتهاید و هیچ کاری نکردهاید که باعث آن شده باشد.
احساس ترحم
برخی از تازهمادارن نوزادان زودرس یا بیمار ممکن است به حال خودشان احساس ترحم کنند و شاید مدام از خودتان و دیگران بپرسید که چرا این اتفاق برای بچۀ شما افتاد یا فکر نمیکردید زایمانتان به این شکل باشد. شاید هم از اینکه نمیتوانید نوزادتان را به خانه ببرید احساس غم و اندوه کنید. در همین حین نیز ممکن است دیگران دربارۀ این موضوع که چه اتفاق بدی برایتان افتاده است، ابراز تأسف کنند و مدام در مورد آن حرفهایی بزنند که خوشایند شما نباشد یا شما را درک نکنند.
در چنین موقعیتی، صحبت کردن دربارۀ احساستان با والدین دیگر نوزادان در بخش مراقبتهای ویژه کمک میکند تا احساسات شما منطقی و طبیعیتر به نظر برسد. والدینی که دوستی یا آشنایی کمی هم با والدین یک نوزاد با شرایطی مشابه پیدا میکنند، بهتر با این موقعیت کنار میآیند، حتی اگر فقط هفتهای یک بار همدیگر را ببینند. همچنین و به ویژه صحبت کردن با والدینی که نوزادشان چند هفته بیشتر از کودک شما در بخش NICU بوده است و کمی تسلط بیشتری بر وضعیت دارند، میتواند به شما کمک بهتری کند.
نداشتن حس دلبستگی
گاهی نیز ممکن است به نوزادتان احساس دلبستگی نکنید، شاید هم متوجه شوید که در ابتدا خیلی راحت با بستری شدن نوزادتان در بخش مراقبتهای ویژه یا سایر موارد کنار آمدید و کاملاً آرام بودید، اما اکنون متوجه شدهاید که احتمالاً شوکه شده بودید. نداشتن حس دلبستگی و مشکل در برقراری ارتباط با نوزادتان، واکنشهای رایجی به یک تجربۀ تکاندهنده است یعنی دقیقاً همان نوع تجربهای که والدین نوزادان زودرس دارند.
لازم است بدانید که نداشتن حس دلبستگی، نشانۀ آن است که شما در تلاش برای محافظت از خود هستید و احساس گناه یا شرمندگی از داشتن این عواطف میتواند این اتفاق را دردناکتر کند. برای اینکه با احساسات عمیقتر و درونیتان ارتباط داشته باشید، بهتر است سعی کنید تا جایی که میتوانید در مراقبت از نوزادتان همکاری کنید و همزمان با یک پزشک متخصص روانشناسی یا پزشک خودتان در مورد احساساتتان صحبت کنید و به او بگویید که چه احساسی دارید و مطمئن باشید که او از شنیدن حرفهایتان متعجب نخواهد شد، زیرا قبلاً از مادران دیگری که شرایطی شبیه شما داشتهاند نیز چنین صحبتهایی را شنیده است.
حس ناتوانی و درماندگی
برخی مواقع نیز ممکن است احساس درماندگی و ناتوانی کنید. برای مثال، مادری ممکن است به دلیل نداشتن شیر کافی، مجبور شود به کودکش شیر خشک بدهد و این احساس درماندگی را زمانی بیشتر تجربه خواهد کرد که وزنگیری نوزادش مناسب نباشد یا مشکل دیگری پیش بیاید.
در چنین مواقعی و برای شروع بهتر است هر فکری را کنار بگذارید و با کمک همسرتان در مراقبت از فرزندتان مشارکت کنید. در بخش مراقبتهای ویژۀ نوزادان، به کودکتان توجه دقیق و بیشتری کنید و هرجا لازم است به مؤثرترین شکل از او حمایت کنید. به عنوان مثال، به صراحت نظر خود را به تیم پزشکی اعلام کنید و در کنار پرستارها، برخی وظایف مراقبتی را با درخواست از آنها انجام دهید. مزاحم کارشان نشوید، ولی این را نیز بدانید که این کودک شماست که بستری است و در این روزها به شما احتیاج دارد. مطمئن باشید که احساس درماندگی و ناتوانی شما با بودن در کنار نوزادتان و انجام دادن هر آنچه از دستتان برمیآید کمتر خواهد شد.
احساس خشم و عصبانیت
این احتمال نیز وجود دارد که احساس عصبانیت کنید و فقط دلتان بخواهد دیگران شما را تنها بگذارند. ممکن است از اینکه مدام به سؤالات تکراری آنها جواب بدهید دلزده شوید یا از اینکه بشنوید اطرافیان بدون توجه دربارۀ این موضوع حرف میزنند یا حتی حالتان را نیز میپرسند متنفر باشید.
هرچند لازم است بدانید که دیگران و اطرافیانتان نیت بدی ندارند، اما قابل درک هم هست اینکه گاهی تنها چیزی که نیاز دارید این باشد که شما را تنها بگذارند. بهتر است از یکی از اعضای خانواده بخواهید تا از طرف شما خبرها را به اطلاع اطرافیانتان برساند و به سؤالات احتمالی آنها جواب بدهد. اگر هم کسی از این موضوع که نمیتواند مستقیماً با شما صحبت کند نارحت شد، لازم نیست در چنین وضعیت و شرایطی نگران او نیز باشید، زیرا آنها بالاخره این موضوع را فراموش میکنند و باید بدانند که اولویتتان در حال حاضر کودک شماست.
حس دور شدن از محیط و فرار
برخی مادران نیز ممکن است احساس کنند که باید از همه جا دور شوند و حتی والدینی که یک نوزاد سالم را به خانه میبرند، در طول چند هفتۀ اول نیاز شدیدی به یک مرخصی احساس میکنند. شاید والدین نوزادان زودرس یا بیمار زیاد در بیمارستان کاری انجام ندهند، اما با وجود فشار احساسی و فضای بستۀ یک بخش در بیمارستان لازم است با خارج شدن در زمان مورد نیاز از این محیط، نیروی خود را دوباره بازیابید.
گاهی نیز شما میدانید که به خوبی از نوزادتان مراقبت میشود و خودتان هم خسته هستید، اما احساس گناه میکنید اگر حتی یک روز به بیمارستان نروید و در خانه بمانید، زیرا تمام مدتی که در خانه هستید نیز ممکن است احساس ناراحتی و نگرانی داشته باشید، اما بهتر است با آگاهی درست به نیازتان برای استراحت، شرایط خود را به درستی مدیریت کنید.
لازم است بدانید که از سرگیری بخشهایی از زندگی قبلیتان همگام با رشد و بهبود نوزادتان میتواند کمک کند تا دوباره و کمکم به بخشهای طبیعی و دلخواه زندگیتان برگردید و برای آوردن نوزادتان به خانه طی روزهای بعدی، یک تنفس روحی و روانی به خودتان بدهید. پس بهتر است برای شروع در محوطۀ بیمارستان یا در فضای سبزی نزدیک بیمارستان کمی همراه همسرتان پیادهروی کنید و با یکدیگر حرف بزنید یا با دوستان نزدیک یا اطرافیان آگاهی که به آنها اعتماد دارید درددل کنید. همچنین تمام روز را کنار دستگاه انکوباتور ننشینید، بیرون بروید و کمی هوا بخورید. ماندن طولانیمدت در محیطی تقریباً بیمنفذ و بدون روزنه میتواند شما را خیلی سردرگم کند و به اضطرابتان بیفزاید.
احساس نگرانی و ترس از بردن نوزاد به خانه
در برخی موارد نیز ممکن است روزی که منتظر آن بودهاید از راه برسد و نوزادتان از بخش مراقبتهای ویژه مرخص شود تا او را به خانه ببرید، اما ناگهان یادتان بیفتد که پرستاران و تجهیزات پزشکی و مراقبتی همراه شما به خانه نمیآیند و ممکن است در خانه مشکلی پیش بیاید که شما یا همسرتان نتوانید از پس آن بربیایید و طبیعی است که در چنین موقعیتی نسبت به بردن نوزادتان به خانه احساس بیمیلی کنید.
لازم است بدانید که تمام والدین کمی از فکر و تصور مراقبت از یک نوزاد میترسند و والدینی که تیم مراقبتهای پزشکی برای روزها، هفتهها یا ماهها در حال مراقبت از نوزادشان بودهاند، حالا ممکن است واقعاً خیلی بیشتر بترسند. به علاوه، گاهی اوقات نوزادانی که از بخش مراقبتهای ویژه مرخص میشوند، ممکن است هنوز هم به مراقبتهای بیشتر، تجهیزات اضافی و ادامۀ معالجه و درمان بیشتر نیازمند باشند که کار مراقبت را شاید برایشان کمی ترسناکتر کند. شما میتوانید در برخورد با چنین حسی، با پزشک کودکتان در تماس منظم باشید و همچنین به نزدیکان و اطرافیان آگاهتان تکیه کنید و برای داشتن آرامش بیشتر، از مادر یا خواهرتان بخواهید مدتی را پیش شما بمانند تا نگرانیتان کمتر و برطرف شود.
همچنین شما میتوانید طی یک اقدام آگاهانۀ دیگر در بیمارستان، گروهی متشکل از والدین نوزادان زودرس یا نوزادانی با مشکلی مشابه پیدا و ایجاد کنید و ارتباطتان را با آنها حفظ کنید. این باعث میشود در چند هفتۀ اولی که نوزاد را به خانه بردهاید، خیلی کمتر احساس تنهایی کنید. چند هفتۀ اول درواقع زمانی است که شما طیف وسیعی از احساسات متضاد را تجربه میکنید و ممکن است احساس رهایی شدید به خاطر مرخص شدن نوزاد از بیمارستان تا ترس شدید در مورد سلامت کودکتان در خانه داشته باشید و والدین نوزادان دیگر، مشکلات و وضعیت شما را به شکلی درک میکنند که دوستان و نزدیکانتان ممکن است هرگز قادر به این درک نباشند.