چگونه به کودکان کمک کنید تا روابط دوستی را مدیریت کنند

چگونه به کودکان کمک کنید تا روابط دوستی را مدیریت کنند

بازی شغل یک کودک است! بچه‌ها از طریق بازی، مهارت‌های اجتماعی را یاد می‌گیرند و روابط دوستی برقرار می‌کنند. اما برای برخی بچه‌ها در سن دو تا چهار سالگی، دوستی‌ها می‌توانند زودگذر باشند. بسیاری از بچه‌ها تازه دارند عادت می‌کنند که در گروه همسالان خود باشند و بچه‌های زیادی برای بازی در کنارشان حضور داشته باشند. با درک مزایای بازی و نقش آن در کمک به کودک برای پرورش مهارت‌های دوستی، فرزند خود را در این کار پشتیبانی کنید. مهارت‌هایی که بچه‌ها از طریق بازی می‌آموزند، به آنها کمک می‌کند تا روابط دوستی را حفظ و مدیریت کنند. با آگاهی از مراحل بازی و آموزش راهکارهای ملموس برای بازی با دیگران، کودک خود را برای موفقیت در این روابط آماده کنید. در این مطلب با چند نگته برای این که بیامزید چگونه به خردسالان کمک کنید تا روابط دوستی را مدیریت کنند آشنا شوید.

مراحل بازی را بشناسید

طبق برخی تحقیقات، بچه‌ها شش مرحلهٔ بازی را پشت سر می‌گذارند. بازی از بدو تولد و با آنچه «بازی بی‌هدف» نامیده می‌‌شود آغاز خواهد شد. بچه‌ها هرچه بزرگ‌تر می‌شوند در بازی انفرادی جدی‌تر می‌شوند. در حدود دو سالگی، بچه‌ها کم‌کم متوجه دیگران می‌شوند و بازی آنها را تماشا می‌کنند که این مرحله‌ «بازی تماشاگرانه» نامیده می‌شود. کمی بعد، در حدود دو سال و نیمگی، بچه‌ها از طریق بازی موازی شروع به امتحان کردن آنچه دیگران را در حال انجامش می‌بینند می‌کنند.

غالباً، بچه‌ها هنگام شروع سه سالگی تا چهار سالگی در مرحله‌ٔ بازی موازی هستند. برخی از بچه‌ها قبلاً وارد مرحله‌ٔ بازی تعاملی شده‌اند که آغاز بازی با دوستان است. در این مرحله، بچه‌ها می‌توانند آنچه را که از طریق بازی تماشاگرانه و بازی موازی آموخته‌اند برای تعامل با یک دوست به کار بگیرند. وقتی بچه‌ها این مرحله را فرا گرفتند، آماده‌ٔ همکاری با گروه‌های همتای خود از طریق بازی مشارکتی هستند.

به بچه‌ها یاد بدهید چطور به بازی ملحق شوند

هنگامی که بچه‌ها آماده‌ٔ فرا رفتن از بازی موازی هستند، آمادگی پیوستن به همسالان خود در بازی‌ها را دارند. اما این کار در عمل سخت‌تر از چیزی است که به نظر می‌آید. غالباً، به کودکان یاد داده می‌شود که بپرسند: «منم می‌تونم باهاتون بازی کنم؟» اما بچه‌های کوچک می‌توانند سؤالات بسته مانند این را به عنوان فرصت‌هایی برای «نه» گفتن ببینند.

به جایش، به فرزند خود بیاموزید که سؤالاتی از قبیل «من تو این بازی چه کاری می‌تونم بکنم؟» بپرسد. همچنین می‌تواند بازی بچه‌های دیگر را تماشا کند و بفهمد چه نقشی را می‌تواند پر کرد. برای مثال، در بازی‌ای که بچه‌ها وانمود می‌کنند اعضای یک خانواده هستند، کودک شما می‌تواند با گفتن «من می‌تونم نی‌نی بشم؟» درخواست ملحق شدن به بازی را بدهد.

رد شدن را قبل از اتفاق افتادن مطرح کنید

گاهی اوقات بچه‌ها حتی وقتی سؤالات خوبی می‌پرسند، طرد می‌شوند. گرچه پس زده شدن قطعاً ناراحت‌کننده است، اما می‌تواند درسی مهم و فرصتی برای یادگیری باشد. به بچه‌ها کمک کنید دوستی را چیزی سیال و دگرگونی‌پذیر ببینند. وقتی بچه‌های کوچک جملاتی مانند «دیگه نمی‌خوام باهات دوست باشم» می‌گویند، فقط می‌تواند به این معنی باشد که در آن لحظه نمی‌خواهند بازی کنند.

به کودکتان یاد بدهید که برای بیان اینکه بازی کردنش تمام شده است باید از چه زبانی استفاده کند. مثلاً: «الان دوست دارم یه بازی دیگه بکنم» و همچنین به او کمک کنید که بفهمد چرا بچه‌ها همیشه به بازی کردن علاقه‌مند نیستند.

به نقش بازی کردن در خانه اهمیت بدهید

بچه‌های کوچک صبر و حوصله‌ٔ زیادی برای صحبت کردن ندارند، اما می‌توان مطمئن بود که همیشه مشتاق بازی‌های وانمودی هستند! با مشارکت در بازی‌های وانمودی در مورد دوستان و روابط دوستی، از این ویژگی به نفع خود استفاده کنید. وقتی شما و کودکتان نقش‌های متفاوتی را بر عهده می‌گیرید، ورود به بازی، تقسیم اسباب‌بازی‌ها و کنار کشیدن مؤدبانه از بازی را تمرین کنید.

با دوستانتان به اشتراک بگذارید

مقاله مرتبط